ابراهیم حاتمی

ابراهیم حاتمی

@EBRAM_HATAMI

57 دنبال شده

23 دنبال کننده

            |دانش آموخته ارشد رشته اخلاق و تربیت اسلامی|
علاقمند به روانشناسی🧠
مسافر اعماق کوه یخ🗻

          

یادداشت‌ها

        کتاب خوب و جذابی بود برام ☺️
این اولین تجربه من از خواندن داستان ماورایی_معمایی_هیجانی ایرانی بود
سیر داستان روان بود و بعضی جاهاش فقط طولانی میشد
ولی شخصیت پردازی هاش رو دوست داشتم و همچنین فلش بک های داستان و گریز هاش و پایان جالب و خفن😶‍🌫️👌🏻
در کل امتیاز من به این کتاب ۴ هست و اون یک ستاره ای هم که ندادم بخاطر خلط کردن  داستان با آیه و مسلمات هست که بنظرم درست نیست🙂👍🏻
ولی با خودم گفتم چقدر میشه قشنگ این داستان هارو تصویر پردازی کرد و ازشون انیمیشن یا فیلم یا هر رسانه تصویری دیگه ای ساخت.
بنظرم ارزش داره تو دنیایی که همه بچه ها دنبال ابر قهرمان هستن از نوع غریبه و  غربی ما ابرقهرمان های خودمون رو بهشون معرفی کنیم.
مخصوصا اهل بیت که تصویر پردازی ازشون تا الان تو رسانه فقط یک شخصیه که قرآن دستشه و همرو موعظه میکنه🙄
اما جنگاوری ها و معجزات اهل بیت برا رسانه غوغا میکنه🤩
به امید روزی که بتونیم خودمون چهره ها و شخصیت های اصیل مون رو تصویر سازی کنیم😁✌🏻
دور نیست
یاعلی مدد
      

3

باشگاه‌ها

🌱 تولدی دوباره 🌱

221 عضو

مسئولیت و سازندگی

دورۀ فعال

باشگاه کتابخوانی نجوا

140 عضو

آوای وحش: متن کوتاه شده

دورۀ فعال

آفتاب‌گردان 🌻

393 عضو

ترجمه نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین (ع)

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

نا
          خاندان صدر با سابقه‌ای نهصد ساله از علم و اجتهاد، شخصیت‌های درخشان و برجسته‌ای در خود پرورده و به جامعه عرضه کرده که طی قرنها در سه کشور ایران و عراق و لبنان درخشیده‌اند و در این میان برخی از آنان مانند امام موسى صدر و پسرعمویش شهید سید محمدباقر صدر، چهره‌هایی استثنایی و خاص بوده‌اند و شهرت جهانی یافته اند.
چند سال قبل وقتی تصویری از نصب مجسمه‌ی نیم تنه‌ی شهید سید محمدباقر صدر در یکی از مراکز علمی، سیاسی بسیار مهم روسیه منتشر شد، بسیاری از مخاطبان فعال در فضای مجازی که تنها این نام را بر اتوبانی در تهران دیده بودند با دیدن آن تصویر تعجب کردند و دچار شگفتی شدند، زیرا نمی‌دانستند که یک عالم مجاهد و شهید چگونه در فضای علمی خارج از ایران و عراق به چنین جایگاه و مقبولیتی رسیده است.
متأسفانه -باید اعتراف کنیم- شهید سید محمدباقر صدر که با مظلومیت و مصیبتی دردناک زیر شکنجه‌های صدام به شهادت رسید، امروز هم بعد از چهل سال همچنان مظلوم و غریب است. او که در سن جوانی از نظر علمی به آن موقعیت باورنکردنی و اعجاب آور رسید، از چنان قدرت فکری و ارتقای علمی برخوردار بود که می‌شد او را به عنوان نابغه شرق و اسطوره علمی جهان اسلام معرفی کرد.
دو کتاب «فلسفتنا» و «اقتصادنا» در همان سال‌های نخستین عمر او شهرت فراوانی در کشورهای مختلف برای او رقم زد و پیشنهادهای وسوسه انگیزی برای مهاجرت و حمایت‌های مالی در پی داشت.
وقتی کتاب مهم و پرآوازه او «الاسس المنطقیة للاستقراء» انتشار یافت برخی مدعی بودند که ترجمه‌ی آن به زبان‌های خارجی می‌تواند بر پاره‌ای از دیدگاه‌های علمی در حوزه‌ی ریاضیات و منطق و علوم تجربی مادی اثر بگذارد و جریان‌ساز باشد، اما در همان نخستین قدم به دلیل پیچیدگی محتوا و مضمون فنی کتاب هیچ کس از پس ترجمه‌ی انگلیسی اش برنیامد.
آیت الله خوئی -استاد مؤلف- در باره‌ی این کتاب گفته بود تنها کتابی است که با اولین خوانش آن چیزی درنیافتم و مجبور شدم دوباره آن را از ابتدا بخوانم.
وقتی هم با نگاه خاص و رویکرد متفاوت خود کتاب «الفتاوى الواضحة» را منتشر کرد، با چنان استقبالی مواجه شد که برخی از جوانان اهل سنت اعلام کردند در مسایل شرعی شان به جای پیشوایان فقهی خود به این عالم نجفی مراجعه می‌کنند. او علاوه بر دغدغه‌های تأسیسی‌اش که در طرح بانکداری بدون ربا ظهور یافت و الگوی بسیاری از بانک‌ها در کشورهای مختلف شد، و علاوه بر اهتمامات اجتماعی‌اش که در فعالیت‌های مختلفی چون راه‌اندازی مدارس و تشکیل حزب تمثل پیدا کرد، تمرکز جدی هم بر تدوین مبانی نظری رویکرد دین به جامعه داشت که فرصت جمع‌بندی و نشر آن را نیافت و تنها برخی شاگردانش بعدها برگ‌هایی از یادداشت‌های اولیه او با عنوان «مجتمعنا» را منتشر کردند.
بقیه‌ی کتاب‌ها و آثار او نیز هرکدام داستان و ماجرایی دارند؛ از آن‌چه در حدود دوازده سالگی نوشته و بعدها به چاپ رسیده تا برخی یادداشت‌های حساس باقیمانده از روزهای حصر خانگی قبل از شهادتش.
زندگی عجیب و شخصیت خاص سید محمدباقر صدر فارغ از همه‌ی حاشیه‌ها و حوادث بی‌شمار خود به تنهایی آن‌قدر اهمیت دارد که صدها کتاب از آن نوشته و ده‌ها فیلم از آن ساخته شود.
در میان آثار معدودی که به زندگی و افکار او پرداخته‌اند، کتاب «نا» با بیانی دقیق و نثری هنرمندانه بیش از همه در ارائه‌ی تصویری کامل و فراگیر از این دانشمند شهید توفیق داشته است.
هم داستان‌هایی از دوران کودکی و تحصیل او را روایت کرده و هم بازتابی از فضای روابط عاطفی او با همسرش را در لابلای طرح اندیشه ها و افکار بلند وی در پیش چشم خواننده قرار داده است.
هم علو طبع و بلندی همت والای او را در کرامت و عزت نفس به خوبی تصویر کرده و هم مشقت‌های مرارت‌بار زندگی ساده و فقیرانه‌اش را نشان داده و کسی را معرفی کرده که در جایگاه مرجعیت و زعامت، بچه‌هایش حسرت خوردن میوه داشته‌اند و او به آنان که قدری پول توجیبی می‌خواسته‌اند تا بتوانند در مدرسه موز بخرند، می‌گوید: آیا همه‌ی بچه‌های مدرسه شما موز می‌خورند؟ بهتر است شما همراه آن چند نفر اقلیت باشید که در زنگ تفریح گرسنه می‌مانند!
در همین حال بی‌آنکه تلخی های زندگی و شهادت دردناک ایشان و خواهر شهیدش خواننده را آزار دهد، به نرمی و ظرافت از همه این دردها و مصیبت‌ها نیز می‌گوید و حتى آخرین صفحات کتاب را با لطافتی سوگناک اما شکوهمند به پایان می‌رساند.
عکس‌های کمتر دیده شده از آن شهید به همراه شجره‌نامه‌ی خانوادگی و سالشمار زندگی او از پیوست‌های کتابند که در لابلای صفحات، اطلاعات کامل‌تری را به خواننده منتقل می‌کند.

(به تاریخ ۱۳۹۹/۸/۲۹ از سری یادداشت‌های «صد کتاب قبل از صدسالگی!» در روزنامه‌ی شهرآرا)
        

30