گرگی پیر هرازگاهی به مزرعه ی دهقانی دستبرد می زد. سگ دهقان اما با وجود برخورداری از بنیه ی جوانی و چالاکی، موفق به گرفتن گرگ پیر نمی شد. روزی سگ به تعقیب گرگ پرداخت و تا رودخانه که مرز مزرعه بود، او را دنبال کرد؛ ولی مثل همیشه گرگ از آب رودخانه گذشت و سگ فقط به نظاره نشست. سگ از او پرسید: (چرا با اینکه سن و سالی از تو گذشته است، نمی توانم به تو برسم؟) گرگ پیر گفت: (تو به خاطر صاحبت به دنبال من می دوی، اما من با انگیزه ی نجات جان می دوم.)گرگ پیر با وجود ضعف بدنی اش، سریع تر از سگ شکارچی می دوید؛ زیا انگیزه و دلایل بیشتر و مهم تری برای دویدن داشت.همه ی تفاوت ها از انگیزه های متفاوت ناشی می شود.