آه آلبر...
تو چطور توانستی با مادر خویش که کسی را جز تو نداشت و تو را دوست خود می دانست چنین سرد و خشک برخورد کنی؟
آیا همین مادر نبود که بر تو زندگی بخشید؟
آیا همین زن نبود که دار و ندارش را صرف تو کرد؟
آه آلبر شرم بر تو که من به جای تو از خود شرمگین شدم .حیف آن زن و زندگی اش که تو آن را نادیده گرفتی
شرم بر تو
      

        خیلی قشنگ بود خوشم اومد و واقعا ناراحتم که باید منتظر بمونم تا جلد بعدی بیاد 💔
      

        چقدر قشنگ و کوتاه بود کاش یک کم دیگه هم ادامه داشت.
متنش سبک بود توی یک ساعت تموم شد و خیلی به دل نشست 
      

        بی شک کتابی فوق العاده ست .
دو سال پیش وقتی این کتاب رو خوندم شوقم به کتاب خوندن دو برابر شد. در واقع زیاد کتاب خوندنم رو مدیون این کتابم.
      

        خیلی دلم می‌خواست من هم مثل شخصیت اصلی این کتاب  کتابفروشی داشتم و توی اون کار می‌کردم فارغ از هر نوع تنش و اضطرابی. اما افسوس که محکوم به زندگی در این دنیای مدرن هستم. 
ای کاش می‌شد حتی برای مدتی کوتاه توی این کتاب زندگی کنم به شدت پیشنهاد می‌شود
      

        بشدت غمگین بود اما غمی که داشت رو دوست داشتم ،اصلا خسته کننده نبود.
باعث شد بغضی که مدتها با خودم داشتم رو خالی کنم.و باهاش همدردی کردم.

عشق زندگی ام دارد می‌میرد