معرفی کتاب دور دنیا در 80 روز اثر ژول ورن مترجم ندا هژبر

دور دنیا در 80 روز

دور دنیا در 80 روز

ژول ورن و 3 نفر دیگر
4.1
203 نفر |
47 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

515

خواهم خواند

68

شابک
9786002511409
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
1399/6/17

توضیحات

        
آقای فیلاس فاگ در خانه ی شماره ی هفت خیابان سیل ز در شهر لندن زندگی میکرد.
سال ها پیش شاعری معروف در همین خانه سکوت داشت.بعضی ها میگفتند |آقای فاگ شبیه به اوست اما در واقع آن ها هیچ ربطی به هم نداشتند.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دور دنیا در 80 روز

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به دور دنیا در 80 روز

پست‌های مرتبط به دور دنیا در 80 روز

یادداشت‌ها

 Sana Ehtesham

Sana Ehtesham

1401/2/16

          دور دنیا در هشتاد روز کتابی پر از اتقاق و ماجراهای هیجان انگیز است . داستان ، درباره ی مردی ثروتمند و وقت شناس ، به اسم فیلیس فاگ بود . فردی که جز عضو بودنش در کلوپ ریفورم ، کسی اطلاعات دیگری از او نداشت ؛ به همین خاطر مردم کنجکاوِ دانستن زندگی و گذشته او بودند . اما یک روز با دوستان خود در کلوپ شرط بست که می تواند دور دنیا را در 80 روز طی کند . هیچ کس حرفش را باور نکرد ، اما او توانست ، ولی با هزاران سختی ... . 
همان طور که در قبل هم گفتم ، کتاب پر از اتفاقات جذاب و هیجان انگیز بود . داستان به گونه ای نوشته شده بود که نمی توانستی لحظه ای به خودت اجازه ی زمین گذاشتن کتاب را بدهی . سفر کردن به دور دنیا آن هم در 80 روز ، به خودی خود شگفت انگیز است ؛ ولی وقتی در این راه پلیس ها و کاراگاه ها فاگ را به خاطر اینکه فکر می کردند دزد بانک لندن است ، تعقیب می کردند و مدام در پی دستگیریش بودند ؛ شوق خواننده را برای دانستن ادامه ی ماجرا  بیشتر می کرد .
 از داستان ِ به این خوبی ، شخصیت پردازی های درستی هم انتظار می رفت ، که متاسفانه نویسنده چنین چیزی را برای خوانندگان به ارمغان نیاورده بود . من به شخصه وقتی کتاب را می خواندم ، تصویری از شخصیت های داستان ، مخصوصا فاگ که شخصیت اصلی هم بود ؛ در ذهنم شکل نمی گرفت و می توان گفت که نویسنده در شخصیت پردازی ها ضعیف عمل کرده بود ؛ البته که فقط در تصویر سازی ذهنی برای مخاطب ، وگرنه از نظر خصوصیات اخلاقی ، توصیفات خیلی خوب و کاملی درباره ی شخصیت ها داده شده بود . 
نکته ای هم که به نظرم نه از ایرادات کتاب است و نه از نکات مثبت ؛ این است که ، کتاب با سرعت زیادی پیش می رفت ، اما صفحات هم کم نبود. ولی با توجه به برنامه ریزی های آقای فاگ برای تمام شدن سفر در 80 روز ، و اینکه تقریبا داستان تخیلی بود چنین چیزی از معایب کتاب محسوب نمی شود . اما برای کسی مثل من که علاقه بیشتری به داستان های نزدیک به واقعیت دارد ، این میزان از سرعت و سهولت در رسیدن به مقصد ، شاید خوشایند نباشد . 
با همه این ها همین که با جزییات کسل کننده ، خواننده را خسته از مطالعه نمی کرد ، کافی بود . اگر بخواهم جزیی تر نظر بدهم ، شروع کتاب خوب بود ؛ زیرا ، توصیفات مناسبی برای شروع و آشنایی با شخصیت ها و فضای داستان داده شده بود . 
بخش میانی کتاب هم ، اتفاقات هیجان انگیز و جالب داستان رخ می داد . اما مهم ترین بخش ، یعنی پایان داستان هم ، خیلی عالی بود ، چون نتیجه ای که قطعا همه انتظارش را می کشیدند ؛ رخ داد . بعد از آن همه اتفاق عجیب در طول کتاب کمی نگران بودم که نکند فاگ در زمان معین به مقصد نرسد . ولی پایانی خوش برای این داستان جذاب رقم خورد . و در آخر هم جمله ی جالبی که در کتاب بود و توجه من را جلب کرد: چیزی که یک انسان می تواند تصور کند را انسان های دیگر به واقعیت بدل می کنند .
        

10

          این کتاب  اولین کتاب از نوشته های ژول ورنه که من خوندم و با خودم میگم:رفیق چرا انقد دیییر؟
حقیقتاً اون قدیم‌ترا، اسم ژول ورن رو که جایی می‌دیدم یه تصور خواب آوری از کتاباش داشتم و میگفتم هرچقدم کتاباش علمی تخیلی باشه ولی کهنه شده، به درد زمانه ی ما نمی‌خوره. ولی این اواخر که کتابو خوندم فهمیدم اصلاً بحث کهنه و نو بودن مطرح نیست. جذابیت این کتاب اتفاقاً تو دِمُدِگیشه. بیان ژول ورن و قصه گوییش خیلی با نمکه و لحظه ای حوصله آدمو سر نمیبره. شاید اونقدرا پرمغز نباشه ولی دلچسبه و شیرین. خیلی زیاده گوئی  نمیکنه و اطلاعات فوق‌العاده تمیز و موشکافانه ای از دنیا و کشورهایی که سر راه ماجراجویی فیلیاس فوگ قرار دارند میده. گاه و بیگاه به کشورها و رسوم مختلف طعنه میزنه که گاهی این طعنه زدن‌ها رنگ و بوی تعصب می‌گیره و کمی آزاردهنده می‌شه ولی در نهایت یه داستان حال خوش کُنَک تحویلت میده با یه پایان تمیز با ته مایه‌ی علمی و فردای روزی که کتابو تموم می‌کنی بدون شک دلت برای فیلیاس فوگ و پاسپارتو تنگ می‌شه و با خودت می‌گی کاش دوباره بخونمش...
( محرک من برا خوندن این کتاب تنها شیوه ی چاپ و صفحه آرایی و جلدش بود که باید واقعاً از ققنوس تشکر کنم به خاطر این خوش‌سلیقگی)
        

1