معرفی کتاب دور دنیا در هشتاد روز اثر ژول ورن مترجم پرویز هوشمندراد

دور دنیا در هشتاد روز

دور دنیا در هشتاد روز

ژول ورن و 1 نفر دیگر
4.1
254 نفر |
57 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

650

خواهم خواند

84

ناشر
راد
شابک
0000000088881
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1374/4/27

توضیحات

        این کتاب  داستان آقای فاگ است. مرد مرموز و ثروتمندی که می‌گوید می‌تواند دنیا را در هشتاد روز دور بزند و به کشورش برگردد. او در این سفر با پاسپارتو خدمتکار مهربانش همراه می‌شود و سفری جذاب و خطرناک را شروع می‌کنند. اما نمی‌دانند به‌زودی قرار است تحت تعقیب قرار بگیرند. 
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دور دنیا در هشتاد روز

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

پست‌های مرتبط به دور دنیا در هشتاد روز

یادداشت‌ها

 Sana Ehtesham

Sana Ehtesham

1401/2/16

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دور دنیا در هشتاد روز کتابی پر از اتقاق و ماجراهای هیجان انگیز است . داستان ، درباره ی مردی ثروتمند و وقت شناس ، به اسم فیلیس فاگ بود . فردی که جز عضو بودنش در کلوپ ریفورم ، کسی اطلاعات دیگری از او نداشت ؛ به همین خاطر مردم کنجکاوِ دانستن زندگی و گذشته او بودند . اما یک روز با دوستان خود در کلوپ شرط بست که می تواند دور دنیا را در 80 روز طی کند . هیچ کس حرفش را باور نکرد ، اما او توانست ، ولی با هزاران سختی ... . 
همان طور که در قبل هم گفتم ، کتاب پر از اتفاقات جذاب و هیجان انگیز بود . داستان به گونه ای نوشته شده بود که نمی توانستی لحظه ای به خودت اجازه ی زمین گذاشتن کتاب را بدهی . سفر کردن به دور دنیا آن هم در 80 روز ، به خودی خود شگفت انگیز است ؛ ولی وقتی در این راه پلیس ها و کاراگاه ها فاگ را به خاطر اینکه فکر می کردند دزد بانک لندن است ، تعقیب می کردند و مدام در پی دستگیریش بودند ؛ شوق خواننده را برای دانستن ادامه ی ماجرا  بیشتر می کرد .
 از داستان ِ به این خوبی ، شخصیت پردازی های درستی هم انتظار می رفت ، که متاسفانه نویسنده چنین چیزی را برای خوانندگان به ارمغان نیاورده بود . من به شخصه وقتی کتاب را می خواندم ، تصویری از شخصیت های داستان ، مخصوصا فاگ که شخصیت اصلی هم بود ؛ در ذهنم شکل نمی گرفت و می توان گفت که نویسنده در شخصیت پردازی ها ضعیف عمل کرده بود ؛ البته که فقط در تصویر سازی ذهنی برای مخاطب ، وگرنه از نظر خصوصیات اخلاقی ، توصیفات خیلی خوب و کاملی درباره ی شخصیت ها داده شده بود . 
نکته ای هم که به نظرم نه از ایرادات کتاب است و نه از نکات مثبت ؛ این است که ، کتاب با سرعت زیادی پیش می رفت ، اما صفحات هم کم نبود. ولی با توجه به برنامه ریزی های آقای فاگ برای تمام شدن سفر در 80 روز ، و اینکه تقریبا داستان تخیلی بود چنین چیزی از معایب کتاب محسوب نمی شود . اما برای کسی مثل من که علاقه بیشتری به داستان های نزدیک به واقعیت دارد ، این میزان از سرعت و سهولت در رسیدن به مقصد ، شاید خوشایند نباشد . 
با همه این ها همین که با جزییات کسل کننده ، خواننده را خسته از مطالعه نمی کرد ، کافی بود . اگر بخواهم جزیی تر نظر بدهم ، شروع کتاب خوب بود ؛ زیرا ، توصیفات مناسبی برای شروع و آشنایی با شخصیت ها و فضای داستان داده شده بود . 
بخش میانی کتاب هم ، اتفاقات هیجان انگیز و جالب داستان رخ می داد . اما مهم ترین بخش ، یعنی پایان داستان هم ، خیلی عالی بود ، چون نتیجه ای که قطعا همه انتظارش را می کشیدند ؛ رخ داد . بعد از آن همه اتفاق عجیب در طول کتاب کمی نگران بودم که نکند فاگ در زمان معین به مقصد نرسد . ولی پایانی خوش برای این داستان جذاب رقم خورد . و در آخر هم جمله ی جالبی که در کتاب بود و توجه من را جلب کرد: چیزی که یک انسان می تواند تصور کند را انسان های دیگر به واقعیت بدل می کنند .
        

10

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

دور دنیا د
        دور دنیا در هشتاد روز (به فرانسوی: Le tour du monde en quatre-vingt jours) نام رمانی است نوشتهٔ ژول ورن، نویسنده فرانسوی که داستانی ماجراجویانه دارد. دور دنیا در هشتاد روز، رمان پرحادثه ژول ورن، نخستین بار در سال ۱۸۷۳ به چاپ رسید. این رمان در شمار بهترین آثار او است. در این رمان، عنصر خنده (مثلاً سماجت مأمور پلیس در تعقیب شخصیت اصلی داستان و کارهای جالب پاسپارتو، خدمتکار وی) با عنصر حادثه‌پردازی به هم می‌آمیزد. کشش داستان در خونسردیِ انگلیسی‌مآب قهرمان آن و فعالیت بی‌اندازه او برای مبارزه با طول راه و از دست دادن وقت است. انتشار این کتاب به صورت سریالی و پاورقی، باعث شد تا عده‌ای گمان کنند که این سفر، واقعاً در حال انجام است و بر روی موفقیت و عدم موفقیت آن شرط‌بندی هم صورت پذیرفت. ژول ورن در نگارش کتاب دور دنیا در هشتاد روز به سه پیشرفت فناوری عصر خودش توجه داشت که عبارت بودند از تکمیل اولین راه‌آهن بین‌قاره‌ای، اتصال راه‌آهن سراسری هند و احداث کانال سوئز.
چکیده ی داستان:
یک آقای منظم و دقیق انگلیسی به نام ((فیلیاس فاگ)) با رفقای خود در باشگاه  ۲۰۰۰۰ پوند شرط می‌بندد که دور دنیا را در ۸۰ روز بپیماید و به همراهی خدمتکار وفادارش به نام ((ژان)) ، معروف به ((پاسپارتو)) ، راهی سفر می‌شود. اما چون مظنون به سرقت از یکی از بانکهای انگلیس است، زیر نظر یک پلیس قرار دارد که او را طی سیر و سیاحت‌هایش لجوجانه تعقیب می‌کند. فاگ در سرزمین هند فرصت می‌یابد تا زن جوانی به نام ((آئودا)) را، که بیوه راجه ی وفات یافته‌ای است و طبق سنت هندوان باید زنده در آتش سوخته شود(مراسم ساتی) ، از مرگ نجات دهد. پس از آن حوادث دیگری در چین برای او روی می‌دهد. در این مدت، مأمور پلیس همچنان به دنبال اوست و مسافر ما نیز با او و نوکرش راه خود را ادامه می‌دهد. مأمور پلیس نمی‌تواند او را بازداشت کند، زیرا برگ جلب به سبب تغییر مکان مداوم هنوز به دستش نرسیده‌است. در آمریکا، در قطاری که ساحل شرقی را به ساحل غربی آنجا می‌پیوندد، فلگ موفق می‌شود که حمله عده‌ای از سرخ‌پوستان را دفع کند. در ساحل شرقی، توفان شدیدی به پا می‌شود و کشتی های راهی اروپا را در بندر متوقف می‌سازد، ولی فاگ تردید به دل راه نمی‌دهد و با پول خود یک کشتی کرایه می‌کند و راه دریا را در پیش می‌گیرد. در راه، سوخت کشتی به پایان می‌رسد و فاگ ناچار دکل را به جای سوخت به کار می‌برد. در پایان سفر، مأمور پلیس که سرانجام برگ جلب را به دست آورده‌است او را دستگیر می‌کند. فاگ بی‌گناهی خود را ثابت می‌کند و آزاد می‌شود. سپس با یقین به اینکه پنج دقیقه دیرتر از وقت مقرر به وعده‌گاه رسیده‌است، خود را بازنده می‌پندارد و تسلیم نومیدی می‌شود. اما زود به اشتباهش پی می‌برد و متوجه می‌شود که سفر از غرب به شرق کره زمین باعث شده‌است تا ۲۴ ساعت اضافه بیاورد و بنابراین شرط را نباخته‌است. در اوج شادمانی از آئودا خواستگاری می‌کند و او را به عقد ازدواج خود درمی‌آورد.(در قرن 16 دریانوردی پرتغالی به نام ماژلان با کشتی کره ی زمین را از غرب به شرق دور زده بود یعنی در خلاف جهت گردش زمین به دور خودش. برای همین، یک روز عقب افتاده بودند. فلیاس فاگ و پاسپارتو، کره زمین را از شرق به غرب، یعنی در جهت گردش کره ی زمین، دور زدند، که یعنی یک روز جلو افتادند. البته ماژلان این وضع را ترجمه نکرد و در میان راه در حمله به جزیره ای کشته شد ولی در ادامه ی مسیر، دلکانوی اسپانیایی جانشین او شد و این وضع را تجربه کردند. شاید  این دریانوردان اسپانیایی در قرن 16 نخستین کسانی بودند که این وضع را تجربه می کردند. برای خواندن سرگذشت ماژلان به کتاب سرگذشت استعمار نوشته ی دکتر مهدی میرکیایی جلد 1 مراجعه بفرمایید. به نظر می رسد فرناندو ماژلان، نخستین کسی باشد که در جهت غرب از اروپا به آسیا رفت و در اقیانوس آرام کشتی راند. ماژلان همچنین نخستین کسی باشد که با هدف دور زدن کرهٔ زمین رهبری یک ناوگان اکتشافی را عهده‌دار شد. سفرنامه ماژلان که توسط آنتونیو پیگافتا[نویسنده ایتالیایی که به عنوان منشی مخصوص این جهانگرد معروف اولین سفر دور دنیا را همراهی کرد.] نوشته شده و توسط ذبیح الله منصوری به فارسی ترجمه شده است.) 
(یکی از معروف ترین بخش های کتاب در مورد نجات دادن آئودا [زن پارسی هندی] و آشنایی مخاطب با مراسم ساتی هست. 
در بخشی از کتاب فلیاس فاگ می‌گوید:((آخر چطور ممکن است هنوز هم این آداب و رسوم بدوی در هندوستان اجرا شود و انگلیسی ها قادر به ریشه کن کردنش نباشند؟)) 
سِر فرانسیس(ژنرال ارشد نیروی زمینی ارتش بریتانیا) در جواب می گوید:((در بخش عمده ی هندوستان مراسم قربانی کردن دیگر برگزار نمی شود، ولی ما روی این نواحی وحشی، نفوذی نداریم، به ویژه در منطقه ی باندل کاند. تمام دامنه ها و کوهپایه های شمالی کوهستان ویندیا صحنه ی کشتار و غارت های پیاپی آن هاست.))
متأسفانه رمان ژول ورن فرانسوی  طوری جلوه داده که انگار انگلیسی ها دائماً در تلاش برای برکندن مراسم ساتی هستند. 

ساتی، عمل غیر رایجی که توسط امپریالیسم رایج جلوه داده شد:
((ساتی)) یا ((سوتی)) یک آیین در مذهب هندوئیسم است که در آن زن بیوه با نشستن بر بالای جسد همسرش خود را به آتش کشیده و قربانی می کرد. از قرن شانزده این آیین توسط مسلمانان هند ممنوع اعلام شد. اما در اوایل قرن نوزدهم، کمپانی هند شرقی بریتانیا در راستای گسترش سلطه خود برهند از این عمل چشم پوشی کرد و اجازه اجرای آن را داد. البته آیین مذکور آیین رایجی نبوده است. این آیین در فرهنگ بخشی از هندوها وجود داشت که آن هم خیلی رایج نبود؛ فقط در میان آریستوکرات های هندی (طبقات بسیار بالا) انجام می شد.
به گفته ((آنه ماری شیمل)) در ((زمان حکومت اکبرشاه))، او که از رسم ساتی بیزار بود، در سال ۱۵۸۲ میلادی ساتی از روی اجبار را غیرقانونی کرد. 
 انگلیسی ها برای اینکه حضورشان را در هند منطقی، موجه و مفید جلوه بدهند و به استعمار و چپاول و غارتگری خود ادامه بدهند، دست به دروغ پردازی علیه مردم هند به ویژه زنان هندی زدند.
بزرگترین وکیل مدافع بریتانیا در این قضیه، ((کاترین مایو)) با نوشتن کتابی به نام ((مادرْ هند)) بود. این نویسنده در کتابش تا جایی که می توانست در کتابش زنان هندی را پست و حقیر معرفی می کرد و دستاورد های قبلی زنان هندی را انکار می کرد. در حالی که این زنان در موضوعاتی مانند حق رأی، ازدواج کودکان و ظلم به بیوه ها مبارزه می کردند.
بریتانیا در قضیه ازدواج کودکان با تصویب قانون منع ازدواج برای افراد زیر 18 سال از این قضیه سوء استفاده کرد. قانونی که فقط برای فریب افکار عمومی تصویب شد و هیچگاه به اجرا نشد.
انگلیسی ها همچنین بدون هیچ سند و مدرکی  ماماهای هندی و روش کار آن ها را محکوم می کردند. در حالی که بعد از چند سال این روش توسط پزشکی نوین موردتأیید قرار گرفت. حکومت امپریالیستی بریتانیا با این دست روایت های ساختگی، جعلی و دروغین تا جایی که به تحقیر نژادی هندی ها پرداخت و خودش را برتر نشان داد.
نتیجه تبلیغات علیه مردم هند این شد که هند به مدت یک و نیم قرن زیر سلطه انگلیس قرار گرفت و 45 تریلیون دلار از سرمایه مردم کشور هند توسط انگلیس به غارت رفت. استعمار انگلیس در هند، نتیجه ای جز فقر، گرسنگی، قحطی و... نداشت. 
در بخشی از رمان ژول ورن، سرخپوستان وحشی نامیده می شوند و به میمون های افسار گسیخته تشبیه می شوند و در داستان چهره ای منفی، راهزن و خرابکار از آن ها نشان داده می شود. اگر سرگذشت استعمار آقای مهدی میرکیایی خوانده شود، جنایت هایی که در حق آفریقایی ها و سرخپوست ها توسط اروپایی شد، مخاطب را آگاه و متأثر  خواهد کرد. در ابتدا در قرن 16 سرخپوست ها تقریباً 100 میلیون بودند ولی در ابتدای قرن 19، به علت نسل کشی های پیاپی اروپایی ها جمعیت آن ها به کمتر یک میلیون رسید. عوامل مرگ آن ها، نسل کشی و کشته شدن به هر بهانه ای، بیماری هایی بودند که اروپایی با خود آوردند، بیگاری و بردگی در مزارع و معادن، از دست دادن زمین ها و شکارگاه و شکار های خود که اروپایی باعث و بانی آن بودند و کوچ اجباری و....
ترجمه کتاب می تونست بهتر باشه. ترجمه نیاز به ویراستاری داره و از برخی واژگان کمتر استفاده شده مانند جراید و وسایط به کار برده شده. طراحی جلد کتاب زیباست. ترجمه خانم فرزانه مهری از این کتاب بهتر به نظر می رسه و دارای نقاشی هایی درون کتاب کتاب هست ولی طراحی جلد چندان زیبایی ندارد برخلاف طراحی جلد ترجمه خانم سلماز بهگام که من خواندم. 
 

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دومین کتابی بود که از ژول‌ورن میخواندم؛ «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» را برای علمی‌تخیلی بودنش دوست داشتم اما این یکی چندان به دلم ننشست! 
از همان ابتدا می‌دانستی به هرحال فاگ شرط را خواهد برد؛
می‌دانستی هرچه هم سختی بر سر راهش قرار بگیرد راهی پیدا می‌کند و بر آن فائق می‌آید؛
و حتی می‌دانستی که هیچ‌چیز در این سفر، او را آشفته نخواهد کرد! 

اما من از همان ابتدا به آن‌چه در پایان داستان فاش شد فکر می‌کردم؛ که آیا فاگ، با این‌همه دقت و محاسبه‌گری و نظم، به این نکته فکرکرده؟! اصلاً چطور می‌شود حرکت در نصف‌النهارها و در عرض زمین را با تغییر ساعت و زمان تطابق داد! و این هشتاد روز، بر مبنای کدام ساعت است؟! و راستش همین موضوع هم مرا تا پایان داستان کشاند!
اگر بخواهم بگویم ژول‌ورن در دور دنیا در هشتاد روز، کجای داستان خودش را نشان داده، آن‌طور که در «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» میدیدمش، آن یک نقطه، همین‌جاست؛ جایی که یک نکته‌ی علمی زیبا، ریز و دقیق را در داستان می‌بینیم ... 

و در نهایت کتاب جالبی بود که در مدت زمانی کوتاه خواندمش، هیجان و ترس و اضطراب پاسپارتو به خوبی به خواننده منتقل می‌شود، اگر چه که بداند در نهایت چه خواهدشد...

        

2

  emi🌷

emi🌷

1403/3/17

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3