کودکی که کودک نبود!
وجودی داشت درخشان...
سرشار از گوهره  ی عشق خداوند(:
عاشقِ نگاهِ حق...
نیازمند شهادت...
کودکی که ثابت کرد،عشق برای آدم بزرگ ها نیست!
کتابی کوتاه ولی پر فضيلت،معرفی کننده شخصیتی عاشق...
روایت عاشقی پسرکی نسبت به معشوقش،الله اش و پروردگارش...
کتابی دوست داشتنی و کوتاه که فقط کتاب نیست و
منبع یادگیری عشق و ارادت به محضر عشق هم هست (:
      

        گاهی احساس میکنی باید کاری کنی،برای دینَت،کشورت و اعتقادت‌...
حالا نیلوفر،این کار را عملی کرده و نتیحه های جذابی گرفته...
کتابِ خاطرات سفیر روایت حمایت دختری دانشجو،از باورهایش و وطنش...
کتابی که شیعه را به خوبی بیان کرده...
کتابی داستانی و جذاب .
کتابی که از دوستی دختری ایرانی و شیعه با دختری آمریکایی و مسیحی صحبت می‌کند.
کتابی سر تا سر نور.‌..
-پیشنهادی(:
      

        این کتاب ادامه ی کتاب دختر مهتابِ
و واقعا کتاب جالبی بود.
مرگ شخصیت های کتاب خیلی برام درد آور بود مخصوصا شاهزاده یان مینگ(:
اینکه آخر کتاب مشخص نمیکنه معشوق اصلیش رو واقعا آزار دهنده اس ولی مشخصه که ونژی انتخابش بوده...
جالب بود ولی نیم ستاره کم دادم چون مثل جلد یک پای کتاب نگهم نداشت.
در کل کتاب زیبایی بود🩵🪽

      

        کتاب جالبی بود...
به شدت مشتاقم جلد دومش[قلب جنگجوی خورشید]رو بخونم...
و به شدت مشتاقم که شینگ ین ، لیوای رو انتخاب کنه البته که نمیدونم  قراره در آینده چه اتفاقاتی بیفته...
این کتاب به قدری هیجان داره که وقتی یکی از فصول رو تموم میکنید منتظرید ببینید فصل بعد چی میشه و باعث میشه تا ساعت چهار صبح بیدار بمونید و کتاب بخونید و از بی‌حالی خوابتون ببره و توی خواب هم ادامه ی کتاب رو رویا پردازی کنید🫠
این کتاب جنبه فانتزی زیادی داره پس اگر از کتاب های فانتزی خوشتون نمیاد سمتش نرید
البته که خیلی هم متفاوته!
و شما رو غرق در باورهای مردم جنوب شرقی آسیا میکنه...
      

        داستان قشنگی داشت!
ولی بعضی از قسمت هاش رو نمیفهمیدم...
خلاصه که کتاب جالبی بود 
کتاب های بهتری هستن که قابلیت معروف شدن رو دارن ولی خب بعضی اوقات بهشون توجه نمیشه
و در آخر که :
می‌شد به جای این کتاب،یه کتاب با ارزش تر دیده میشد.
      

        چون گوشه ی جلدش قرمز بود من رو جذب خودش کرد و بدون اینکه چیزی ازش بدونم شروع به خوندنش کردم.
اتفاقاتی توی داستان میوفته که واقعا عجیب و جالبه.
این کتاب درباره ی فتنه ی سال ۸۸ میگه.
و پسری که با شهدا ارتباط داره!
قلم نویسنده جوری بود که من از خوندن پی در پی خسته نمی‌شدم و یک روزه کل کتاب رو خوندم.
خیلی خیلی داستان جالبی داره.
با خوندن این کتاب از گذشته ی ایران آگاه شو(:


      

        فکر میکردم خیلی جالب باشه،اماّ اصلا قابل درک نبود!
فهمش خیلی سخت بود که چی داره میگذره تو داستان...
و همینطور نفهمیدم که چرا اسم کتاب "خاطرات دختر صاف و ساده" هست؟
این اسم هیچ ربطی به راوی داستان نداره!
ولی قسمت انگلیسی کتاب میتونه توی یادگیری زبان انگلیسی کمکتون کنه(:
در کل،پیشنهادش نمیکنم اصلا کتاب جالب و خوندنی نبود...

      

        کتابی که شما رو غرق در اقیانوس میکنه...
از لحظه اولی که مینا تصمیم میگیره جای عروس دریا باشه،تا زمانی که با مروارید اژدها زندگی دو دنیا رو  نجات میده.
بعضی از قسمت هاش ممکنه از شدت ذوق دلتون بخواد جیغ بکشید یا بعضی جاهاش از رفتار بعضی کرکترا حرصتون بگیره!
این کتاب جسارت و شجاعت مینا رو نمايان میکنه و نمونه ای از یک دختر شجاع که ترس هم در وجودش غوطه‌ور شده رو نشونمون میده.
و میگه که:
"این طبیعته انسانه که بترسه،حتی اگه قدرتمندترینِ انسان ها باشه"
      

        میشه گفت اولین کتاب نوجوانانه ای بود که به صورت جدی شروع کردم به خوندنش...
فانتزی _ تخیلیِ خیلی خیلی زیباییه
اگه این ژانر رو دوست دارین حتما توی لیست کتاباتون اضافه اش کنید(؛

      

        طولانی ترین داستانی که تا به حال خوندم...
کتاب خیلی خیلی جالبی بود و البته تاثیر گذار.
کتابی که با هر خطش از غریبی سید زهرا اشک میریزید.
دختر هجده ساله ای که زینب زمان ما شد‌.
پیشنهاد میشه که حتما به عنوان یه کتاب که از گذشته ی ایران جانمون سخن میگه بخونیدش. 

      

        و کتابی عاشقانه و زیبا.
دم نویسندش گرم که چنین کتابی رو نوشته...
راستش یه بار اینو دست یکی از بچه های کلاسمون دیدم و خیلی اتفاقی دو،سه روز بعد خریدمش(:
با لذت بخونیدش🤍
      

        کتاب جالبی بود...
با پیشنهاد دوستم خوندمش و از خوندنش راضیم.

ولی واقعا بعضی از عشق ها زیبان،مگه نه؟
      

        کتاب...
خیلی جالب بود!
آخرش خیلی شوکه شدم...
پیشنهاد میکنم بخونیدش،بخونید و لذت ببرید🤍🌱


      

        عاشق شخصیت این شهید شدم و تمام...
رفیق شهیدم ازت ممنونم که وجود داری♡
      

        کتاب عاشقانه ای بود که من عاشقش شدم...
واقعا با خوندن صفحه های آخر خیلی ذوق کردم.
امیدوارم زود بتونم کتاب دشمن عزیز رو هم بخونم...