امیرمحمد جعفرزاده

تاریخ عضویت:

فروردین 1403

امیرمحمد جعفرزاده

@AmirMohammad_Jafarzadeh

64 دنبال شده

45 دنبال کننده

                روانشناسی
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
        
شاه را از نگاه یک آمریکایی به نام ماروین زونیس خواهید دید. او تلاش کرده ماجرای سقوط شاه را در چهارچوب نظریه علمی و در بستر روانشناسی برای ما بیان کند(متد روانکاوانه). کتاب در راستای منافع ملی آمریکاست، پس انتظار نداشته باشید انقلاب ایران و  رهبری امام خمینی و نقش مردم به خوبی بیان شود.  با این حال در بخش‌هایی از کتاب به صورتی به تحسین هم می‌پردازد مثلاً اشاره می‌کند که امام خمینی برخلاف شاه ویژگی‌های یک رهبر را برای مردم ایران داشت.  نویسنده با ارجاعات زیاد و خوب و تا حدودی معتبر روحیات شاه در بزنگاه‌های مختلف زندگی‌اش را بسیار خوب تبیین می‌کند. درباره‌ی شخصیت‌های مهم و تأثیرگذار هم انصافاً تحلیل‌های جالبی ارائه می‌کند.  مناسباتی که شاه با رئیس جمهورهای آمریکا داشت، برایم بسیار خواندنی بود.  ویراست جدید کتاب بسیار خوب انجام شده‌ است. آوردن گاهشمار اتفاقات مهم زندگی شاه براساس اطلاعات کتاب هم ابتکار قشنگی بود که ویراستاران فارسی انجام دادند. عکس‌های آخر کتاب هم برای من تازگی داشت.

🔵فرضیه اصلی کتاب؟
 عامل تعیین کننده در پیروزی انقلاب را نه عملکرد درست مخالفان متحد در جبهه مخالف شاه، بلکه اشتباهات خود شاه می‌داند. پس چه شد؟ نویسنده هر آنچه محمدرضا شاه کرد و نکرد را عامل سقوطش معرفی می‌کند.

🔵خلاصه کتاب؟
 زونیس معتقد است چهار ساز‌وکار-ستایش دیگران، همزاد بودن با اشخاص دیگر، حمایت الهی، و پشتیبانی جدی ایالات متحده- نیروهای روانی لازم را در اختیار شاه قرار داده بودند تا بتواند جنبه‌های نازل و منفعل و وابسته خود شخصیت خود را به دیگران فرافکنی، و هویت خودش را حفظ کند. امّا به تدریج اعتقاد به این ابزارها در او از بین رفت.

🔵نویسنده چه حقایقی را  درباره‌ی شاه و حکومتش می‌گوید؟

شاه شخصیت وابسته و خودبزرگ‌بین داشت.

شاه در بزنگاه‌های حیاتی، از کشور فرار می‌کرد به طوری که به شاه چمدانی معروف شد.

شاه به مردم خودش‌ اعتماد نداشت.

اقتصاد ایران گل و بلبل هم نبود.

ارتباط نامشروع شاه با زنان مختلف و ناقابل دانستن زنان توسط او

 در کتاب آمده  که شاه برای جلوگیری از خونریزی از یک تاریخی به بعد دستور تیراندازی نداد، امّا جالب است که ماروین زونیس نقل قول دیگری را هم از جیمز بیل می‌آورد که کشتار مردم در تبریز  ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ ،کشتار مردم در  تهران ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، کشتار مردم در اصفهان آذر ۱۳۵۷ و کشتار مردم در مشهد دی ۱۳۵۷ شواهدی در رد این ادعا است. تازه در جای جای کتاب هم اشاره می‌شود که مردم زیادی توسط حکومت به شهادت رسیدند از جمله در  روز  ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و  ۱۹ دی ۱۳۵۶.  پس این را می‌فهمید که شاه هرکاری برای حفظ حکومتش از جمله کشتن مردم کرد و وقتی دید دیگر فایده ندارد از کشور فرار کرد.

وابسته بودن وحشتناک ایران به کشورهای خارجی از جمله آمریکا. مثالش اینکه برای خرید تسلیحات نظامی باید به آمریکا التماس می‌کردیم. مثال دیگر کودتای ۲۸ مرداد توسط انگلیس و آمریکا و برگرداندن شاه به حکومت. مثال بعدی اینکه نویسنده بارها در کتاب اشاره می‌کند که شاه منافع آمریکا را تأمین می‌کرد و حتی در آخر کتاب هم اشاره می‌کند که  آمریکا می‌توانست با انجام  کارهایی از  سقوط حکومت او جلوگیری کند!

و نکات دیگر.  کتاب را بخوانید و کلی اطلاعات خوب در این باره به دست بیاورید. 

🔵آیا مطالعه همین کتاب کافی است؟
قطعاً نه. یکی از دلایل اینکه بعضی گزاره‌های کتاب جای بحث دارد. پس در کنار این کتاب باید کتاب‌هایی بیشتری خواند تا شخصیت شاه را بهتر درک کنیم. خواندن کتاب را بسیار توصیه می‌کنم.

فصل‌های کتاب
فصل اول: رؤیای پرواز و خودبزرگ‌بینیِ خودشیفته‌وار
فصل دوم: کودکی و جوانی
فصل سوم: عظمت شاهنشاهی: خودبزرگ‌بینی پهلوی
فصل چهارم: شکستن اقتدار شاه
فصل پنجم: سایر سرچشمه‌های قدرت روانی شاه
فصل ششم: سرطان: از میان رفتن حمایت الهی
فصل هفتم: بیگانه‌هراسی و چشم و هم‌چشمی: مردم ایران، شاه و غرب
فصل هشتم: وابستگی به ایالات متحده
فصل نهم: انقلاب و فروپاشی
فصل دهم: درس‌هایی برای سیاست خارجی ایالات متحده







      

1

        
دو روز پیش رژیم جنایتکار صهیونیستی به خاک کشورمان حمله کرد و تعدادی از فرماندهان و دانشمندان هسته‌ای و مردم عزیز کشورمان را به شهادت رساند... 

دیروز عید غدیر بود که با راهپیمایی حماسی مردم شجاع و نجيب  ایران در اقصی نقاط  کشور و به خصوص حضور میلیونی مردم  شهر تهران، به حمایت از وطن، وحدت ملی، فریاد، خشم و انزجار از اسرائیل و استکبار جهانی تبدیل شد. احمق‌های صهیونیست هنوز نشناخته‌اند مردم نترس ایران را... 

امروز کتاب آخرین فرصت را به پایان رساندم. بعد تمام کردن کتاب نمی‌دانستم چه درباره‌ی این کتاب بنویسم که حق مطلب را ادا کند. تا اینکه با نوشتن دو پاراگراف اول تازه فهمیدم چگونه درباره‌ی کتاب بنویسم.  این کتاب درباره‌ی مربی و مسئول عقیدتی- سیاسی مرکز پیاده ارتش شیراز، شهید کسایی است. از این نظر کتاب سوژه‌ی بسیار خاصی دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. شهید با نهج البلاغه انس عجیبی داشت. تولدش، ازدواجش و شهادتش در روز غدیر بود. ویژگی‌های اخلاقی آقای کسایی و مخصوصاً اهمیتش به رعایت بیت المال درس‌های قشنگی برای خواننده‌های کتاب دارد. 

 کتاب از زبان همسر شهید، خانم قافلان کوهی است. کتاب زمینه‌ای عاشقانه دارد.  قلم نویسنده را بسیار دوست‌ داشتم هرچند به قول بعضی مخاطبان کتاب شاید لازم نبود به بعضی جزئیات اشاره شود. شروع و پایان داستان واقعاً خوب است. شرح اتفاقات از زبان همسر شهید به خوبی انجام شده است. خبری از توصیفات اضافه نیست، چون همسر شهید کسایی صادقانه اتفاقات زندگی‌اش را نقل می‌کند و این باعث می‌شود شیرینی‌ها و تلخی‌های او را تا حدی با پوست و استخوانت لمس کنی. واقعاً نمی‌توانم توصیف کنم حجم مجاهدت‌های این زن را. 

آن بخش خوانده شدن عقد این زوج در خانه‌ی امام  و   توصیفاتی که همسر شهید از امام دارد، مو را بر تن آدم سیخ می‌کند و شما هم به احتمال زیاد مثل خانم قافلان کوهی و من پر از حس شوق و هیجان شدید. آن بخشی هم که درباره‌ی رهبر انقلاب خاطره‌ای نقل می‌شود، بسیار خواندنی  است. 

با پایان کتاب امّا تازه سؤال‌هایت شروع می‌شود و این یعنی توی خواننده هنوز هم می‌خواهی بیشتر از شهید بدانی. شاید هم در صفحات پایانی کتاب منتظری که عکس و سندی از شهید و خانواده‌اش ببینی، امّا کتاب عکسی ندارد.  همه‌ی این‌ها درست امّا وقتی بعد از اتمام کتاب می‌بینی که اتفاقات مهم زندگی شهید عید غدیر بوده و پایان رژیم منهوس صهیونیستی هم دارد از عید غدیر شروع می‌شود و حالا خداوند فرصتی به نسل ما داده که در نابودی و محو شدن اسرائیل نقش داشته باشیم و ان شاءالله نابودی او را با چشم خودمان ببینیم، تو به من بگو: دیگر برایت مهم است که کتاب چرا عکس ندارد یا اینکه مثل من  تو هم  به این فکر می‌کنی که وقتش رسیده با اتکا و توکل به خداوند، دوباره با هم با مقاومت یک دفاع مقدس دیگر رقم بزنیم؟

🔵 در بخشی از کتاب اشاره شده که امام علی (ع) می‌فرماید:《 به هنگام خشم، نه تصمیم، نه تنبیه، نه دستور.》به نظرم رسید که این متن عین حدیث نیست و احتمال زیاد برگرفته از چند حدیث است که با پرسیدن از سامانه پاسخگو این برداشتم تایید شد. 

در توصیه ای امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : « لا تقضین فأنت غضبان ». 1
در حالی که خشمگین هستی حکم و قضاوت نکن.( تصمیم و دستور ممنوع است) 

در حدیث دیگری فرمودند : « لا أدب‏ مع‏ غضب‏ ». 2
هنگام خشم نباید تأدیب (تنبیه) کرد. 

1.کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیه) ج‏7 ؛ ص413- تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
2. تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم ص770- قم، چاپ: دوم، 1410 ق.








      

0

        
از خواندن کتاب واقعاً لذت بردم. کتاب  برای من طعم نوجوانانه داشت. در کمترین صفحات نکات مفید و جالبی را برای دانشجویان مطرح کرده است. شاید بعضی از مطالب را بارها شنیده‌ایم، ولی نوع نگاه نویسنده و انتخاب کلماتِ او بسیار دوست‌داشتنی است.  خواندن این کتاب را پیشنهاد می‌کنم. 

فهرست کتاب: 
با شما...
گام اول
حق معلمی، وظیفه شاگردی
علم کافی نیست!
منطقه ممنوعه
به رنگ و بوی گل
با این ریشه بیگانه نباشیم
خانه تکانی دل
رفاقت با کتاب، انس با مطالعه 
نمی‌دانم؛ خلاص!
بهار عمر، تابستان زندگی
هنرِ گوش دادن
شریک زندگی 

خلاصه موضوعات اشاره شده در کتاب:
۱.لزوم قدردانی از خدا، معلم، استادان و پدر و مادر 
۲.بحث علمی (بحثی که برای روشن شدن مطلب باشد) خوب است امّا جدال علمی (بحثی که برای اثباتِ حقانیتِ من یا به کرسی نشاندن حرف خویش باشد) نه!
۳.دانش بخشی از شخصیت انسان را می‌سازد نه همه آن را. 
۴.علم بدون "ایمان و عمل" قدرت نجات انسان را از امواج متلاطم و رساندن به ساحل امن ندارد.
۵.اهمیت داشتن دوست خوب
۶.لزوم گم نشدن در مکاتب، گرایش‌ها و جریان‌های مختلف و داشتن شخصیت مستقل و بااعتماد به نفس در سایه ایمان و  شناخت فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی و افتخار به مفاخر کشور عزیزمان ایران
۷. لزوم داشتن اراده‌های استوار، برنامه‌ریزی کردن و پیگیری‌های دقیق به دلیل بااهمیت بودن زمان 
۸.نکات مطالعه کتاب از جمله اینکه:  کتاب را خوب بخوانیم، خوب بفهمیم و مطالب آن را نیکو به کار ببریم.
۹.گفتن نمی‌دانم از سپرهای حفاظتی انسان در برابر کبر و غرور علمی است. همان طور که امام صادق (ع) می‌فرماید: اگر از یکی از شما چیزی پرسیدند که نمی‌داند، بگوید: نمی‌دانم¹"
۱۰.بیشتر از مدرک تحصیلی، به درک بیندیشیم.
۱۱.جوانی بهار عمر ماست، نهایت استفاده را از آن ببریم.
۱۲.ارزش نعمت شنوایی را بدانیم و هنر گوش دادن را تمرین کنیم.
۱۳. نکات انتخاب همسر 

۱)محجة البیضاء، ج ۱، ص ۱۴۷.


      

0

        
بعد از تمام کردن کتاب برای این همه شگفتی‌های آفرینش الله اکبر گفتم. بعد الحمدلله و بعد فهمیدم چقدر کوچکم در برابر خدا و عظمت او. باور کنید نمی‌شود بعد خواندن این کتاب باز هم بگویی خدایی وجود ندارد. تازه بتوانی بر زبان بیاوری دلت را می‌خواهی چه کار کنی؟ 

کتابی پرمغز را خواهید خواند. از آن کتاب‌ها که گاهی نه پیچیدگی کلمات بلکه پیچیدگی و دقت و ظرافت آفرینش هوش را از سرتان می‌برد و می‌فهمید حتی با روان‌ترین کلمات و استفاده از بهترین مفاهیم هم باز هم یک سری از چیزها را نمی‌فهمی. و همان بهتر که نفهمی تا توهم برت ندارد که من چقدر کتاب خوانده‌ام، باعث چه پیشرفت‌هایی در علم شده‌ام و چه چیزهایی ساخته‌ام و بعد نتیجه بگیری که خودم را عشق است و خدا و اطاعت از او کیلویی چند؟ 

اصلاً خلاصه‌ی کتاب را می‌خواهید بدانید؟ همان که امام عزیزمان گفت:
"باید همه ما توجه داشته باشیم به اینکه ما خودمان چیزی نیستیم، هرچه هست اوست." 

🔵نکات مثبت کتاب
۱.سعی شده به صورت روان مفاهیم توضیح داده شود.
۲.استفاده مناسب از گفته‌ها و نظرات دانشمندان مختلف مثل پاسکال، نیوتن، داروین، انیشتین و ... . 
۲.هرچند بعضی مطالب را شاید قبلاً می‌دانیم امّا نگاه توحیدی به آنها بسیار جالب است.

🔴نکات منفی کتاب
۱.دسته‌بندی مطالب کتاب به نظر می‌توانست بهتر انجام گیرد.
۲.ممکن است در قسمت‌هایی از کتاب به دلیل تخصصی بودن، مطالب  کتاب را کند جلو ببرید.
۳.در مقایسه با الان که علم بسیار نسبت به گذشته پیشرفت کرده، بعضی مطالب کتاب ممکن است برای شما پیش‌‌پا‌‌افتاده به نظر برسد. البته که این را نمی‌توان نکته منفی در نظر گرفت، چون کتاب متناسب با آن زمان نوشته شده است. 

💠موضوعات اصلی کتاب
راستش را بخواهید کتاب از موضوعات زیادی حرف می‌زند امّا این کلیدواژه‌ها موضوعات اصلی کتاب هستند:
توحید 
شگفتی‌های جهان آفرینش
شبهه تعارض علم با دین  
نقد مادی‌ها(ماتریالیست‌ها) 

💠خلاصه‌‌ای از مطالب کتاب 
هر انسانی بنا بر فطرتش در جست‌وجوی کمال است حتی کسی که خودکشی می‌کند یا به لذت‌های زودگذر مثل مواد مخدر و مشروبات الکلی پناه می‌برد. فقط  این افراد که مثال زدیم، مسیر را اشتباهی می‌روند. 
انواع کمال: 
۱.فردی: 
الف)کمال فکری 

ب)کمال اخلاقی: شامل غرایز حیاتی و روحیات عالی انسانی
غرایز حیاتی: مثل شهوت، غضب، ترس، علاقه به خود و زن و فرزند و ... . افراط و تفریط در این قسمت، سبب بدبختی انسان می‌شود و باید اعتدلال رعایت شود.
روحیات عالی انسانی: مثل عدالت، حق‌دوستی، وظیفه‌شناسی و ... . این صفات حد و اندازه معینی ندارند و هر چه قدر زیادتر باشد، باعث کمال بیشتر انسان خواهد بود. 
بیشتر دستورات دینی در جهت تعدیل غرایز و پرورش روحیات عالی انسانی است. 

ج)کمال عملی: ناشی از کمال اخلاقی است. 

۲.اجتماعی: ایمان و دین رکن اساسی برای تکامل اجتماع علاوه بر فرد است. 

فرق عادت و فطرت:  
عادات و رسوم متغیر و ناپایدار هستند امّا امور فطری چون از سرچشمه پایدار و تغییرناپذیر خداوند جوشیده، گذشت زمان، طول تاریخ، اختلاف ملل و جوامع عالم، کمتر می‌تواند آن را تغییر دهد.  مسائلی مثل محیط، تربیت و تبلیغات فاسد باعث کمرنگ شدن امور فطری به طور موقت می‌شود ولی با تغییر عوامل ذکر شده، فطرت حکومت اولیه خود را دوباره شروع می‌کند. 

فطری بودن حس خداپرستی در انسان‌ها:
  وجود حس خداپرستی در انسان‌ها در طول تاریخ نشان می‌دهد که این حس فطری است که گاهی می‌بینیم بعضی افراد براساس شناخت نادرست، به بت‌پرستی، ماه و خورشید پرستی و آتش‌پرستی و ... روی می‌آوردند. انبیاء آمدند تا هم قابلیت عبادت را از بت، ماه، خورشید، ستاره و ... نفی کنند و هم ربوبیت خداوند و مبدأ حقیقی را اثبات کنند. 

تاریخچه مادی‌گری 

روشن‌ترین دلایل توحید:
۱.برهان نظم: نظم در عالم مثل خورشید، ماه و طلوع و غروب آنها، کسوف و خسوف، رفت‌وآمد شب‌و‌روز، فصل‌ها، منظومه شمسی،  موجودات زنده‌ای که کوچک هستند و با چشم عادی می‌توان آنها را دید مثل مورچه، جانداران بسیار ریزی که با چشم غیرمسلح دیده نمی‌شوند مثل باکتری‌ها و ویروس‌ها، موجوداتی که با میکروسکوپ‌های بسیار قدرتمند می‌توان آنها را دید مثل مولکول‌ها و اتم‌ها، دستگاه گوارش، دستگاه گردش خون، دستگاه تنفس،  دستگاه عصبی، دستگاه تناسلی و ... .
۲.آنکه هستی از خدا دارد: واجب‌الوجود بودن خداوند و باطل بودن تسلسل(توالی بی‌پایان علل)
۳.اعجاز(معجزه) 

۷ مورد از مهم‌ترین ایرادهای مادی‌ها(با مثال‌های متنوع این بخش به خوبی توضیح داده شده) 
چرا گروهی از آنها به خدا ایمان ندارند؟
چگونه به خدای نادیده ایمان بیاوریم؟
آیا با وجود علل طبیعی به خدا نیاز داریم؟
یا خدا یا علل طبیعی!
بی‌نظمی‌ها، آفات و بلاها انسان را به الحاد می کشاند!
نظم از بی‌نظمی سرچشمه می‌گیرد!
آیا ممکن است چیزی از عدم به وجود بیاید؟
















      

1

        قبل از خواندن کتاب فقط می‌دانستم که نویسنده‌‌ای خوب پشت این کتاب است. شخصیت اصلی و راوی کتاب چه طور؟ هیچ. هیچ اطلاعاتی از او نداشتم. و چقدر مایه‌ی تأسف است که چنین شخصیت بزرگی را نمی‌شناختم. 

میرزا محمّد را می‌گویم. نازنین‌مردی که می‌خواست گمنام بماند و حتی سال‌ها مهر سکوت به لب زد و دوست نداشت از خودش بگوید. اینجاست که تشنه‌ی فهمیدن زندگی حاج میرزا محمّد می‌شوید و تا از او بیشتر ندانید آرام نمی‌شوید که نمی‌شوید. 

از جوان ارتشی‌ای می‌خوانید که عاشق مرام بچه‌های سپاه در جنگ می‌شود و روزی به خودش می‌آید که می‌بیند خودش هم سپاهی شده.  جوانی که از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ یعنی تقریباً  کل دفاع مقدس در جبهه‌های مختلف جنگ بوده و در عملیات‌های مختلف شرکت کرده و  بخش‌های مهمی از تاریخ جنگ تحمیلی را با او درک می‌کنید.  راوی ما حتی وقتی پاهایش را در راه خدا از دست می‌دهد، باز هوای شهادت دارد و این عجیب نیست وقتی بدانید جبهه برای این مرد صحرای کربلا است و خودش و گردانش فدایی حضرت ابوالفضل (ع)  هستند. از اول کتاب یک کلمه بارها در ذهنم تکرار می‌شد آن هم عقلانیت بود. شهید میرزا محمّد سُلگی(سال ۱۳۹۹ به دلیل عوارض ناشی از جنگ به شهادت می‌رسند) عقلانیت و معنویت را به معنای واقعی کلمه باهم داشت. نباید از نقش مهم و تأثیرگذار همسر شهید بگذریم. شاید لازم باشد  کتاب 《عشق هرگز نمی‌میرد》 را هم ورق بزنیم تا این بار از نگاه همسر، میرزامحمّد را ببینیم.

نقاط ضعف:
ممکن است تعدد اسم‌ها و عملیات‌ها و اطلاعات نظامی شما را خسته کند و حتی حس کنید کند کتاب را پیش می‌برید. 

نقاط قوت کتاب:
۱.عنوان و جلد روی کتاب زیباتر از این نمی‌توانست انتخاب شود. این را آخر متوجه خواهید شد، نه اول.
۲.آوردن تصاویر در آخر هر فصل خیلی ایده‌ی قشنگی بود.
۳.اینکه گفته‌های راوی کتاب یعنی آقای سُلگی را با گفته‌های دیگران و همرزمانش تطبیق داده‌اند به ارزش و اعتبار کتاب افزوده‌ است.
۴.قلم نویسنده بسیار عالی است‌. 
۵.کتاب پر از اطلاعات و جزئیات عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی چند کتاب به سؤالات شما جواب می‌دهد. مثلاً بخش منافقین. شهید در دوران نقاهتش در آلمان هم برای مردم درباره‌ی دفاع مقدس تبیین می‌کند و این عجیب نیست وقتی بدانید آنجا هم منافقین در بیمارستان محل بستری او نفوذ کرده بودند و بین جانبازان و مجروحان ایرانی تبلیغات دروغین راه می‌انداختند و حتی به ضرب و شتم جانبازان می‌پرداختند. توصیف عملیات‌ها آنقدر خوب و زنده است که به عنوان خواننده خودت را وسط جبهه‌ها می‌بینی.  فصل آخر که درباره‌ی عملیات مرصاد است واقعاً  نفس آدم را مثل رمان‌های جنایی در سینه‌ حبس می‌کند. اصلاً مگر می‌شود با خواندن این فصل پر از حس غرور نشوی و افتخار نکنی به فرمانده‌ی اصلی و گمنام عملیات مرصاد و  مردان شجاع سرزمینت؟ باور کنید که نمی‌شود. همان طور که آخر کتاب تمام می‌شود، امّا حماسه؟ نه... تمام نمی‌شود...






      

1

        در حین برگزاری یکی از برنامه‌های دانشگاه این کتاب را خریدم. از جلد کتاب خیلی خوشم آمد، ساده در عین حال زیبا. سبک نوشتاری کتاب بسیار خوب و روان است.   پرداختن  به بخش‌هایی از تاریخ شهر ماسال و شهرهای دیگر گیلان مثل رشت از دهه ۴۰ تا ۶۰(مخصوصاً  تاریخچه مبارزات انقلابی مردم شهر ماسال ) خواندن کتاب را به عنوان یک گیلانی برایم لذت‌بخش‌تر کرد‌ . از فعالیت‌های مداوم گروهک‌ها هم در شهری مثل ماسال و شهرهای دیگر گیلان خبر نداشتم و از این لحاظ خیلی اطلاعات تازه‌ای به دست آورم. 

شهید محبی در سال ۱۳۵۶ در رشته‌ی تکنولوژی پزشکی دانشگاه شیراز(پهلوی سابق) قبول شد. او به عنوان نماینده انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز در اولین سمینار انقلاب فرهنگی در تاریخ ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹  شرکت کرد. فعالیت در جهاد سازندگی یکی از فعالیت‌های پرشمار اوست.  شهید با گروهک‌های چپ مثل حزب توده و منافقین بسیار مبارزه کرد و خیلی از آنها را هم با اخلاق و منشش هدایت کرد‌. متن یکی از سخنرانی‌های او در خطبه قبل از نماز جمعه ماسال درباره‌ی منافقین بسیار خواندنی‌ست(در یکی از بریده‌های کتاب بخش جالب آن را برایتان آوردم).  واقعاً همیشه جزو اولین‌ها بود.  بسیج و سپاه شهر ماسال را خودش راه انداخت.  یک بار از ترور در شهر رضوانشهر جان سالم به در برد.  در نهایت پرویز محبی، مسئول عملیات‌های غرب گیلان، بعد از ماموریت دستگیری منافقین در یک خانه تیمی شهر تهران، در مسیر گنجه رودبار به رشت در تصادفی  مشکوک با خاور در سن ۲۳ سالگی به شهادت رسید. 

او اولین شهید ترور شهر ماسال است. همچنین اولین شهیدی‌‌ست که در پارک رو‌به‌روی مسجد جامع ماسال به خاک سپرده شد. گویا بعدها دیگر شهدای ماسال در این پارک به خاک سپرده شدند و به این ترتیب او با شهادتش گلزار شهدای ماسال را شکل داد¹‌.

۱.سایت نوید شاهد، گذری بر زندگی‌ شهید دکتر «پرویز محبی»











      

0

        همان‌طور که از عنوان می‌توان فهمید، این کتاب درباره‌ی اصول اخلاق و رفتار حرفه‌ای است که روانشناسان، مشاوران و روانپزشکان باید آنها را بدانند و رعایت کنند. 

نقاط قوت کتاب:
کم‌حجم بودن کتاب
داشتن اطلاعات مفید
اشاره خوب به تاریخچه قوانین و اصول اخلاقی مهم مربوطه در ایران مثل:
 ۱.کدهای اخلاقی در پژوهش براساس راهنمای عمومی اخلاق در پژوهش کشور ایران(۱۳۷۹)
۲.نظام‌نامه اخلاقی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران(۱۳۸۵)
۳.متن کامل منشور اخلاقی روانشناسان و مشاوران ایران

نقاط منفی کتاب:
فهرست‌بندی نه چندان جالب
مطالب می توانست سازمان‌یافته‌تر باشد.
در ابتدا مطالب سنگین و در قسمت‌هایی حتی غیرقابل فهم است، اما هرچه به آخر کتاب نزدیک می‌شویم متن روان‌تر می‌شود.

🔵چند اطلاعات جالب از کتاب:
 اولین ضوابط اخلاق حرفه‌ای در پزشکی و روانپزشکی و روانشناسی در چه سالی تدوین شدند؟
اخلاق پزشکی:
۱۸۴۷-تدوین اولین اصول اخلاق پزشکی 
اخلاق حرفه‌ای در روانپزشکی:
۱۹۷۳-انتشار اولین اصول اخلاق پزشکی با افزوده‌هایی برای روانپزشکان
ضوابط اخلاق حرفه‌ای در روانشناسی:
۱۹۵۳-تدوین اولین اصول ضوابط اخلاق حرفه‌ای که تا به امروز چندین بار مورد تجدید نظر قرار گرفته است.

تاریخچه توجه به حقوق مراجعان:
تا دهه ۱۹۵۰، به حقوق بیماران توجه نمی‌شد. پزشکان تا آن زمان از نظر اخلاقی و قانونی نیازی به اینکه به بیماران در مورد بیماری‌شان یا فرآیند درمان توضیح بدهند یا رضایت آنها را کسب کنند نمی‌دیدند‌. در آن زمان‌ها بیمار باید مطیع بود و پزشک تصمیم‌گیرنده. 
در سال ۱۹۷۰ قانونی به تصویب رسید که بر اساس آن بیماران این حق را پیدا کردند که از بیماری خود اطلاع پیدا کرده و بتوانند با آگاهی در مورد درمان خود تصمیم بگیرند.

تاریخچه اخلاق در پژوهش:
اعلامیه نورمبرگ ۱۹۴۷
انجمن روانشناسی آمریکا  ۱۹۵۳، ۱۹۶۳
اعلامیه هلسینکی ۱۹۶۴
اعلامیه توکیو ۱۹۷۵
کمیسیون ملی پاسداران از انسان(گزارش بلمونت ۱۹۷۹)
کمیته‌های اخلاق پژوهش






      

2

        این کتاب جلد اول از یک مجموعه چند جلدی است که سعی کرده است  در قالب داستان و گفت‌و‌گوی میان شخصیت‌ها  به سوالات رایج درباره‌ی خداوند و توحید جواب دهد و انصافاً هم قشنگ این کار را انجام می‌دهد. 

🔵در بخشی از کتاب به صوفی بودن مولوی اشاره می‌شود و آن را نقد می‌کند. این موضوع بسیار جای بحث  و مطالعه دارد و  متخصصان مختلفی هم به این موضوع پرداخته‌اند. 

🔷️یکی از آنها آیت الله مکارم است. در  یکی از سایت‌های ایشان به نام 《آئین رحمت》 که به شبهات اعتقادی جواب می‌دهد، در جواب این سوال که《علت مخالفت علمای شیعه با ترویج افکار و اشعار مولوی چیست؟》 مطالبی بیان شده که در ادامه به بخشی از  آنها اشاره می‌کنم:
 مولوی در اشعار خود تمثیل‌های زیبایی به کار برده و بسیاری از علمای علم اخلاق از تمثیل‌های او استفاده می کنند(حتی خود آیت الله مکارم هم بارها در موضوعات مختلف از اشعار و تمثیل های او استفاده کرده‌اند).  علمای شیعه با همه افکار و اشعار او مخالفت ندارند و حتی خودشان بارها از آنها استفاده کرده و مولوی را به خاطر تمثیل‌های زیبای او ستوده اند؛ اما بخاطر انحرافاتی که در برخی اشعار او وجود دارد علما با گرفتن بزرگداشت برای او مخالفت کرده اند. مولوی به خاطر تفکر صوفیانه ای که داشت در برخی مسائل دچار انحراف بود و مخالفت علما در حقیقت مخالفت با «ترویج تفکر تصوف» به عنوان «خطی انحرافی در معنویت گرایی» می باشد، نه مخالفت با مولوی. مولوی علاوه بر اخلاق متکبرانه صوفیانه خود، دربرابر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) نیز اشعار سخیفی دارد و گاهی نیز به تمجید معاویه و شیطان می پردازد. همچنین عقایدی خلاف شرع و قرآن اتخاذ کرده که باعث می شود علما در مورد او احتیاط کنند و با برخی از افکار و اشعار او مخالفت ورزند.

🔷️در داستان پانزدهم جلد اول راستان داستان شهید مطهری هم با عنوان 《امام صادق و گروهی از متصوفه》به عقاید نادرست صوفی‌ها در قالب روایت اشاره شده است.

🔷️ خواندن کتاب 《جلوه حق》 آیت الله مکارم که عقاید صوفیه را نقد می‌کند می‌تواند مفید باشد.

      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.