بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

عزیز زیبای من

عزیز زیبای من

عزیز زیبای من

4.4
31 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

47

خواهم خواند

17

تمام لحظات زیستن مردی از جنس خدا، مردی چون حاج قاسم سلیمانی که عزیز شدۀ دلهاست، خواندنی است و شنیدنی. اما اینکه سه روز آخر زندگی این مرد بزرگ چگونه گذشته و‌ چطور با نزدیکانش خداحافظی کرده و به سمت نور رفته است، ماجرای شنیدنی‌تری دارد. کتاب «عزیزِ زیبای من» روایت مستندی برگرفته از صحبت‌های فرزندان و دوستان حاج قاسم از هفتاد و دو ساعت آخر زندگی پر برکت ایشان است. این کتاب به قلم سرکار خانم زینب مولایی در ۱۷۶ صفحه به همراه عکس‌های مرتبط با متن کتاب، توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر شده است.

لیست‌های مرتبط به عزیز زیبای من

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به عزیز زیبای من

            کتاب با بغض خفه ای تمام شد ...
بخشی از متن واقعا لرزش داشت! متن ساده بود ، ادبیات‌ به آن معنا نقش خودش را بازی نمی کرد. اصالت و ارزش کتاب به افراد و واقعه ها بود ، نه شیوه روایت . البته سبک‌ کتاب مشابه بسیاری از کتاب های تاریخ شفاهی بود اما قهرمان کتاب با بسیاری از آدم های دیگر متفاوت بود‌.

ذهن _بسیار_ سختگیر من گاهی جملات شعارگونه را لمس می کرد اما شعارها ناشی از نوع روایت و انتخاب راوی بود. ماجرا ها خالص ، روان و به یادماندنی بودند.

کتاب را میخواستم در روز شهادت سردار ، مطالعه و به نوعی مناسبت خوانی کنم که البته برای حدود ۵۰ صفحه آن میسر شد. اما  بعد حادثه کرمان و دل مشغولی های فردی تا امروز شانزدهم دی ماه طول کشید. سالگرد شهادت گذشت ، روز واقعه و جنایت در کرمان هم گذشت اما بغض خفه ای مانده که شکسته نمی شود...

من‌یقین دارم که انسان های کامل هرچقدر هم نادر باشند نایاب نیستند. همین لحظه هم هستند آدم هایی که با اخلاص و فداکاری سراسر وجودشان تلاش است . آدم هایی که امیدوارم خدا به آن ها توان مضاعفی بدهد برای شکستن این‌بغض ها و سبک کردن دل های داغ دیده ...

شاید احساس شود این‌یادداشت هر جمله ای که پیش می رود ، از معرفی کتاب فاصله می گیرد. اما کسانی که عزیز زیبای من‌ را مطالعه کرده اند شاید بهتر بتوانند قضاوت کنند. آن ها می دانند کتابی را خوانده ام که چند ده صفحه لبخند و صد و چندین صفحه بغض بود ...

          
            #یادداشت
#عزیز_زیبای_من

در ایام چهارمین سالگرد شهادت شهید سلیمانی این کتاب را خواندم. کتابی که یک مستند روایی از روزهای پایانی زندگی حاج قاسم است. کتاب از زبان خانواده و دوستان و فرماندهان، 72 ساعت پایانی عمر این شهید بزرگوار را بازگو میکند. در نگاه اول اسم کتاب تو ذوق آدم میزند. من فکر میکردم منظور از عزیز زیبای من، دخترشان است ولی این طور نبود عزیز زیبای حاج قاسم، شهادت بود که در سحرگاه 13 دی ماه 1398 او را به آغوش کشید.
کتاب، لحظاتی را توصیف میکند که عاشقی قرار است به وصال معشوقش برسد و خوشحال دل از این جهان می شوید و می رود. معشوقی که 40 سال برایش دویده و تلاش کرده است...
لحظاتی که برای خانواده اش جان گداز بوده؛ همه میفهمیدند که او تغییر کرده نشانه های نزدیک بودن شهادتش را به وضوح می دیدند اما نمیخواستند باور کنند، او به زودی به دیار یار خواهد شتافت. 
نثر کتاب فوق العاده روان است و از خواندنش لذت بردم لذتی همراه با به خاطر آوردن رنجی بزرگ و دردی که هرگز آرام نخواهد شد و کینه از دشمنان مان که هرگز فراموش نخواهم کرد. 
لحظات بودن در کنار حضرت آقا چقدر خوب توصیف شده بود ساده و صمیمی. رهبری که علمدارش را از دست داده بود و خانواده شهید با احساس غم او، غم خویش را از یاد برده بودند و به درستی که غم از دست دادن فرزند خلف سخت تر از غم از دست دادن پدری مهربان و فداکار است.
واقعیت این است که شهادت مزد مجاهدت های این شهید بزرگوار بود. ان شاء الله که رهرو راه ایشان باشیم.

@BookAndMe
.
          
            "ما شهید زیاد داریم. در بین سرداران هم شهید داریم، در بین آحاد معمولی هم شهید داریم؛ اما شهیدی که به دست خبیث‌ترین انسان‌های عالم، یعنی خود آمريکايی‌ها به شهادت برسد و آنها افتخار کنند که او را توانستند شهید کنند، چنین شهیدی غیر از حاج قاسم، من کس دیگری را یادم نمی آید. جهادش جهاد بزرگی بود. خدای متعال شهادت او را هم شهادت بزرگی قرار داد. ان‌شاءالله امیدواریم که خداوند درجاتش راعالی کند و آن نعمت عظیمی که شامل حال او شد، بر او گوارا باشد که حقش بود و شایسته این نعمت بزرگ بود. واقعا اگر حاج قاسم در رختخواب می‌مرد یا با این ناخوشی‌ها می‌مرد، چون اواخر سینه‌اش ناراحت بود و شیمیایی بود، مشکل بود! آدم غصه‌اش می‌شد! حاج قاسم باید همین‌جور به شهادت می‌رسید!"
بخشی از صحبت‌های رهبری در روز ۱۳ دی ۹۸ در منزل شهید قاسم سلیمانی با خانواده ایشان.

از کمی بعد اون تاریخ شوم، کتاب‌های زیادی درباره یا برای شهید عزیز نوشته شده. اما متاسفانه اکثر قریب به اتفاق این نوشته‌جات، کارهایی سبک، سفارشی و پر ایراد هستند.

برای همین به شخصه انتظار داشتم کتابی که توسط انتشارات "مکتب حاج قاسم" منتشر شده، از حداقل استانداردهای حرفه‌ای بودن برخوردار باشه.
کتاب اگرچه موضوع خوبی رو انتخاب کرده (روایتی از روزهای پایانی زندگی شهید قاسم سلیمانی) و اگرچه به واسطه ذکر خاطرات اطرافیان شهید، دیدگاهی نزدیک و بی‌واسطه رو از این شخصیت خاص و محبوب بخش عظیمی از مردم ایران ارائه داده، اما متاسفانه ضعف‌های متعددی داره.

اطلاعات ارائه شده از گرمی رابطه سردار با اعضای خانواده، علایق و عادت‌های شخصی، دغدغه‌ها و اعتقادات دست اول هستند و فرصت خوبی بود برای آشنایی کسانی که شناخت زیادی از ایشون ندارن. اما نحوه نگارش متن حداقل برای من که مدتیه با سیاه مشق‌های نویسندگی کلنجار میرم، ناامیدکننده و حتی موجب عصبانیت بود.

نویسنده تکلیف خودش رو با متن و نحوه بیان اطلاعات و داده‌ها مشخص نکرده. در وهله اول قرار بوده روایت باشه. متن روایی نسبت به داستان، پرداخت عاطفی کمتری داره اما وسط روایت‌های مستند ناگهان حس و حال متن عوض می‌شد و انگار در حال خوندن یک رمان درجه دو هستیم. در این موارد، نویسنده از دیالوگ در روایت‌هاش استفاده کرده که متن رو بین داستان و شب خاطره معلق کرده.

کتاب نظم و ترتیب موضوعی هم نداره. اگرچه ظاهرا پنج فصله اما سه فصل اول همه اطلاعات درهم ارائه شده. در حالی که می‌تونست یه ترتیب تاریخی یا نظمی بر اساس گوینده اون خاطرات تعیین کنه و بر اساس همون به ترتیب جلو بیاد. مثلا به حای چند فصل، فقط یک فصل رو به نوع روابط و صمیمت سردار با خانواده بپردازه. بعد یک فصل به شروع فعالیت ایشون در سوریه و عراق و پایانش که کمتر از سه ماه بعد شهادت محسن‌ حججی بود.
تنها دو فصل پایانی که ساعت‌های آخر زندگی شهید و تشییع و خاکسپاری ایشون بود نظمی نسبی داشت.

اشکال دیگه زاویه دید بهم‌ریخته متن بود. روایت یعنی یک‌نفر مسلط به داده‌های پراکنده، ماجرایی رو با پیرنگی ساده تعریف کنه. اون می‌تونه فردی خارج از گود ماجرا باشه یا یکی از افراد دخیل در اون. پس در هر حال این راوی که به افکار افراد حاضر در روایت دسترسی نداره. اما در بسیاری از قسمت‌های کتاب، می‌خونیم که افراد با خودشون فکر کردن و بعد در گیومه فکرشون نقل قول شده. به این صورت، زاویه دید گاهی سوم شخص محدوده و گاهی دانای کل. 

قسمت‌هایی که فلش بک داره که اصلا موضوع روایت رو گاه کاملا عوض می‌کنه و بعد اون فلش‌بک به ماجرای دیگه‌ای میرسه و ماجرای اولیه از دست میره.

و خیلی قسمت‌ها نویسنده و در واقع راوی سلیقه و نظر و علاقه شخصیش رو در حدی افراطی منتقل کرده. مثلا اشاره می‌کنه که سردار روزهای آخر عوض شده بود و با خانواده مثل قبل گرم‌نمی‌گرفت و در ادامه توضیح میده چون دیگه دلش کنده بود و می‌خواست زودتر به دیدار معبود بره و اینطور تعاریف. این مواقع متن شبیه مستندهای سفارشی و مخاطب-خاص صدا و سیما شده بود.


در کل، کتاب خوبی نبود متاسفانه. من فقط به خاطر خود حاج قاسم خوندم و اینکه پازل بهم‌ریخته ذهنم از ایشون رو مرتب و تکمیل کنم‌. فارغ از اشکالات متن، تجدید خاطره غمبار و دردناکی بود و به اندازه همون روزهای سخت و تلخ زار زدم. این داغ برای من هیچ‌وقت سبک نمیشه و از صمیم دل امیدوارم اشقیای دخیل در این "مرگ زیبا" زندگی و مرگی چون زهر رو تجربه کنن‌!
          
باسمه
«مِن
            باسمه
«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا...»
🔰 تجربه خوب مناسبت خوانی ایام محرم، باعث شد ایام شهادت سردار سلیمانی هم این کار رو تکرار کنم. در عین حال چون در میانه مطالعه یه مجموعه هستم، انتخابم باید کوتاه می‌بود. مجموع این‌ها من رو رسوند به کتاب «عزیز زیبای من»...
🔰 «عزیز زیبای من» مستند روایی ۷۲ ساعت آخر حیات دنیوی شهید سلیمانی هست؛ اما به تناسب موضوع و شرایط، ارجاعاتی به گذشته هم داره. خلقیات و اخلاق شهید، دوستان و اطرافیان و حتی خانواده، همه و همه در آینه‌ای کوچک، منعکس شده. وقتی کتاب تموم شد، حس می‌کردم مدت‌ها با این خانواده زندگی کردم...
🔰 کتاب حدود ۱۷۰ صفحه هست؛ ولی به طرز عجیبی فوق‌العاده عالی! اصلاً انتظار نداشتم در این تعداد صفحه کم، همچین تجربه‌ای رقم بخوره!
🔰 روایت از بعد شهادت سردار، عجیب غمناک میشه... حتی الآن هم نمی‌تونم احساسم رو توصیف کنم... می‌خوندم و اشک می‌ریختم... مرور خاطرات نماز بر پیکر شهید در روز تشییع، در کنار غم فاجعه انفجار تروریستی این روزهای زائران مزار شهید سلیمانی، اوج این لحظات بود...
🔰 اینقدری کتاب خوب و بی‌نقص هست که حتی معدود اشتباهات ویرایشی متن هم به چشم نمیاد! واقعاً خدا قوت عرض می‌کنم خدمت بنیاد مکتب حاج قاسم و نویسنده محترم که این اثر عالی رو به انتشار رسوندن. إن شاءالله در ادامه این مسیر بیش از پیش توفیق داشته باشن.
☑️ اگه قصد مطالعه در این زمینه رو دارین، این کتاب یکی از بهترین‌ها هست. 👌
🖤 آه از غمی که تازه شود با غمی دگر... غم سالگرد شهادت حاج قاسم، با جنایت تروریستی علیه مردم دوستدار و ارادتمند این سردار شهید بیش از پیش قلب‌ها رو به درد آورد... اگه می‌تونین، شادی روح تمامی شهدای این مسیر، صلواتی قرائت بفرمایید...