معرفی کتاب نیروی حال: رهنمونی برای روشن بینی معنوی اثر اکهارت تول مترجم هنگامه آذرمی

نیروی حال: رهنمونی برای روشن بینی معنوی

نیروی حال: رهنمونی برای روشن بینی معنوی

اکهارت تول و 2 نفر دیگر
3.5
33 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

73

خواهم خواند

47

شابک
9789647974745
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1399/10/23

توضیحات

یادداشت‌ها

        بسم الله الرحمن الرحیم
در این ارسال، به مرور؛
مبتنی بر متن ترجمه‌ی آقای مسیحا برزگر که پر از مطالبی است که در کتاب اصلی وجود ندارد
به همراه متن اصلی خود کتاب که به شکل رایگان در لینک ذیل به شکل قانونی در دسترس عموم است خط به خط این کتاب پر از ایراد و اشکال مبنایی و پر از تناقض بررسی می‌شود و بطلان مباحثش از نظر عقلی و منطقی اثبات می‌شود.
لینک دسترسی به نسخه رایگان مجاز اصلی کتاب:
https://www.crisrieder.org/thejourney/wp-content/uploads/2020/07/The-Power-of-Now-Eckhart-Tolle.pdf


ص22:
روشن‌شدگی چیزی نیست جز حالتِ طبیعی احساس یگانگی تو با هستی.
روشن‌شدگی وضعی‌ست که در آن تو خود را با حقیقتی اندازه‌ناپذیر و فناناپذیر در ارتباط می‌بینی؛ حقیقتی که هم تویی و هم چیزی‌ست بزرگ‌تر و فراتر از تو. روشن‌شدگی  پیدا کردنِ حقیقت خودت است. حقیقت که ورای نام‌ها و صورت‌هاست.
ص20 از کتاب مرجع:
It is a state of connectedness with something immeasurable and indestructible, something that, almost paradoxically, is essentially you and yet is much greater than you. It is finding your true nature beyond name and form.

عبارات فوق نشان می‌دهد که از نظر اکهارت توله حقیقت خود انسان، حقیقتی اندازه‌ناپذیر و فناناپذیر است. یعنی انسان دارای حقیقتی الوهی است!


ص24:
هستی حیاتِ جاودانه‌ی همیشه حاضر است. ذات نامیرا و نامشهود که همه چیز و همه کس نیز هست. هم ورای ظاهر همه موجودات است و هم باطنی‌ترین باطنِ آن‌هاست. هستی، به عنوان ذات حقیقی تو در دسترس توست، خویشتنِ خویشِ توست.
اما سعی نکن آن را بفهمی.
تو وقتی هستی را خواهی شناخت که غبار ذهن تو فرو بنشیند. هنگامی که تو حضور داری، هنگامی که توجه‌ تو به طور کامل و تمام معطوف به لحظه حال است، آن‌گاه هستی را تجربه می‌کنی. اما هرگز نمی‌توانی هستی را با ذهن خویش بفهمی. گشودنِ چشم به روی هستی و ساکن شدن در حال و مقام «احساس - شناخت» روشن‌شدگی است.
ص21 از کتاب مرجع:
Being is the eternal, ever-present One Life beyond the myriad forms of life that are subject to birth and death. However, Being is not only beyond but also deep within every form as its innermost invisible and indestructible essence. This means that it is accessible to you now as your own deepest self, your true nature. But don't seek to grasp it with your mind. Don't try to understand it. You can know it only when the mind is still. When you are present, when your attention is fully and intensely in the Now, Being can be felt, but it can never be understood mentally. To regain awareness of Being and to abide in that state of “feeling- realization” is enlightenment.
ترجمه:
بودن، زندگی ابدی و همیشه حاضر است که فراتر از اشکال بی‌شمار زندگی قرار دارد که مشمول تولد و مرگ هستند. با این حال، بودن نه تنها فراتر است، بلکه در عمق هر شکل به عنوان جوهرهٔ نامرئی و فنا ناپذیر آن نیز وجود دارد. این بدان معناست که هم‌اکنون به عنوان ژرف‌ترین خود شما و ذات حقیقی شما قابل دسترس است. اما تلاش نکنید آن را با ذهن خود درک کنید. سعی نکنید آن را بفهمید. شما می‌توانید آن را تنها زمانی که ذهن آرام است بشناسید. هنگامی که در حال حاضر حضور دارید و توجه شما به طور کامل و عمیق در اکنون است، می‌توان بودن را احساس کرد، اما هرگز نمی‌توان آن را به صورت ذهنی فهمید. بازگشت به آگاهی از بودن و ماندن در آن حالت "احساس تحقق" روشن‌ضمیری است.

توله می‌گه برای روشن‌ضمیر شدن باید هستی را درک کنید!
برای درک هستی باید:
You can know it only when the mind is still.
این جمله دقیقا به چه معناست؟
واضح و صریح این لغات و این جمله چه معنی‌ای می‌دهد؟!
کلمه "still" در این جمله به معنای "آرام" یا "ساکت" است. در این جمله، "still" به این معنی است که ذهن باید در حالت آرامش و سکون باشد، بدون افکار یا تحریکات. 
این جمله به وضوح بیان می‌کند که برای درک حقیقت یا هستی، ذهن باید در حالتی از سکون و آرامش باشد.
حال اگر ذهن یک فرد کاملاً آرام و بدون هیچ فعالیتی باشد، از نظر عملی و فیزیکی مشکلات زیادی به وجود می‌آید. ذهن انسان نقش مهمی در تمامی عملکردهای روزمره از جمله نیازهای اساسی بدن دارد. بنابراین، اگر ذهن کاملاً ساکن و بدون هیچ فعالیتی باشد، فرد قادر به انجام وظایف پایه‌ای مانند رفتن به دستشویی نخواهد بود.
این نشان می‌دهد که دیدگاه اکهارت توله به معنای نادیده‌گرفتن کامل عملکرد ذهن در زندگی روزمره، عملی و منطقی نیست.



ص25و26:
هنگامی که واژه خدا ادا می‌شود، تصویری در ذهن نقش می‌بندد: کسی یا چیزی که بیرون از توست!
واژه هستی، چیزی را وصف نمی‌کند. البته، واژه خدا چنین نیست. هستی آن بی‌منتهای نامشهود را در مفهومی محدود و بت‌واره مانند کلمه خدا جای نمی‌دهد!
هستی ذاتِ توست. تو بدون واسطه با هستیِ خود در تماس هستی. هستیِ تو، حضورِ توست. من هستم، مقدم است بر من این یا آن،‌ یا چنین و چنان هستم.
ص21و22 از کتاب هستی:
The moment the word is uttered, a mental image is created,
a mental representation of someone or something outside you, 

It is your very essence, and it is immediately accessible to you as the feeling of your own presence, the realization I am that is prior to I am this or I am that.
ترجمه: "وجود"، ذات شماست و به‌محض احساس حضور خود، بلافاصله برای شما قابل دسترسی است، یعنی درک "من آن هستم" قبل از "من این یا آن هستم".
در این قسمت مطالبی بیان شده که در پاسخ به این پرسش است:
وقتی شما درباره‌ی هستی سخن می‌گویید، آیا منظورتان خداست؟!
توله اینجا می‌گوید:
مقصود از خدا نباید کسی یا چیزی بیرون از تو باشد!
این مفهوم را اینجا بیان کرده:
هنگامی که واژه خدا ادا می‌شود، تصویری در ذهن نقش می‌بندد: کسی یا چیزی که بیرون از توست!
با بیان انتقادی جمله بالا می‌گوید خدا نباید موجودی بیرون از ما تلقی شود!
بعد در ادامه می‌گه اگر بخواهیم هستی را با خدا مترادف بگیریم، تعریفم از هستی اینه!
اولا بیرون تو نیست! در ثانی:
هستی ذاتِ توست به محض اینکه به شکل کامل در لحظه حال حاضر شوی.
این عبارات به وضوح دیدگاه توله درباره خدا را بیان می‌کند!
توله به وضوح معتقد است حقیقتی واقعی و مستقل به نام خدا در خارج از وجود انسان وجود ندارد!
و انسان اگر به شکل کامل در لحظه حال حاضر شود با حقیقت هستی خودش که نامحدود و فناناپذیر است مرتبط می‌شود و در حقیقت نامحدود واقعی که از آن به هستی تعبیر کرده، نه خدای متعین خارجی و واقعی و بلکه حقیقت وجود خود انسان است که نامحدود و فناناپذیر است! راه رسیدن به آن هم این است که فعالیت‌ذهن به صفر برسد! و مطلقا ذهن درگیر گذشته و آینده نباشد!
بدیهی است که صفر کردن فعالیت ذهن انسان کاری با رفع نیازهای اولیه‌اش هم نخواهد داشت و این یعنی...



ص26و27:
بزرگترین مانع برای اتصال با هستی، یکی پنداشتنِ خود و ذهن است.
ناتوانی در توقف فکر بزرگترین مصیبت است!

ص22و23 از متن اصلی

Identification with your mind, which causes thought to become compulsive.
 Not to be able to stop thinking is a dreadful affliction,


متن اصلی: Identification with your mind creates an opaque screen of concepts, labels, images, words, judgments, and definitions that blocks all true relationship.
ترجمه: همذات‌پنداری با ذهن شما یک پرده مات از مفاهیم، برچسب‌ها، تصاویر، کلمات، قضاوت‌ها و تعاریف ایجاد می‌کند که همه روابط حقیقی را مسدود می‌کند.

متن اصلی: It comes between you and yourself, between you and your fellow man and woman, between you and nature, between you and God.
ترجمه: این پرده بین شما و خودتان، بین شما و هم‌نوعان‌تان، بین شما و طبیعت، و بین شما و خدا قرار می‌گیرد.

متن اصلی: It is this screen of thought that creates the illusion of separateness, the illusion that there is you and a totally separate “other.”
ترجمه: این پرده فکری است که توهم جدایی را ایجاد می‌کند، توهمی که نشان می‌دهد شما و "دیگری" کاملاً جدا از هم هستید.

متن اصلی: You then forget the essential fact that, underneath the level of physical appearances and separate forms, you are one with all that is.
ترجمه: سپس شما این واقعیت اساسی را فراموش می‌کنید که در زیر سطح ظاهری فیزیکی و فرم‌های جداگانه، شما با همه چیز یکی هستید.

 ترجمه‌های بالا برای صفحات 27و28 ترجمه هستند.

نتیجه‌ی این اظهارات این است:
ما با همه چیز یکی هستیم
لذا اصلا دوئیتی نیست که بخواهد قضاوتی باشد
بی‌معنی است که شما از نتانیاهو انتقاد کنید
بی‌معنی است که شما از هر جنایت‌کاری انتقاد کنید
چون اصلا بین شما و آن جانی دوئیتی نیست!
این قسمت از مباحث اکهارت توله تالی‌فاسدهای متعدد دارد (فارغ از ایرادات فلسفی و منطقی و عقلی ذاتی خود جملات در خصوص مدلی که از وحدت وجود ارائه می‌دهد!)
عملاً مسئولیت‌پذیری اجتماعی با پذیرش این مباحث از بین می‌رود!
ترویج این دیدگاه بین مردم، بهترین چیز برای ظالمان زورمند است که باعث می‌شود از هر گونه مزاحمت افکار عمومی و ظلم‌ستیزی و ایستادن در برابر جنایاتشان جلوگیری شود.

پایان قسمت اول
إن‌شاء‌الله ادامه دارد...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0