معرفی کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی مترجم نازی عظیما

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
50
خواندهام
1,636
خواهم خواند
456
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
پیرمرد و دریا اثر معروف ارنست همینگوی و شاید به تعبیری هنرمندانه ترین اثر وی می باشد. پیرمرد ماهیگیری که هشتاد و چهار روز هیچ صیدی از دریا نگرفته یک روز ماهی بزرگی را صید میکند و قصد دارد تا آن را به ساحل برساند.ماجراهای بعدی، داستان نبرد و تلاشی است که پیرمرد با ماهی صید شده، با دریا و با کوسه های مهاجم دارد، اما این همه حرف نیست.آنچه مهم و هنرمندانه است تمام جزئیاتی است که نویسنده با بیان آن ها کلمه به کلمه،سطر به سطر و صفحه به صفحه دست خواننده را میگیرد و پا به پاش پیش میبرد تا سرانجام از ماهیگیری ساده،انسانی والا و توانا می سازد.جدال دیرپای انسان و طبیعت این بار در هیئتی شکوهمند در این داستان ترسیم شده است. جدالی که پیروز محتوم آن است..
بریدۀ کتابهای مرتبط به پیرمرد و دریا
نمایش همهلیستهای مرتبط به پیرمرد و دریا
پستهای مرتبط به پیرمرد و دریا
یادداشتها
1402/1/5
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
گمان میکنم دریا شبیهترین چیز به ماهیت این کتاب است؛ آرام و طوفانی، ژرف و زیبا. از یک و نیم سال پیش میخواستم این کتاب را بخوانم اما لیست مطالعهام به شدت شلوغ و فشرده بود. زمانی که بالاخره سراغ پیرمرد و داستان زیبایش رفتم افسوس خوردم که چرا زودتر آن را نخواندهام. شاهکار همینگوی لایههای زیادی برای فهمیدن دارد و هر چه به جلوتر میرویم تعداد این لایهها بیشتر میشود. پیرمردی که پسرک را مانند پسر خودش دوست دارد و پسرک که او را همچون پدری برای خود میپندارد. پیرمردی که دریا را با چهرهی زنانهاش به یاد میآورد. پیرمردی که شکارش را برادر خود میخواند. پیرمردی که عاشق دیماجیوی بزرگ است و از او صنمی برای خود ساخته که مشکلات عظیمش در برابر خار پاشنهی او هیچ به شمار میآیند. پیرمرد هر لحظهی داستان به ما صبر میآموزد. او به ما میگوید مهم نیست هدف چقدر دور از دسترس به نظر بیاید، با تلاش و پشتکار میتوان به آن دست یافت. و در نهایت پیرمردی که به ما میآموزد گاهی زندگی با طنزی تلخ ما را به بازی میگیرد و با یک ماهی بزرگتر از قایق و کوسههای گرسنه ما را درهم میشکند. داستان پیرمرد و دریا داستان زندگیست. داستان سختیها و آسانیهاست. داستان به ما میگوید خوشیها میتوانند به غم و غمها به شادی بدل شوند. و در پایان داستان با اشاره به گردشگرهای بیگانه چنین داستان را به پایان میرساند که هر نفر داستان خودش را دارد و بقیه شاید ذرهای از آن را درک نکنند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.