معرفی کتاب ماجراهای هاکلبری فین اثر مارک تواین مترجم هوشنگ پیرنظر

ماجراهای هاکلبری فین

ماجراهای هاکلبری فین

مارک تواین و 1 نفر دیگر
4.0
55 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

147

خواهم خواند

51

شابک
9789640013182
تعداد صفحات
320
تاریخ انتشار
1399/6/16

توضیحات

        
«ماجراهای هاکلبری فین» داستان زندگی نوجوانی است که به علت داشتن سرپرست بد، برای نگهداری به خانواده ای خوش قلب، اما خشک و منضبط سپرده می شود. روح سیال و بی قرار او با زخم های خاص خود، رفتارها و مقررات آن خانواده را برنمی تابد، پس می گریزد و با برده ای فراری و سیاهپوست به نام «جیم» همراه می شود. کلک کوچک آنها بر روی رودخانه می سی سی پی رها شده بر امواج، آرام آرام به پیش می رود تا در این گذار، در تعامل با مردمان مختلف، عمق زندگی، دنیاهای متفاوت و چهره های گوناگون آدمیان را کشف کنند. سفری سرشار از لحظات اضطراب، هیجان، لذت، و طنز...
مارک تواین (1835-1910) نام مستعار ساموئل لنگهورن کلمنز نویسنده شوخ طبع، بذله گو و طنزپرداز امریکایی است. معروف ترین آثار وی در زمینه ادبیات نوجوانان است و تام سایر و ماجراهای کالبری فین نام دارد که از شهرتی جهانی برخوردارند و تاکنون به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده و از روی آنها فیلم سینمایی ساخته شده است. از دیگر آثار معروف مارک تواین می توان به شاهزاده و گدا نیز اشاره کرد.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ماجراهای هاکلبری فین

نمایش همه
فاطمه

فاطمه

1403/6/16

سرگذشت هکلبری فین
بریدۀ کتاب

صفحۀ 93

مادام مرا که دید زد زیر گریه و گفت تو برّهٔ گمشدهٔ منی؛ اسم چند جک‌وجانور دیگر هم روی من گذاشت، ولی منظور بدی نداشت. بعد از شام هم کتابش را می‌آورد و نَقلِ موسی و گاوچران‌ها را به من درس می‌داد و من هِی به مغز خودم فشار می‌آوردم که این موسی کیست. اما بالاخره معلوم شد موسی خیلی وقت پیش مُرده. من هم تو دلم گفتم پس ولش کن، مهم نیست؛ چون که من به مُرده‌ها هیچ اهمیتی نمی‌دهم. چیزی نگذشت که هوس کردم چُپُق بکشم. به مادام گفتم اجازه هست، گفت نه. گفت این کار زشت است و کثیف است، باید از این کار دست برداری. بعضی از آدم‌ها این جوری‌اند؛ با چیزی که اصلاً نمی‌دانند چیست بیخودی بد می‌شوند. آن مادام خودش داشت سر مرا با نَقلِ موسی می‌بُرد، که نه قوم و خویشش بود و نه چیزی؛ هیچ فایده‌ای هم به حال کسی نداشت، چون که گفتم مُرده بود، اما به چپق‌کشیدن که فایده هم دارد ایراد می‌گرفت. تازه خودش هم انفیه می‌کشید. البته آن هیچ عیبی نداشت، چون خودش می‌کشید.

1

پست‌های مرتبط به ماجراهای هاکلبری فین

یادداشت‌ها

فاطمه

فاطمه

1402/5/15

          نوشتهٔ زیر یادداشتی است که وقتی ۱۶ساله بودم و کتاب را خواندم در آخرین صفحه‌اش نوشتم.

به نام خدا
هکلبری‌فین تمام شد. این دو سال و اندی که در گوشهٔ کتابخانه‌ام جا خوش کرده بود هرگز فکر نمی‌کردم چنین دنیای دوست‌داشتنی و جذابی آن گوشه آرام گرفته باشد.
دوستی گفته بود «هکلبری یه طور غریبی خوبه». راست گفته بود و دقیق. جوری خوب است که نمی‌شود گفت و نمی‌شود از خوبی‌اش برای کسی تعریف کرد. باید باهاش همراه شد تا آرام‌آرام دنیای جذاب هکلبری خودش را نشان دهد و بشود طعمش را -که نمی‌شود گفت شیرین است یا ترش یا شور و تلخ- روی زبان و زیر دندان حس کرد. به گمانم این بریده‌هایی که نوشته‌ام گواهی بدهند. البته که تمام داستان همینقدر جذاب و دوست‌داشتنی و ویژه بود؛ فقط باید صبر کنی. باید بلد باشی روی کلک با هک همراه شوی و با جریان آب‌، گاه تند و گاه آرام، پیش بروی. بعد از مدتی می‌بینی دنیای کتاب تو را با خودش برده. البته من طبعاً این کناره‌گیری و تنهایی و جمع‌کردن و رفتن را دوست دارم و لذتش برایم مضاعف بوده است.
نجف دریابندری استاد ترجمه است. انصافاً به بهترین صورت این داستان را ترجمه کرده، عالی. حتی به نظرم این اثر مارک تواین با ترجمهٔ نجف دریابندری -برای منِ فارسی‌زبان- شیرین‌تر است و بخشی از جذابیت کتاب مدیون این ترجمه است.
در پایان، بین جلد سبز این کتاب دنیایی عجیب، جذاب و به‌طرز غریبی خوب جریان داشت.

۱۳۹۴.۰۱.۲۹
        

1