محمد مهدی جهانگیری

محمد مهدی جهانگیری

@mmd.mhd.j

35 دنبال شده

29 دنبال کننده

            دانشجوی [همیشگی] ادبیات
          
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه
        اگر فلاسفه می توانند از بیخ، اصل معرفت را مورد سوال قرار دهند، پس کتاب‌خوان ها هم می توانند راجع به «خواندن» بخوانند.
این کتاب را اول صوتی گوش دادم و بعد آنقدر جالب بود که قانعم کرد مکتوبش را بخرم و حتی یکی هم هدیه بدهم.(در صورتی عمق ماجرا را متوجه می شوید که بدانید من شدیدا آدم هدیه‌نده ای هستم و باید خیلی اتفاقات خاصی بیفتد که هدیه بدهم.) 

این کتاب از آنهایی است که خواندن را نه بعنوان امری تکنیکال و ملزوم به لوازم ذهنی خاص، بلکه خواندن را نزدیک به زیستن معرفی می کند‌ یعنی خواندن همانقدر قابل انجام است که مثلا چای نوشیدن. 
ترویج چنین ایده ای برای فضای ذهنی امروز ما، چه کتاب‌خوان ها و چه کتاب‌نخوان ها بشیار ضروری است. از یک سو، کتابخوان ها را قانع می کند که کار شاقی نکرده اند و از سوی دیگر کتابنخوان ها را دعوت می کند که «باور کنید یک لقمه کتاب است و دور هم می زنیم و تعارف ندارد».
و خلاصه فاصله ای که میان لحظۀ زیستن و لحظه خواندن در افراد وجود دارد از بین می رود و خواندن، ممکن می شود، همین!
من، بیشتر از اینکه طرفدار آثاری مثل «چگونه کتاب بخوانیم» ، که خواندن را مهندسی می کنند، باشم، به اینها علاقه مندم، نهایتا برای ترویج خواندن هم اینها هستند که ذهن های بیحوصله و نافرمان را به خواندن نزدیک می کنند. 
همین!
      

14

باشگاه‌ها

نمایش همه

محاکات

289 عضو

چشم اندازی از پل

دورۀ فعال

باشگاه رواق

384 عضو

اوژنی گرانده

دورۀ فعال

باشگاه ال‌کلاسیکو

603 عضو

سرگذشت تام جونز کودک سر راهی

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

دایی جان ناپلئونشلوارهای وصله دارآبنبات هل دار

خواندن برای خندیدن

3 کتاب

آن‌قدر بعضی ها ژست های عجیب و غریبی با کتاب گرفته اند آدم شرم می کند کارکرد خواندن را برای خندیدن_و نه حتی لذت ادبی_ معرفی کند. ولی واقعیت آنست که برای همه کتاب هست و حتی داش‌مشدی‌ ها هم می توانند کتاب دست بگیرند. ادعای من هنوز معلق مانده، پس شواهدم را رو می کنم. ۱.دایی جان ناپلئون: این کتاب را دست می گیرید و کمی دیرتر از کتاب های دیگر زمین می گذارید، طنز معاصر ایرانی است دیگر. ماجرای زندگی معمولیِ ایرانی که پر از ادم هایی است که هر کدام از زاویه‌ای کج و کوله شده‌اند. نوعی حماقت طنازانه توی جلد هر نقشی فرورفته و رسوخ کرده و فرسنگ ها با تصور پیش فرض و عادی اش فاصله گرفته، و طنز هم باید همین کار را بکند. یعنی اگر شخصیت مادری داشته باشیم، یا دایی، یا پسر مجرد، یا مثلا اگر عروسی بپاست یا عزا، حماقتی_البته طنازانه_ توی نهاد هر کدام نفوذ کرده و حسابی تولید طنز می کند. روزگار داستان، به قبل از حضور تکنولوژی های ارتباطی بر می گردد و در چنین جهانی، آدم ها خیلی خیلی با هم حرف می زدند و حتی وراجی می کردند_گاهی سر و صدای گفتگوها تو گوشتان می پیچد_ و همه‌گی توی خانه و محیط خانواده_آن هم از نوع ایرانی دهه بیستی اش_دور هم‌اند. ۲.شلوار های وصله دار: امروز هم طنز ایرانی داریم. «کنگر زه‌تاب» مثال بارز طنز سالهای اخیر ماست. اما خب چیزهای زیادی دیگر در دسترس نیستند و تکرارشان برای ما ممکن نیست. باید به گذشته راهی باز کنیم تا بدانیم چگونه بوده اند. شلوار های وصله دار، جمعِ تجربه های ناب بسیاری از روزگار و زندگی قدیمی‌هاست. که چگونه حرف می زدند، چگونه بچه هایی، چگونه پیرمردهایی، یا خیلی نایاب تر، چگونه لات هایی، چگونه شرور هایی(البته دور از جان شما)، و کیف می کنید و می خندید، خنده این بار نه از حماقت آن سوژه ها، بلکه از صدق و صفا و روراستی ان قدیمی ها با همه مشخصاتشان. رگه هایی جدی از عبرت‌آموزی و پند از زندگی بزرگترها هم توی این کتاب هست که باید ان را دریابید. ۳.ابنبات هل دار: این یکی هم توی این لیست اگر نباشد نمی شود. از همه تازه تر نوشته شده ولی انصافا خاطره گذشته را تبدیل به تجربۀ حال می کند. نکته خاص این کتاب اینکه ابنبات حواسش به جامعه ایرانی بعد از انقلاب و درگیری هایش، جنگ و کوپن و حال و هوای مردم هم هست.

4

فعالیت‌ها

7

بعضی مواقع دل کندن از یک کتاب به سختی دل کندن از یکی از اعضای خانواده میشه . برای من هم همینطور بود .....
آناکارنینا ، کتابی که طولانی ترین مدت زمان در خوندنش رو برام داشت . بعضی از مواقع میگفتم شاید این کتاب برای من زوده( هنوز هم به همین معتقدم) و باید برم سراغ یک کتاب دیگه و صادقانه بارها هم این کارو کردم اما نتونستم کامل ازش دست بکشم تا بلاخره این تابستان تونستم تمومش کنم . 
خوشحالم که خوندمش چون به من چیزهایی رو یاد داد که شاید باید چند سالی سختی می‌کشیدم که یاد بگیرم . به من وفاداری رو یاد داد که اگر داشته باشیش همه چیز برای خودت راحت تر میشه ؛ به من یاد داد که خیانت چجوری انسانی رو با تمام وجود به خاک میکشونه ، و نه فقط خیانت به کس دیگه حتی خیانت به افکارت ؛ و همینطور یاد داد که بعضی مواقع لازم نیست برای رسیدن به نتیجه ای دنبال راه‌های سخت و درهم باشی شاید یک نگاه کلی کافیه تا همه چیز پیش چشمت روشن بشه .

پ.ن. : بنظرم خوانش این کتاب دوباره در سن بیست سالگی لازممه و نمی‌دونم قراره اون موقع با چه طرز فکر و نگاهی کتاب رو برای خودم تحلیل کنم .

ماهور 🌑💫✨
          بعضی مواقع دل کندن از یک کتاب به سختی دل کندن از یکی از اعضای خانواده میشه . برای من هم همینطور بود .....
آناکارنینا ، کتابی که طولانی ترین مدت زمان در خوندنش رو برام داشت . بعضی از مواقع میگفتم شاید این کتاب برای من زوده( هنوز هم به همین معتقدم) و باید برم سراغ یک کتاب دیگه و صادقانه بارها هم این کارو کردم اما نتونستم کامل ازش دست بکشم تا بلاخره این تابستان تونستم تمومش کنم . 
خوشحالم که خوندمش چون به من چیزهایی رو یاد داد که شاید باید چند سالی سختی می‌کشیدم که یاد بگیرم . به من وفاداری رو یاد داد که اگر داشته باشیش همه چیز برای خودت راحت تر میشه ؛ به من یاد داد که خیانت چجوری انسانی رو با تمام وجود به خاک میکشونه ، و نه فقط خیانت به کس دیگه حتی خیانت به افکارت ؛ و همینطور یاد داد که بعضی مواقع لازم نیست برای رسیدن به نتیجه ای دنبال راه‌های سخت و درهم باشی شاید یک نگاه کلی کافیه تا همه چیز پیش چشمت روشن بشه .

پ.ن. : بنظرم خوانش این کتاب دوباره در سن بیست سالگی لازممه و نمی‌دونم قراره اون موقع با چه طرز فکر و نگاهی کتاب رو برای خودم تحلیل کنم .

ماهور 🌑💫✨
        

22

7

5

16