معرفی کتاب یرما (نمایشنامه در سه پرده، شش تابلو، 1934) اثر فدریکو گارسیالورکا مترجم یدالله رویایی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
38
خواهم خواند
6
توضیحات
یرما (در زبان اسپانیایی به معنای سترون) نمایشنامه ای است که فدریکو گارسیا لورکا در سال 1934 نوشت و نخستین بار نیز در همان سال به روی صحنه رفت. لورکا این نمایشنامه را «شعری تراژیک» توصیف کرده است. یرما زنی بی فرزند است در منطقه ای روستایی در اسپانیا. شوق بی حاصلش برای مادر شدن در نهایت بدل به عقده ای می شود که او را به سوی ارتکاب جنایتی هولناک سوق می دهد...
بریدۀ کتابهای مرتبط به یرما (نمایشنامه در سه پرده، شش تابلو، 1934)
یادداشتها
1403/12/14
1403/12/14
1403/12/14
1403/12/12
نثر کتاب خوب بود و مشکل خاصی نداشت. داستان در بارۀ یک زوج است که با هم مشکل دارند و بچهدار نمیشوند. مرد ـ «خوآن» ـ این مسئله را پذیرفته که بچهدار نمیشوند و حتی از زن ـ «یرما» ـ خواسته که یکی از بچههای برادرش را بیاورد و بزرگ کند؛ اما او به هیچ وجه نمیپذیرد. قضاوت در بارۀ این که کار «یرما» درست است یا نادرست، کمی دشوار و پیچیده است، زیرا ما زن نیستیم تا از روحیات یک زن در وضعیت «یرما» کاملا باخبر باشیم و منصفانه قضاوت کنیم. از سویی دیگر شرایط «خوآن» نیز کاملا روشن نیست؛ اینکه چرا در مزرعه میخوابد و کمتر به منزل میآید و با «یرما» رابطه برقرار میکند و حتی اگر بچه دار هم نشود؛ نزدیک شدن به «یرما» چه بسا این درد و مشکل را کمتر میکرد و حساسیت بیش از اندازۀ او را بر نمیانگیخت و تحریک نمیکرد. به هر روی واقعیت این است که در مسائل و مشکلات، هیچ گاه یک نفر به طور قاطع و صددرصد مقصر نیست و اگر انصاف داشته باشیم، هر یک از زوجین در ایجاد بحرانها نقشی قطعی دارند؛ هر چند خودشان نپذیرند و خود را بیتقصیر بدانند. روشن است که یک دست صدا ندارد؛ اما اگر دو دست را به هم بزنیم، صدایی بلند به گوش میرسد. آری مرد یا زن، هر دو در تشکیل شرایط بحرانی دخالت دارند و تنها در میزان آن با هم تفاوت دارند. ظاهرا رفتار جامعه و وضعیت فرهنگی خانوادهها و مردم، تاثیر زیادی در انتظارات هر یک از زوجین از ازدواج و همسر و خانواده دارد و چه بسا اصرار بیش از اندازۀ «یرما» بر بچهدار شدن، نتیجۀ این اوضاع فرهنگی جامعه و آموختههای خانوادگیش باشد و یا از اطرافیان تاثیر بگیرد. به هر صورت این داستان هم چون دیگر اثر تلخ «لورکا»، یعنی «عروسی خون»، هر چند جالب و خواندنی بود؛ اما بسیار دردناک، تلخ و غمانگیز به پایان رسید و تا مدتها این طرح کلی قصه، در ذهن آدمی رسوب کرده و بر جای خواهد ماند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.