بر باد رفته (جلد ۱)

بر باد رفته (جلد ۱)

بر باد رفته (جلد ۱)

مارگارت میچل و 1 نفر دیگر
4.2
89 نفر |
24 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

17

خوانده‌ام

200

خواهم خواند

72

شابک
9786001217265
تعداد صفحات
742
تاریخ انتشار
1399/2/2

توضیحات

        دوران کودکی مارگارت میچل، در سال های جنگ های داخلی آمریکا گذشت، وی به خوبی با فضا و حال و هوای آن دوران آشنا بود و خاطراتش در داستان بر باد رفته نیز منعکس شده است، جایی که زندگی اسکارلت نازپرورده که فقط به دنبال جلب توجه مردان است، به علت وقوع جنگ های داخلی دچار فراز و نشیب های بسیار می شود.
      

لیست‌های مرتبط به بر باد رفته (جلد ۱)

نمایش همه
جین ایرغرور و تعصبربکا

عاشقانه‌های کلاسیک

19 کتاب

سال‌ها قبل از زمانی که نوجوان بودم به این ژانر ادبی علاقه پیدا کردم. برخی از کتاب‌های معرفی شده را همان سال‌ها خواندم و بعدتر زمینه مطالعاتی‌ام کمی تغییر کرد. چند هفته‌ای است دوباره سراغ عاشقانه‌های کلاسیک آمده‌ام و دوست دارم اینجا هم آن‌ها را معرفی کنم. سعی می‌کنم توضیح کوتاهی هم درباره هریک بنویسم. برای اینکه توضیحاتم دست اول باشد، فقط کتاب‌هایی را در لیست قرار می‌دهم که در بزرگسالی مطالعه کرده‌ام و به خاطرات نوجوانی رجوع نمی‌کنم. به همین دلیل این لیست مدام بروزرسانی خواهد شد و کتاب‌هایی که در دست مطالعه دارم به آن اضافه خواهد شد. ۱- جین ایر: با اختلاف زیاد بهترین رمان عاشقانه‌ای است که خوانده‌ام. در آن سبکسری وجود ندارد. نکات اخلاقی جالبی دارد که بیشتر شبیه آموزه‌های ماست تا غرب. قلم قوی، توصیفات جذاب، تصویرسازی‌های زنده و به زیبایی عشق را به تصویر کشیدن از نکات برجسته این کتاب است. کتابی که از نیمه آن به بعد دیگر نمی‌توانید زمین بگذارید تا وقتی تمامش کنید. از بین فیلم‌های ساخته شده از روی این کتاب، مینی سریال ۴ قسمتی تولید ۱۹۹۷ بسیار به متن کتاب نزدیک است. ۲- ربکا: کتابی جنایی معمایی که در آن ماجرای دو عشق روایت می‌شود. یکی در زمان حال و دیگری در گذشته که در یک نقطه به هم می‌رسند. کتاب تعلیق بالایی دارد و تا لحظه آخر مخاطب را با خودش همراه می‌کند. ۳- غرور و تعصب: ماجرای یک خانواده با پنج دختر که همه به فکر ازدواجند. داستان بار طنز خوبی دارد و هرچند قسمتهای عاشقانه آن بیشتر خام است تا پخته ولی مخاطب را با شخصیت‌ها همراه می‌کند و مثل یک اثر کلاسیک تیپیکال پایان خوشی دارد. داستان بسیار پاک و تمیز است و مناسب نوجوانان هم شمرده می‌شود. از بین نسخه‌های سینمایی این کتاب، مینی سریال ۶ قسمتی تقریبا به همه جزئیات کتاب وفادار بوده است. ۴- جنگ و صلح: در این کتاب برخی ماجراهای عاشقانه بیان می‌شود ولی در مجموع بیشتر یک رمان تاریخی به حساب می‌آید تا عاشقانه. ۵- آنا کارنینا: داستان دو عشق موازی در این کتاب بیان می‌شود، عشقی پاک در مقابل عشقی گناه‌آلود. این کتاب را خودم بار اول در نوجوانی خواندم اما چیز خاصی برای نوجوان ندارد و بزرگسالان بیشتر با آن ارتباط برقرار می‌کنند. ۶- بابا لنگ دراز: داستان درباره دختری است که انتخاب می‌شود تا از یتیم خانه بیرون بیاید و برای تحصیل به دبیرستان برود. کل کتاب به شکل نامه روایت شده و ماجرای عشق پاکی را روایت می‌کند. شیوه ارائه داستان (نامه) آن را کتاب پاک و تمیزی برای نوجوانان ساخته است. ۷- دشمن عزيز: جلد دوم و ادامه داستان بابا لنگ دراز است. این کتاب هم به شکل نامه روایت می‌شود. قهرمان این کتاب سالی، دوست جودی است که حالا قرار است همان یتیم خانه که جودی در آن بزرگ شده بود را بگرداند و درگیر ماجرای عاشقانه‌ای با پزشک یتیم خانه می‌شود. این کتاب هم قطعا مناسب نوجوان ها است. ۸- زنان کوچک: داستان درباره زندگی روزمره خانواده‌ای با ۴ دختر است که درگیر ماجراهای عاشقانه‌ای هم می‌شوند. داستان کشش خوبی دارد و پایان آن خلاف انتظار پیش می‌رود. کتابی مناسب نوجوانان. ۹- همسران خوب: جلد دوم کتاب زنان کوچک است و به ماجراهای عاشقانه خواهران مجرد مانده از جلد قبل می‌پردازد. این دو کتاب ترکیبی از کتاب جین ایر و غرور و تعصب اند یعنی با وجود مهم بودن بحث ازدواج ولی همه ماجراها حول این موضوع نمی‌چرخد و درباره رشد شخصیت‌ها هم پرداخت‌های خوبی دارد. ۱۰- آن شرلی: کتاب اول آن شرلی به دنیای کودکی شخصیت می‌پردازد و در جلدهای بعدی ماجراهای بزرگسالی او روایت می‌شود. جلد اول بسیار مناسب نوجوان است و جلدهای بعدی ماجراهای عاشقانه او روایت می‌شود. در نهایت جلد هشتم به ماجراهای فرزندان او می‌پردازد. ۱۱- قصر آبی: داستان دختری که بخاطر شرایط خاصش تصمیم می‌گیرد با رسومات غلط جامعه مبارزه کند و درگیر ماجرایی عاشقانه می‌شود. داستان تعلیق خوبی دارد اما سکون توصیفات کلاسیک هم در آن زیاد خودنمایی می‌کند. کتاب مناسب نوجوان هم هست. ۱۲- شرلی: اثر شارلوت برونته، درباره دو دختر به نام کارولین و شرلی و داستان زندگی عاشقانه آن‌ها در انگلستان در بستر جنگ‌های دوران ناپلئون در سالهای اولیه قرن نوزدهم. ۱۳- ویلت: آخرین اثر شارلوت برونته. این کتاب شرح زندگی دختری به نام لوسی است و تلاش او برای ایستادن روی پای خودش با وجود تمام ناملایمات روزگار. ۱۴- پروفسور: این کتاب اولین اثر شارلوت برونته است. البته سالها بعد از دیگر آثارش چاپ شده است. داستان درباره مردی است که سعی می کند با شغل معلمی گلیم خودش را از آب بیرون بکشد، به دور از روال عادی داستانهای انگلیسی که همه ثروتمندند و از ارث و میراث خود بهره می برند. ۱۵- اگنس گری: اولین اثر آن برونته. کتاب زیاد قوی نیست. ۱۶- مستاجر وایلدفل هال: دومین و آخرین اثر آن برونته، کتابی بسیار قوی و جذاب که با سایر عاشقانه‌ها متفاوت است زیرا به زندگی بعد از وصال می‌پردازد. ۱۷- دزیره: سرگذشت نامزد سابق ناپلئون که بعدها خودش ملکه سوئد شد. کتاب فوق‌العاده‌ایه. ۱۸- بربادرفته: یک عاشقانه کلاسیک از قرن ۱۹ که در قرن ۲۰ نوشته شده است. سرگذشت دختری در زمان جنگ داخلی آمریکا. ۱۹- اسکارلت: کتابی که بعدها به عنوان دنباله کتاب بربادرفته توسط نویسنده دیگری نگاشته شد.

101

پست‌های مرتبط به بر باد رفته (جلد ۱)

یادداشت‌ها

زکیه

1400/7/8

          وصف زندگی اسکارلت دختر بزرگ میچل اوهارا است. داستان با توصیفات و مناظر خیلی لطیف و دلچسب توی مزارع پنبه و گندم جنوب آمریکا شروع میشه. فضا فضای عشق‌ها و شوریدگی‌های نوجوانیه. اما خیلی زود زمزمه‌های جنگ‌های مردمان شمال و جنوب ایالات متحده شنیده میشه،  که این جنگ در تاریخ معروف به جنگ‌هاي انفصاله. ترس و تعجب رو  خواننده هم میتونه در خودش احساس کنه. ولی حتی جنگ هم نمی‌تونه عاشقانه‌ها رو مهجور و از دل بیرون کنه. داستان حول محور عشق نوجوانی اسکارلت هست که او را به خودش مشغول می‌کنه و با وجود تمام مسئولیت‌هایی که بخاطر تغییر وضعیت زندگی در بحبوبه جنگ بر دوش اسکارلته، ولی او تمام امور را در حوالی همین عشق پیش می‌برد. 
اما اینکه چرا باوجود کشش و جذابیت داستان من بهش امتیاز خوب میدم و نه بیشتر، بخاطر احساس عجیب و عصبی کننده‌ای هست که از روایت و نوع نگاه نویسنده در من ایجاد میشد. البته من این کتاب رو وقتی نوجوان بودم خوندم شاید نظر و احساسم قابل مناقشه باشه. میچل خودش از اهالی ایالات جنوبی آمریکاست، و مخاطب حین تورق کتاب احساس می‌کنه که چه ظلمی به مردم جنوب بخاطر لغو برده‌داری شده، و چقدر سیاهپوست‌ها برای تغییر وضعیت‌شون (یعنی آزادی از بردگی) خشمگین و ناراحتن! "یانکی" لفظی هست که اهالی جنوب که برای مزارعشون برده‌داری می‌کردن درباره روشنفکرهای شمالی به تمسخر و تحقیر استفاده می‌کردن. و میچل هم همش این لفظ رو درباره سربازهای شمالی به کار می‌برد. این احساس و زاویه‌ی دیدی است که باتوجه به باور بین الأذهانی مبنی بر ظالمانه بودن برده‌داری، دست‌کم در آثار متأخر باعث تعجبه!!!!
        

7

           بر باد رفته 
مارگارت میچل
بر باد رفته، پرخواننده ترین رمان آمریکا به قلم مارگارت میچل است که در سال 1936 منتشر شد و جایزه پولیتزر سال 1937 و لقب مشهورترین زن ادبیات آمریکا را برای نویسنده خود به ارمغان آورد. فیلم بر باد رفته نیز که از روی همین کتاب ساخته شده است بسیار درخشید و توانست جوایز متعددی را کسب کند.
این کتاب، داستان عشق پر تلاطم اسکارت اوهارا به اشلی ویلکز را روایت میکند که در بحبوحه جنگ داخلی آمریکا در سال 1861 و ناآرامیهای بهدنبال آن روی داده است . داستان تاریخی این کتاب، خواننده را به وسیله سیر جذاب و گیرای خود ربوده و همراهی میکند و در این میان خواننده شاهد تقلاهای اسکارلت کم سن و سال و البته زیباست که مصرانه میخواهد در کشاکش جنگ، زندگی عاطفی و اقتصادی خود را به دست بگیرد اما اشلی قصد دارد با ملانی همیلتون ازدواج کند. بنابراین اسکارلت به خاطر لجبازی با اشلی، با چارلز همیلتون _برادر زن اشلی_ ازدواج میکند اما در همان ابتدای جنگ او را از دست داده و بیوه میشود و بعد هم برای از دست ندادن زمین پدری خود، تن به ازدواج مجدد با مردی میدهد. اسکارلت زنی است که در دنیای مردانه آن روزها، هم با جنگ و تبعات آن دست و پنجه نرم میکند و هم به شیوه خطرناکی، تعصبات مردانه زمانه خویش را به چالش میکشد. او برای اولین بار در قامت زنی مستقل در جامعه خود طغیان کرده و حتی برخلاف آموزشهای طبقه اشرافی خود و با شرایطی بدتر از بردههای سیاه پوست گاو آهن به خود میبندد و دست به کشت پنبه زده و بعد از آن شروع به تجارت الوار میکند و تمامی این کارها در حالی است که او برای تثبیت موقعیت و امنیت خود به شیوهای خودخواهانه، ارزشهای فرهنگی جامعه حاکم بر آن زمان را زیر پا گذاشته و به همین خاطر نیز با رت باتلر- تاجر موفق شمال و جنوب- پیوند زناشویی میبندد و یک زندگی مرفه را آغاز میکند درحالی که هنوز عاشق اشلی است. پایان داستان پیچیده اسکارلت اوهارا یکی از نقاط زیبای این رمان عاشقانه کلاسیک است که شاید اگر به خوشی اتمام پیدا میکرد، به این صورت در ذهن خواننده جاودانه نمیشد.
اما داستان صرفا بیان سختیهایی که یک دختر از طبقه بالا متحمل میشود نیست بلکه لابلای صفحات این کتاب، نگاهی تازه به تعصبات نژادی و قومی به تصویر کشیده شده است که شاید در مغایرت با کتابهایی با مضمون جنگ لغو قانون برده داری باشد. انگار این دفعه وجه دیگری از برده داری نشان داده میشود که در دیگر کتابها دیده نشده است. البته این مغایرت به معنای موافقت نویسنده با برده داری نبوده و صرفا توصیف شرایطی انسانی تر-و نه درست- از وضعیت بردهداری میباشد. ما در این کتاب شاهدیم سیاه پوستانی که برده خانواده اوهارا هستند، از اینکه باید این خانواده را ترک کنند، ناراحت بوده و حتی در جایی از داستان، یکی از همین کارگران سیاه پوست با وجود اینکه دیگر آزاد است و مالکی ندارد، برای محافظت از بانوی خود یعنی اسکارلت اوهارا در برابر تجاوز یک مرد، جان خود را به خطر انداخته و با او درگیر میشود. همینطور تا پایان داستان، تعدادی از بردههای سابق خانواده اوهارا با این خانواده زندگی میکنند و اسکارلت را ترک نمیکنند که این موضوع حائز اهمیت است.


        

2

          قلم نویسنده و هنرش خیلی خوب بود ولی محتوا خوب نبود.

بستر تاریخی داستان، دوران جنگ‌های داخلی آمریکاست. ۱۸۶۱ و جنگ شمال و جنوب و الغای برده داری و شکست جنوب و پیامد هاش.

نویسنده رسما طرفدار برده داریه و هرچند تلاش می‌کنه بگه ما توی جنوب خیلی با سیاه پوست ها خوب رفتار میکنیم و اونا رو جزء اعضای خانواده خودمون میدونیم، ولی بازهم رفتار و افکار شخصیت‌های مختلف داستان پر از نژادپرستی و خود برتر بینیه.

کار به جایی میرسه که برای کارهای فرقه‌ی کوکلاکس کلان هم توجیه میاره و سعی می‌کنه بگه کارشون موجه و منطقی بوده!
فرقه ای نژاد پرست که سیاه پوست ها رو به فجیع ترین وجه میکشتن و لینچ میکردن و ...

البته کمی از حرفهاش درباره اشتباهات شمالی ها برای نحوه ی الغای برده داری شاید درست باشه و قطعا شمالی ها هم به خاطر منافع خودشون و پول و مقاصد سیاسی این جنگ رو راه انداختن و دلشون به حال سیاه پوست ها نسوخته بود. بلکه الغای برده داری صرفا بهانه ای بود برای این جنگ.

(اسلام هم سعی کرد با برده داری مقابله کنه ولی از روش درست. که این همه آسیب نداشته باشه. هم برده ها به مرور آزاد بشن هم بتونن مستقل زندگی کنند و ...)

 در کل از نظر تاریخی و تحلیل تاریخ، نمره‌ی این کتاب حتی زیر صفره. چون رسماً دنبال تحریف تاریخ و توجیه نژادپرستی و برده داریه.

اما از نظر داستانی 

عاشقانه ست
زیبا هم نوشته شده
ولی عشق کثیف و خیانت و توجیهات مختلف برای این قبیل کارها.

شخصا از نویسنده‌هایی که با سیاه نمایی و بد کردن حال مخاطب می‌خوان بهش درس آموزنده بدن، خوشم نمیاد.
و داستان‌هایی که شخصیت‌های اصلیش منفی هستن رو هم دوست ندارم.
این کتاب هم از همین مدل کتابها بود.

چیزی که بعد از اتمام کتاب بهش فکر میکردم این بود که چقدر اسلام توی این زمینه‌ها حکیمانه حکم داده. درباره پوشش و روابط بین زن و مرد نامحرم و ... . و چقدر تک تک چیزهایی که اسلام برای حکم داده، می‌تونه باعث مفسده های خانمان سوز بشه و ...

برای نوجوان و حتی مجردها اصلا کتاب مناسبی نیست.
و شخصا به کسی خوندنش رو توصیه نمیکنم.
به نظرم ارزش وقت گذاشتن نداشت.
نه عاشقانه‌ی زیبایی داشت، نه تحلیل تاریخی درستی داشت، نه پایان بندی مناسبی، نه روزنه‌ی امیدی ، نه شخصیت امیدوار کننده‌ای ...


❌❌❌شاید خطر لو رفتن داستان:

شخصیت اول داستان، اسکارلت، مجموعه‌ای هست از رذایل اخلاقی مختلف و به شدت روی اعصابه کارها و افکارش.

رِت باتلر، شخصیتی که چه بسا مخاطب های زیادی ازش خوششون بیاد به خاطر نحوه داستان پردازی، شخصیت منحطی داره... 
صرف داشتن عشق عمیق، باعث نمیشه یک فرد آدم خوبی بشه.
و حتی اصل این عشق هم چندان پاک نیست و روابط نامشروع دیگه ای در کنارش داره و ...

مرد دوم داستان، اشلی هم تکلیفش با خودش معلوم نیست. شخصیت جالبی هم از آب در نیومده مخصوصا با پایان داستان. گویا اصلا مرد خوب وجود نداره توی این کتاب !

تنها کسی که شاید نقطه روشنی باشه بین شخصیت های اصلی داستان، ملانی‌ه.
که البته بعضی جاها رفتارهای متعصبانه ‌ش برای حمایت از اسکارلت و درک پایینش از روابط افراد اطرافش، اذیت کننده ست.
        

0

          نوشتن درباره‌اش بمونه برای بعد جلد دوم اما فقط یه سؤال دارم... چطور می‌شه کتابی که به اشتباه به صف Currently Reading اضافه کردی رو حذف کنی؟

-----------------------------

بعد از خواندن کتاب دوم: 

معمولاً قبل اینکه کتابی رو بخونم نظرات بقیه رو نمی‌خونم اما خیلی اتفاقی نظر بقیه دوستان رو از بربادرفته قبل خوندن کتاب دیدم و انقدر نظرات منفی بود که یه کم دلسرد شدم از خوندنش اما به شخصه خیلی ازش لذت بردم. البته که داستان به مرور هر چی جلوتر می‌ره بیشتر جا میفته و اتفاقاتش جذاب‌تر می‌شه اما در کل اگه علاقه‌ای به تاریخ جهان و مخصوصاً آمریکا داشته باشید، این کتاب برای دوره‌ی جنگ داخلی آمریکا خیلی هم می‌تونه جذاب باشه.

چیز جالبی که من رو جذب می‌کرد این بود که اولین باری بود که یه کتاب از دیدگاه یک جریان مغلوب می‌خوندم... جنوبی‌ها جنگ رو باخته و برده‌ها رو از دست داده بودند و حالا برخلاف چیزی که همیشه تو فیلم‌های آمریکایی می‌بینیم، روی بد جنگ و ظلم‌های شمالی‌ها رو هم می‌بینیم. هر چند به نظرم مارگارت میچل به خصوص درباره‌ی رفتارهایی که با برده‌های سیاه‌پوست می‌شده خیلی لاپوشونی کرده اما بعد خوندن این کتاب به خودم گفتم شاید اون دوران برده‌داری اونقدر که فکر می‌کنیم پر از نفرت نبوده. جالبه که تو خود کتاب نشون داده می‌شه که شمالی‌ها (که برده‌ها رو آزاد کردند) رفتاری تحقیر‌آمیزتر و نژادپرستانه‌تر از جنوبی‌ها به سیاهپوستان دارند.
        

2

          #بر_باد_رفته 

بالاخره تمام شد . رمانش را می گویم ولی عکس ها از فیلم معروفی با همین نام انتخاب شده که قریب هشتاد سال از نخستین اکران آن می گذرد.

گرچه شخصیت اصلی داستان اسکارلت است ولی از آغاز تا پایان با این چهار شخصیت سر و کار داریم . رت باتلر ، اشلی و ملانی 

رمان بر باد رفته را به همه کسانی که دوست دارند بی وقفه داستان بلندی را بخوانند و با شخصیت ها درگیر شوند توصیه میکنم . البته تحمل توضیحات و توصیفات طولانی که خاصیت همه رمان های کلاسیک است را در نظر داشته باشید یا از روی پاراگراف ها عبور کنید.

نویسنده خانم مارگارت میچل از عهده شخصیت پردازی ها به خوبی برآمده است و در فضای شلوغ داستان حتما همه را خواهید شناخت .

۱. نویسنده از قدرت شخصیت پردازی و توصیفات بهره برده و شرایط یک زن را در مقاطع مختلف با همه محدودیت ها و چالش هایش به تصویر کشیده است .
نوجوانی عاشق ، نوعروس ، بیوه ، ازدواج مجدد ، مادری ، شغل در دنیای مردانه و ...

۲. شخصیت پردازی مردان بسیار خوب انجام شده و تقریبا هیچ مرد کاملی در این داستان وجود ندارد . میچل با نگاه زنانه به نقد مردهای داستان می پردازد و فضای مردسالار را به تصویر نی کشد.

۳. اسکارلت زنی ماجراجو و عاشق و محاسبه گر است که یک تنه به جنگ کلیشه های جامعه خود می رود تنها با یک هدف : حفظ بقا !

۴. داستان با وقوع جنگ های داخلی امریکا شروع میشود و در تمام مدت شاهد مناظراتی پیرامون جنگ ، وطن پرستی ، کاسبان جنگ و کاسبان تحریم هستید 😉

۵.در بک گراند داستان عاشقانه اسکارلت تغییر نظام برده داری از حالت سنتی به مدرن اتفاق می افتد و به نظر می رسد نویسنده با نگاه مثبت به برده داری سنتی این رمان را نوشته است .

۶. با مطالعه این رمان اطلاعات بسیار خوبی در مورد تاریخ ایالات متحده به دست خواهید آورد .

۷. چالش ها و کش و قوس های عشقی و عاطفی داستان هم که جای خود دارد ...

شخصیت محبوب من در این داستان #رت_باتلر است . تنها به یک دلیل :

همه آدم ها هرچقدر هم محافظه کار باشند ، نیاز به کسی دارند که درکنارش خود خودشان باشند ، بی هیچ سانسور و تعارفی .
        

10

          
قلم نویسنده و هنرش خیلی خوب بود ولی محتوا خوب نبود.

بستر تاریخی داستان، دوران جنگ‌های داخلی آمریکاست. ۱۸۶۱ و جنگ شمال و جنوب و الغای برده داری و شکست جنوب و پیامد هاش.

نویسنده رسما طرفدار برده داریه و هرچند تلاش می‌کنه بگه ما توی جنوب خیلی با سیاه پوست ها خوب رفتار میکنیم و اونا رو جزء اعضای خانواده خودمون میدونیم، ولی بازهم رفتار و افکار شخصیت‌های مختلف داستان پر از نژادپرستی و خود برتر بینیه.

کار به جایی میرسه که برای کارهای فرقه‌ی کوکلاکس کلان هم توجیه میاره و سعی می‌کنه بگه کارشون موجه و منطقی بوده!
فرقه ای نژاد پرست که سیاه پوست ها رو به فجیع ترین وجه میکشتن و لینچ میکردن و ...

البته کمی از حرفهاش درباره اشتباهات شمالی ها برای نحوه ی الغای برده داری شاید درست باشه و قطعا شمالی ها هم به خاطر منافع خودشون و پول و مقاصد سیاسی این جنگ رو راه انداختن و دلشون به حال سیاه پوست ها نسوخته بود. بلکه الغای برده داری صرفا بهانه ای بود برای این جنگ.

(اسلام هم سعی کرد با برده داری مقابله کنه ولی از روش درست. که این همه آسیب نداشته باشه. هم برده ها به مرور آزاد بشن هم بتونن مستقل زندگی کنند و ...)

 در کل از نظر تاریخی و تحلیل تاریخ، نمره‌ی این کتاب حتی زیر صفره. چون رسماً دنبال تحریف تاریخ و توجیه نژادپرستی و برده داریه.

اما از نظر داستانی 

عاشقانه ست
زیبا هم نوشته شده
ولی عشق کثیف و خیانت و توجیهات مختلف برای این قبیل کارها.

شخصا از نویسنده‌هایی که با سیاه نمایی و بد کردن حال مخاطب می‌خوان بهش درس آموزنده بدن، خوشم نمیاد.
و داستان‌هایی که شخصیت‌های اصلیش منفی هستن رو هم دوست ندارم.
این کتاب هم از همین مدل کتابها بود.

چیزی که بعد از اتمام کتاب بهش فکر میکردم این بود که چقدر اسلام توی این زمینه‌ها حکیمانه حکم داده. درباره پوشش و روابط بین زن و مرد نامحرم و ... . و چقدر تک تک چیزهایی که اسلام برای حکم داده، می‌تونه باعث مفسده های خانمان سوز بشه و ...

برای نوجوان و حتی مجردها اصلا کتاب مناسبی نیست.
و شخصا به کسی خوندنش رو توصیه نمیکنم.
به نظرم ارزش وقت گذاشتن نداشت.
نه عاشقانه‌ی زیبایی داشت، نه تحلیل تاریخی درستی داشت، نه پایان بندی مناسبی، نه روزنه‌ی امیدی ، نه شخصیت امیدوار کننده‌ای ...


❌❌❌شاید خطر لو رفتن داستان:

شخصیت اول داستان، اسکارلت، مجموعه‌ای هست از رذایل اخلاقی مختلف و به شدت روی اعصابه کارها و افکارش.

رِت باتلر، شخصیتی که چه بسا مخاطب های زیادی ازش خوششون بیاد به خاطر نحوه داستان پردازی، شخصیت منحطی داره... 
صرف داشتن عشق عمیق، باعث نمیشه یک فرد آدم خوبی بشه.
و حتی اصل این عشق هم چندان پاک نیست و روابط نامشروع دیگه ای در کنارش داره و ...

مرد دوم داستان، اشلی هم تکلیفش با خودش معلوم نیست. شخصیت جالبی هم از آب در نیومده مخصوصا با پایان داستان. گویا اصلا مرد خوب وجود نداره توی این کتاب !

تنها کسی که شاید نقطه روشنی باشه بین شخصیت های اصلی داستان، ملانی‌ه.
که البته بعضی جاها رفتارهای متعصبانه ‌ش برای حمایت از اسکارلت و درک پایینش از روابط افراد اطرافش، اذیت کننده ست.
        

1

          در مورد بعضی کتاب‌ها، بیشتر از اینکه بخواهم نقد بقیه را بخوانم، کنجکاوم خاطره‌های فرامتنی و شخصی‌شان را از کتاب بدانم. به نظرم نمی‌شود از کتاب کالتی مثل بربادرفته خاطره‌ای نداشت.  خواندید و تمام؟ 
از خودم بگویم که کتاب دو جلدی را از کتابفروشی پیرِ مژده‌ی رشت خریدم؛  زمانی که مژده‌ی بزرگ هنوز عکس روی دیوار کتابفروشی نشده بود. در تابستانی بین دوازده سالگی و سیزده سالگی بربادرفته را خواندم. دو هفته طول کشید یا دو ماه؟ یادم نیست. ولی خوب یادم هست که تابستان پر بارانی بود. باران می بارید و من بربادرفته می‌خواندم. 
کتاب، صحافی‌اش تُف‌مال بود و فورا شرحه شرحه شد. اما پر برکت بود و بین دخترخاله‌ها یک دور گشت. و عجیب این‌که آن وسط‌ها گم و گور نشد و هنوز در کتابخانه‌ام مانده. 
سال‌ها مشتاق دیدن فیلم بربادرفته بودم (پنج،  شش سال در نوجوانی می‌شود سااااال‌ها). و وقتی دیدم، گفتم: نُچ! کتابش چیز دیگری‌ست. البته همیشه همین‌طور است. 
خب این هم انشای فرامتنیِ من راجع به بربادرفته.
        

6