معرفی کتاب شور زندگی اثر اروینگ استون مترجم ابوالحسن تهامی

شور زندگی

شور زندگی

اروینگ استون و 2 نفر دیگر
4.5
102 نفر |
38 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

36

خوانده‌ام

226

خواهم خواند

261

ناشر
نگاه
شابک
9786003767713
تعداد صفحات
606
تاریخ انتشار
1399/11/7

توضیحات

        شور زندگی، روایت زندگی ونسان ون گوگ است. تاکنون هیچ نقاشی همچون ون گوگ چنین برانگیخت? قدرت خلاقه ویرانگر خود نبوده است و هرگز طغیان درونی خلاقیت بدین گونه او را از رسیدن به سرخوشی و نیک بختی باز نداشته است. ونسان ون گوگ هنرمندی نابغه بود و زندگی اش، کشمکشی وقفه ناپذیر با فقر و نومیدی و جنون.شور زندگی، فضای پاریس پساامپرسیونیستی را ماهرانه به تصویر می کشد و رهیافت ون گوگ به جهان هنر و فرآیند تحول او را باز می آفریند. در این کتاب، زندگی ون گوگ نه تنها در جایگاه یک نقاش مطرح بلکه به عنوان شخصیتی یگانه روایت می شود که تمام عمر خود را در سختی و مرارت اما سرشار از حب حیات سپری کرد و از این رو سرگذشت او به رمانی سرشار از احساسات عمیق انسانی و شگفتی های زندگی بدل شده است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به شور زندگی

نمایش همه

پست‌های مرتبط به شور زندگی

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب خیلی قشنگی بود....هیچوقت فکر نمی‌کردم داستان زندگی ونسان ون گوگ اینجوری باشه...انقدر دردناک و در عین حال، زیبا... دقیقا مناسب خودش و روحیاتش... مناسب یک نقاش که انقدر تلاش کرد تا تونست چنین شخصی بشه.... آثاری خلق کنه که شاید تو زمان خودش درک نمیشد،ولی اینطور جاودانه بمونه....سعی می کرد به نقاشی هایش احساس بدهد که اگر به مثلا یک گل آفتاب گردان نگاه می‌کنی در نقاشی، به احساسش پی ببری.... شکست های فراوان،چه در زمینه عشق و چه بیشتر در زمینه شغلی... ولی ناامید نشدن و تلاش کردن..... باز هم با وجود چنین آثاری، اون رو مسخره میکردن و به اون و هم دوره ای هایش مثل سزان، گوگن، مانه، مونه و....توهین میکردن،فقط چرا؟ چون متفاوت نقاشی می کردن و متفاوت بودن...الان این ها رو هم سرچ کنیم در گوگل هستن و خیلی معروفن و آثارشون گرونه.... یک جای کتاب ون گوگ می گفت: من هیچوقت معروف نمیشم،ده سال نقاشی کردم فروش نرفت، چجوری امکان داره معروف بشم ؟ .... کاش زنده بود و میدید که چقدر معروفه.... اون واقعا قربانی هنرش شد.... ای کاش میدید موفقیتش رو .... خیلی دلم براش ناراحت شد و واقعا شایستگی معروف شدن داره قطعا....در کل کتاب خیلی خوبی بود...خیلی خوشحالم که با آدم هنرمند و خوب و پرتلاشی مثل ون گوگ آشنا شدم..... توصیه من اینه حتما بخونین تا بدونین چه سختی های کشید تا به اینجا رسید، حیف که نتیجه تلاشش رو نمی‌بینه🥲😥🥹
        

42

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اگر مثل من تنها اطلاعاتی که از ونگوگ دارید اینِ که یه نقاش معروف هلندیه ، حتماً این کتاب رو بخونید.
بر خلاف طرح جلد خوش آب رنگ کتاب، زندگینامه خود ونگوگ خیلی دردناک و ناراحت کننده بود. کتاب، قصه زندگی ونسان ونگوگ بین ۲۱ تا ۳۷ سالگی هست.
ونسان ونگوگ هیچ وقت آدم معتبر، محترم و موفقی توی زندگیش نبوده و همیشه برای زندگی به کمک ها و حمایت های مالی و عاطفی، برادرش «تئو» وابسته بوده. توی زندگی شخصی هم هیچوقت عشق واقعی رو تجربه نکرده، به خاطر شخصیت عجیب و رنجوری که داشته هیچ زنی بهش علاقه مند نمی شد.💔
یه آدم دمدمی مزاج و عصبی بود که خیلی زود امیدش رو از دست می داد. بیشتر ایام عمرش، گرسنگی و فقر رو تحمل کرده و هیچوقت سبک زندگی و شغل ثابتی نداشت و با اینکه سالها از عمرش رو صرف نقاشی کرد هیچ وقت به شهرت و ثروت نرسید‌ و  دو سال آخر عمرش رو توی یک آسایشگاه روانی با هزینه برادرش «تئو» بستری شد و در نهایت توی سی و هفت سالگی به خاطر فقر و بیماری خودکشی کرد.
همینقدر تلخ و غم انگیز...💔🥺
📌ونسان و تئو هر روز برای هم نامه می نوشتن و منبع اصلی این کتاب هم همین نامه نگاری هاست.
📌اگر کتاب ژرمینال امیل زولا رو خونده باشید، توی منطقه بوریناژ بین مرز بلژیک و فرانسه، معدنچی های معادن زغال سنگ از یه روحانی مهربان و فداکار صحبت میکنن که همین ونسان ونگوگ بوده که به عنوان مُبلغ مذهبی یه مدتی کار می کرده و قصه اش رو توی شور زندگی میخونیم.
📌ونسان ونگوگ و امیل زولا بعد از انتشار ژرمینال همدیگه رو توی پاریس یک بار ملاقات میکنن.
📌ونگوگ در «ارل» بعد از این که یه خانم توی فاحشه خونه از گوشش تعریف میکنه و به شوخی ازش درخواست می‌کنه که گوشش رو بهش هدیه بده، تصمیم می گیره گوشش رو بِبُره و براش هدیه بفرسته. این داستان مفصل توی کتاب اومده.
کتاب پر احساس و روان و خوش خوانی بود با اینکه ناراحت‌کننده بود، ولی ارزش وقت گذاشتن داشت.
        

5

          همیشه علاقه‌ی عجیبی به تابلوی شب پرستاره‌ی ونگوگ داشتم ولی تنها چیزی که از هنرمندش میدونستم، این بود که در طول عمرش فقط یکی از کارهاش فروخته شده و یکی از گوش‌هاش رو هم بُریده بوده. 
با خوندن این کتاب، فهمیدم رنج و سختی‌های ونسان ون‌گوگ خیلی خیلی بیشتر از این‌ها بوده. شاید تنها نور تابیده شده توی زندگیش، حضور برادرش تئو بوده باشه که از همون ابتدا در کنارش موند و حتی فوت برادرش رو تاب نیاورد و شش ماه بعد خودش هم فوت کرد🥲
عشق تئو به برادرش و باور راسخی که بهش داشت، برام واقعا ارزشمند بود. تئو هیچ وظیفه‌ای نداشت که ده سال خرج برادرش رو بده، اما سرسختانه به پاش موند، تشویقش کرد و تموم نامه‌ها و نگاره‌هاش رو نگه داشت. 
صرف‌نظر از  چندین ایراد نگارشی ، ترجمه روان بود و به خوبی منطور رو میرسوند. البته من ویرایش  سوم رو خوندم و مطمئنا اصلاحاتی صورت گرفته. 
در پایان، این کتاب به هیچ‌وجه کتاب شادی نیست ولی اگه دوست دارین در مورد این هنرمند بیشتر بخونین، حتما بهتون پیشنهادش میکنم.
امتیاز در گودریدز:  4.27
        

6

mahsa

mahsa

1403/4/4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

9

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3