یادداشت فرفری موی غزلساز
1404/3/4
همیشه علاقهی عجیبی به تابلوی شب پرستارهی ونگوگ داشتم ولی تنها چیزی که از هنرمندش میدونستم، این بود که در طول عمرش فقط یکی از کارهاش فروخته شده و یکی از گوشهاش رو هم بُریده بوده. با خوندن این کتاب، فهمیدم رنج و سختیهای ونسان ونگوگ خیلی خیلی بیشتر از اینها بوده. شاید تنها نور تابیده شده توی زندگیش، حضور برادرش تئو بوده باشه که از همون ابتدا در کنارش موند و حتی فوت برادرش رو تاب نیاورد و شش ماه بعد خودش هم فوت کرد🥲 عشق تئو به برادرش و باور راسخی که بهش داشت، برام واقعا ارزشمند بود. تئو هیچ وظیفهای نداشت که ده سال خرج برادرش رو بده، اما سرسختانه به پاش موند، تشویقش کرد و تموم نامهها و نگارههاش رو نگه داشت. صرفنظر از چندین ایراد نگارشی ، ترجمه روان بود و به خوبی منطور رو میرسوند. البته من ویرایش سوم رو خوندم و مطمئنا اصلاحاتی صورت گرفته. در پایان، این کتاب به هیچوجه کتاب شادی نیست ولی اگه دوست دارین در مورد این هنرمند بیشتر بخونین، حتما بهتون پیشنهادش میکنم. امتیاز در گودریدز: 4.27
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.