ابریشم

ابریشم

ابریشم

الساندرو باریکو و 1 نفر دیگر
4.0
13 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

8

ناشر
بهجت
شابک
9789646671157
تعداد صفحات
154
تاریخ انتشار
1394/2/19

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

یادداشت‌ها

          داستان قابل قبولی بود. یک نویسنده‌ی ایتالیایی داستانی نوشته در خارج از جغرافیای خودش و به‌نظرم تا حد قابل قبولی تونسته فضای ژاپن رو ملموس تصویر و توصیف کنه. کتاب خالیه از هرگونه توصیف خاص و اضافه‌ای:)) برخلاف رمان‌های کلاسیک که معمولا سرشار از توصیف اند، چه توصیف جهان بیرون و چه توصیف جهان درون شخصیت‌‌ها. در صرفه‌جویانه‌ترین حالت ممکن نویسنده ما رو با شخصیت‌ها آشنا می‌کنه و همین هم پاشنه‌ی آشیل داستان و هم شاید نقطه‌ی متمایزکننده‌ش هست. ص آخر با یک پیچش داستانی مواجه می‌شیم که واقعا من انتظارش رو نداشتم. ولی خب حقیقتش نمی‌شه انتظار داشت برای زنی که چند جمله و کنش محدود ازش دیدی حالا خیلی متاثر بشی. البته شاید دلیل آشنایی کم با شخصیت هلن همین ضربه‌ی نهایی باشه. برای همین هم به‌نظرم این صرفه‌جویی نویسنده هم نقطه‌ی قوت داستان و هم پاشنه‌ی آشیلشه. 
اما در هر صورت تجربه‌ی جالبی بود و یک روزه در تاریخ چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ خوندمش. 
        

4

          به نام او

ایتالیایی‌ها را خیلی دوست می‌دارم، از تمام کشورهای اروپا مشتاق‌ترم که ایتالیا را ببینم. در ادبیات هم یاد ندارم اثری از نویسندگان این کشور خوانده باشم و خوشم نیامده باشد بلکه از هر نویسنده بیش از یک اثر خوانده‌ام. ایتالو کالوینو، ناتالیا گینزبورگ، جووانی گوارسکی، پیرو کیارا، چه‌زاره پاوه‌زه و حالا السّاندرو باریکّو

مدتها بود که می‌خواستم این دو اثر کم‌حجم از باریکّو را که پیش از این خریده بودم، بخوانم. سالها پیش زمانی که فیلم‌بین بودم افسانه هزار و نهصد از جوزه‌په تورناتوره را دیده بودم و از آن خوشم آمد بود. خواندن نووه چنتو یا همان افسانه هزار و نهصد خاطره آن را زنده کرد، البته کتاب را بهتر دیدم حکایتی جذاب و پر کشش که لحظات غافلگیرکننده زیادی دارد، می‌گویم حکایت چرا که ایتالیایی‌ها به جای رمان‌نویس و داستان‌پرداز قصه‌گو هستند، ایتالیایی‌ها توانسته‌اند به سنت دیرپای داستان‌گویی خود رنگ و طرحی نوین بدهند و آثاری جهانی خلق کنند، کاری که به نظر بنده ما ایرانی‌ها می‌توانستیم بکنیم و نکردیم به‌جای آنکه هدایت را الگو قرار دهیم اگر راه جمالزاده را ادامه می‌دادیم وضعیتمان بهتر بود، بگذریم. خلاصه نووه‌ چنتو را با ترجمه خوب حسین معصومی همدانی بخوانید حتی اگر فیلم تورناتوره را دیده‌اید.

دومین کتابی که از باریکو خواندم ابریشم بود، اثری که تفاوتی اساسی با نووه چنتو داشت اثری کاملا ساختارمند و فرمالیستی. داستان تاجری فرانسوی که در قرن نوزدهم به‌صورت قاچاقی به ژاپن می‌رود و تخم ابریشم می‌آورد و درگیر ماجرایی عاشقانه هم می‌شود. کتاب از فصلهای کوتاه متعدد تشکیل شده که ضرباهنگ جالب‌توجهی به آن داده است. من ابریشم را بیش از نووه چنتو دوست داشتم و آن را اثر کاملتری دیدم منتها ترجمه نوکنده آن‌قدر بد بود که آن‌طور که باید لذت نبردم. ترجمه‌های دیگر اگر بهتر بود آنها را بخوانید.
تمام.
        

20