یادداشت سمی
1404/4/8
کتاب داستانی ساده از زندگی مردیه که در تاریخ مشخص هر سال به سفر میره از مسیرهایی میگذره و در اولین یکشنبه ماه آوریل برای نماز بزرگ عید پاک به قصبهاش برمیگرده در ظاهر هدف سفر یافتن و خرید کرم ابریشم و مقصدش هم ژاپن هست...انقدر کتاب خوشخوان و روان بود که انگار شما هم با این مرد همسفر میشید و تا انتهای جایی که گمان میرود پایان زندگی اوست و چیزی نمانده جز روزهایی آمیخته به تنهایی و غم.. خواننده با زندگی به ظاهر یکنواخت او، خطرات او در میان این سفرها، دیدار با افراد مختلف، زندگی رمانتیک او با همسرش همراه است...هروه ژنکور شخصیت اصلی این داستان هست که برای گذراندن عمر ابریشم خرید و فروش میکنه، نام همسرش هلن هست و اونها فرزندی ندارند...او از جوانی مشغول این کار هست تا اینکه در اوایل سالهای ۶۰ بیماری مسری تخمهایی که ابریشم را درگیر میکنه و عملاً آخر کاره...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.