معرفی کتاب فرزند نفرین شده اثر جک تورن مترجم پارمیدا علیخانی

فرزند نفرین شده

فرزند نفرین شده

جک تورن و 4 نفر دیگر
3.9
199 نفر |
54 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

11

خوانده‌ام

566

خواهم خواند

70

ناشر
جنگل
شابک
9786003166806
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1398/12/7

توضیحات

        این داستان زمانی در حال رخداد است که «هری پاتر» و دیگر دوستانش وارد دوران بزرگسالی شده اند. شخصیت اصلی این داستان یعنی «هری» اکنون در وزارت جادو به عنوان کارمند مشغول به کار است اما هنوز با سیاهی های گذشته دست به گریبان است. او ازدواج کرده و صاحب دو فرزند شده  است. «آلبوس»، پسر کوچک تر هری با اینکه شباهت ظاهری بسیاری با پدرش دارد اما برخلاف او با پسر «دراکو مالفوی» - پسری که در دوران نوجوانی، هری همیشه با او دشمن بود - دوست شده و آن دو تصمیم می گیرند تا با سفر در زمان جان یکی از دوستان هری را که سال ها پیش در جریان یک مسابقه جادوگری کشته شده است، نجات دهند. سفر آن ها در زمان با اتفاقاتی همراه است که پای «ولدمورت»، فرد شرور تمام قصه های هری پاتر را دوباره به داستان باز می کند و این بار دختر ولدمورت در صدد برمی آید تا با تغییر مسیر اتفاقات تاریخی کاری کند که هری پاتر بمیرد و پدرش دوباره زنده شده و به قدرت بازگردد... .
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به فرزند نفرین شده

نمایش همه

پست‌های مرتبط به فرزند نفرین شده

یادداشت‌ها

          اینکه یه روز صبر کردم و بعد شروع کردم به خوندش فقط به این دلیل بود که خیلی می ترسیدم به خوبی داستان های قبلی نباشه. اما بالاخره نتونستم با این وسوسه که می تونم دوباره تو اون دنیای جادویی باشم و تمام اتفاقات و از قبل ندونم کنار بیام و شروع کردم به خوندنش. اولش به نظرم اومد نه نه نه نه. اصلا و ابدا. حتا یه جایی گذاشتمش کنار ولی فقط واسه چند دقیقه. آخه نمایشنامه بود و خیلی فرق داشت با اون همه جزییات شگفت انگیزی که بهشون عادت کرده بودیم. و اینکه داستان درباره ی هری، هرمیون،رون، جینی و حتا مالفوی نبود، درباره ی بچه هاشون بود. من تند تند می خوندم تا برسم به صفحه هایی که مربوط به دوستان کودکی خودم بود نه بچه هاشون اما از یه جایی به بعد میخکوب شدم. دنیای جادویی منو فراگرفت و دیگه نتونستم بذارمش زمین تا تموم شد.
من داستان های فانتزی و جادویی زیادی خوندم از بچگی تا حالا، اما بدون شک هری پاتر بیشترین تاثیر و روم گذاشته و دنیاش از تمام دنیاهای دیگه ای که داستان ها و قصه ها برام ساختن جادویی ترین و شگفت انگیز ترینه.
هر چیزی که بتونه لحظه ای اون حس ناب بودن در تمام سوراخ سنبه های هاگوارتز، قطارش، سکوی نه و سه چهارم، ارتش دامبلدور، شنیدن حرف های دامبلدور و حس کردن عشق ناب اسنیپ به لیلی رو زنده کنه ارزش خوندن و داره. تا ابد. تا همیشه.
فقط حیف که نشد از همه بشنویم، من خیلی منتظر دیدن هاگرید و لونا بودم ولی هیچ اثری نبود ازشون.
        

3

        اگر جلد های قبلی رو خوندید قطعا می‌دونید که حالا هری و جین و هرمیون و رون صاحب بچه شدن.اوه دراکو هم همینطور
حتما انتظار میره بچه ی هری با بچه ی رون و هرمیون صمیمی باشه ولی نه
اسکورپیوس ، فرزند دراکو دوست صمیمی آلبوس ، فرزند هری است
آری که ادامه دهندگان جنگ بین دو دشمن ، حال باهم دوست شده اند.
اما آلبوس از پدرش بیزار است ، میخواهد همه چیز را جبران کند و با چه؟ نجات جان سدریک دیگوری
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

10