معرفی کتاب قتل بر روی رود نیل اثر آگاتا کریستی مترجم سپیده حبیبی

قتل بر روی رود نیل

قتل بر روی رود نیل

آگاتا کریستی و 1 نفر دیگر
4.1
28 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

59

خواهم خواند

26

شابک
9786008299141
تعداد صفحات
48
تاریخ انتشار
1395/12/22

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        هر دو مرد با دهانی نیمه باز،  چشمان ندید بدید خود را به دختری دوخته بودند که داشت جلو پست خانه از یک رولزرویس قرمز رنگ پیاده می شد. دختر، نرم و چابک،  از اتومبیل بیرون آمد. کلاه بر سر نداشت و موهای طلایی اش به او جلوه خاصی می داد. پیراهنی بلند اندام ظریف و زیبایش را پوشانده بود. از حرکاتش معلوم بود دختر متکی به نفسی است. حضور چنین دختری،  با آن سر و وضع ظاهرا بسیار ساده، در شهر کوچک مالتون آندرود پدیده ای بسیار نادر به شمار می آمد.
      

لیست‌های مرتبط به قتل بر روی رود نیل

پردهپس از تشییع جنازهپنج خوک کوچک

آگاتا کرستی همراه با موسیو پوآرو

37 کتاب

کتاب هایی که در آن هرکول پوآرو نقش آفرینی کرده پ پرده (رمان) پس از تشییع جنازه پنج خوک کوچک ت تابوت بسته (رمان) تحقیقات پوآرو تراژدی در سه پرده ج جشن هالووین چ چهار قدرت بزرگ (رمان) ح حماقت مرد مرده خ خطر در خانه آخر د دختر سوم ر راز قطار آبی س ساعت‌ها (رمان آگاتا کریستی) سرو غمگین سوزش سرانگشتان ش شاهد خاموش شیطان زیر آفتاب ف فیل‌ها به یاد می‌آورند ق قتل به ترتیب الفبا قتل در بین‌النهرین قتل در تعطیلات قتل در خوابگاه دانشجویی قتل در زمین گلف قتل در قطار سریع‌السیر شرق قتل در مجتمع مسکونی قتل راجر آکروید قتل‌های تک‌نگاره ک کریسمس هرکول پوآرو گ گربه‌ای میان کبوتران گناه مضاعف و داستان‌های دیگر ل لرد اجور می‌میرد م ماجرای اسرارآمیز در استایلز ماجرای پودینگ کریسمس مردی با لباس قهوه‌ای مرگ بر روی نیل مرگ خانم مک‌گینتی مرگ در میان ابرها ملاقات با مرگ موج‌سواری (رمان) ن نخستین پرونده‌های پوآرو و ورق‌ها روی میز ی یک، دو، سگک کفش من

18

یادداشت‌ها

          برای سفر کردن به مصر توی خونه، شبح مرگ بر فراز نیل رو از دست ندید.
شاید باورتون نشه ولی ۱۵۰ صفحه‌ی اول مثل این بود که داشتم ژول ورن میخوندم. هیچ قضاوتی نمیکنم که خوب بود یا نه، ولی میگم که اگه به سلیقه‌تون نمیخوره نگیرین..
و اما بعد، بوم! من توی کتاب های آگاتا کریستی خیلی خیلی سخت به یک‌نفر اعتماد میکنم. و اینبار هم کم کم به چند نفر توی داستان اعتماد کردم و چیزی نگذشت که عاشقشون شدم. (اصلا کار سختی نیست فقط باید با شخصیت‌ها همراه بشین.) حدود های صفحه‌ی صد و پنجاه بود که یکهو یه‌سری اتفاق خفن افتاد و گذاشتن کتاب روی زمین غیرممکن شد. تا الان که داشتم کتاب رو میخوندم واقعا بهم خوش گذشت. این کتاب بین آگاتا کریستی هایی که خوندم بیشترین تعداد صفحه رو داشت و از یه‌جایی واقعا داشتم با شخصیت‌ها زندگی می‌کردم. ولی بعد چی‌شد؟ به معنای واقعی کلمه آگاتا کریستی سه فصل آخر زد تو پر و بالم.🥰
اصلااااااا از فهمیدن هویت قاتل خوشحال نشدم. ترجیح میدادم نفهمم . در حدی که الان حاضرم بزنم زیر گریه. تا به‌حال همچین اتفاقی نیوفتاده بود که از دیدن قاتل ناراحت‌شم، ولی سر این اگه میتونستم بر می‌گشتم به گذشته و نمیذاشتم بفهمم کی قاتله. ضربه روحی بدی بود😂😭

اگه میتونین به نویسنده اعتماد کنید این کتاب رو از دست ندید، اما اگه ممکنه سر صد و پنجاه صفحه‌ی اول حوصله‌تون سر بره نخونینش. البته اینم بگم که فکر نکنین این صفحه‌ها مثل عذابه اتفاقا اونم یه سبکیه و من خیلی ازش لذت بردم. 💘
        

9