زائر افسون شده
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
20
خواهم خواند
12
توضیحات
ایوان سیوِریانیچ فلیاگین، رعیت ساده دل و جنگجویی سالک، داستان نیم قرن زندگی خود را به گونه ای عارفانه بازگو می کند: رام کردن اسبان وحشی، پیروزی بر قهرمان استپ ها، چیرگی بر وسوسه ی افسون زن، قربانی قراردادن خود برای نجات نزدیکان، حماسه آفرینی در جنگ و عذاب اسارت، تعمید کودکان، ستیز با ابلیس و پیشگویی سرنوشت کشور. مادرش نذر می کند تا او را به خدمت خدا بسپارد و پسر سعی دارد سوگند او را نقض کند و راه دنیا را برمی گزیند. با این حال شیفتگی های معنوی در ضمن این که او را از هلاکت می رهاند، از پس مرگی محتوم به صومعه می رساند، گرچه در آخر عیان می شود که علت اصلی آن گرسنگی و بی خانمانی است. ماکسیم گورکی در چند جا لسکوف را استاد زبان روسی خود دانسته و در جایی هم گفته است که لسکوف، خود آن زائر افسون شده و شوریده ی زندگی و سخن است.نیکالای سمیونوویچ لسکوف، نویسنده و روزنامه نگار روس، در چهارم فوریه ی 1831 در گاروخووو در نزدیکی آریول به دنیا آمد. پدرش در 1839 از خدمت دولتی کناره گرفت و ملک کوچکی خرید، اما عملاً ثابت شد که این ملک کوچک تر از آن است که پاسخگوی نیازهای خانواده باشد(لسکوف بزرگ ترین فرزند در میان هفت فرزند خانواده بود). پدر در 1848 درگذشت و مسئولیت خانواده به دوش مادرش افتاد. لسکوف مدتی با خاله زاده هایش تعلیم خصوصی می گرفت. او در 1841 وارد دبیرستان محلی آریول شد و تا 1846 در آن جا ماند. در این سال، پیش از به پایان بردن دوره ی رسمی تحصیلات، آن جا را ترک کرد. کل آموزش رسمی او محدود به همین می شد. پس از آن در یکی از دادگاه های جنایی آریول با سمت منشی استخدام شد، اما در 1849 او را به کی یف منتقل کردند تا به عنوان مأمور سربازگیری به کار بپردازد. در کی یف او افق فکری اش را از طریق ارتباطات اجتماعی و مطالعات وسیع بسیار گسترش داد. لسکوف در 1853 ازدواج کرد، ازدواجی که عملاً ثابت شد چندان عاقلانه نبوده است. سال ها بعد همسرش در تیمارستان بستری شد. ازدواج غیررسمی بعدی او نیز پس از ده سال سرانجام ناخوشی داشت. لسکوف در 1857 از خدمت دولتی کناره گرفت و به خدمت یکی از بستگان سببی اش درآمد. در این دوره تا 1860 به اقتضای کارش به اقصا نقاط روسیه سفر کرد که مواد و مصالح زیادی برای نوشته های بعدی او فراهم آورد. او نوشتن و نشر آثارش را از 1860 آغاز کرد، البته نخست صرفاً در کار روزنامه نگاری بود. لسکوف که سال ها از بیماری قلبی در عذاب بود، ناگهان در 21 فوریه ی 1895 درگذشت. شهرت او در زمان حیاتش چندان زیاد نبود؛ یکی از این جهت که همرنگی سیاسی با زمانه اش نداشت و دیگر از این جهت که بهترین آثارش داستان های کوتاه بودند و نه رمان های بلند. پس از مرگش شهرتش رو به فزونی نهاد و نسل های بعد بیش تر قدر ابتکارات کلامی و قریحه ی عظیم داستان گویی اش دانستند. بسیاری از نویسندگان بعدی، از جمله ریمیزوف، زامیاتین و زوشنکو، از لسکوف الهام گرفته اند.
لیستهای مرتبط به زائر افسون شده
یادداشتها