این هم از آخرین کتاب این تابستان لعنتی! 
من قبلا دو کتاب "فهرست مهمانان" و"مهمانی شکار"از این نویسنده رو خونده بودم و برام جذاب بودن. 
هرسه اثری که از این نویسنده خوندم از یک الگو پیروی میکردن:«چندشخصیت در یک مکان گیرافتادن و کم‌کم با خیانت‌ها و تصمیماتشون داستان رو شکل میدن.» 
شاید در ابتدا داستان ساده به نظر برسه، اما کم کم گسترده‌تر میشه. 
من هنوزم "مهمانی شکار" این نویسنده رو از بقیه آثارش بیشتر دوست دارم، اما این کتاب هم خوب و جالب بود، و به نوعی پیچیده‌تر. به خصوص پایانش، که خیلی خوب بود. 
اما مشکل من با کتاب‌های این نویسنده، شخصیت‌پردازیشه. اکثر شخصیت‌های کتاب‌هاش تکراری هستند و انگار از کتابی دیگه به کتاب بعدی منتقل شدن، فقط اسم و ظاهرشون عوض شده. 
اما از خوندنش لذت بردم، با اینکه تقریبا روند آنچنان پرسرعتی نداشت. 
        

          سبک لوسی فولی مشخص است.داستان را از زبان تمام اشخاص تعریف میکند.اطلاعات را آرام آرام منتقل میکند و در یک لحظه با برملا کردن رازی غافلگیرت میکند.
اما سومین کتاب او ،دغدغه مند تر است،حداقل برای جامعه ی خودش،صرفا یک داستان جنایی نیست،حرفی‌ در پس پرده دارد.از این رو دوستش داشتم حتی با وجود این که کشش داستان از دیگر اثرش یعنی فهرست مهمانان کمتر بود.
کشف روابط آدم های قصه برایم جالبی بود.هر لحظه حدسی میزدم و باز در فصل بعد حدسم تغییر میکرد،اگر جامعه ای که فولی از آن میآید را در نظر بگیریم کتاب خوبیست،هر چند یکی دو نکته ی منفی و اشارات ناپسند دارد که لذت خواندنم را کم کرد.
        

          بعد از فهرست مهمانان دومین کتاب از لوسی فولی است که خواندم ،روایت یک داستان جذاب و پرکشش از زبان چند راوی .
داستان دختری که باید راز افراد مرموز یک ساختمان را کشف کند و روابط آنها را بفهمد.
داستان عشق ،نفرت و فهمیدن حقیقت .
این کتاب هم مثل فهرست مهمانان پر از غافلگیری و بسیار جذاب بود .
        

          ابتکار نویسنده برای نوشتن همچین موضوعی برای من جدید بود و پایان داستان غافلگیر شدم 
ولی اگر قرار باشه با کتاب های معمایی-جنایی دیگه مقایسه بشه نسبت به اونها ضعیف تر بود چون هیجان آنچنانی نداشت و داستان روند آرومی رو طی میکرد...!
        

          200 صفحه میخونی تازه داستان پا میگیره و روی غلطک می افته 
من با توجه به فهرست مهمانان و مهمانی شکار که از لوسی فولی خونده بودم وقتی کتابراه رایگان گتاب رو عرضه کرد خوندمش و راضی نبودم ضعیف بود در مقابل دو اثر قبلی خودش 
        

          داستان درباره دختری به نام جس هست که تصمیم میگیرد به خانه برادرش در پاریس برود اما متوجه غیاب برادرش می‌شود و این آغاز ماجراست این کتاب تقریبا در هر قسمتش پر از راز های شوکه کننده است که باعث می‌شه حدس زدن ادامه داستان برای شما سخت بشه میتونم بگم اولش فکر کردم مثل باقی کتاب های جنایی است ولی واقعا حرف برای گفتن داشت و حدس میان داستان کاری سخت بود
        

          از خوندنش هم  لذت بردم هم  با فساد و خیانت ها ی داخل کتاب اعصابم خورد شد.
        

          عالی و پرکشش
        

          نمی‌تونم بگم خیلی واو بود ولی خیلی هم آبکی نبود.
جالب بود. کش‌دار نبود ولی یه مقدار روند کندی داشت. آخرش می‌تونست جذاب‌تر باشه ولی همینم اوکی بود.
کتاب بدی نبود ولی اونطوری هم نیست که بذارمش توی لیست معرفیم به بقیه و تا سال‌ها توی ذهنم بمونه. اگه یه کتاب معمایی جنایی خواستین که خیلی هم پیچیده نباشه و سریع خونده بشه گزینه بدی نیست.
        

          
جس به برادرش خبر داده که میاد پاریس پیشش و شبی که میرسه میبینه برادرش توی خونه نیست و در به در می‌افته دنبال پیدا کردن برادرش. داستان بدی نبود تم مرموز طوری داشت ولی داستان خیلی ساده بود و برای این داستان سیصد صفحه زیاد بود و اوایل کتاب خیلی کش میومد اما انتها خیلی سریع و هندی‌طور جمعش کرد. در کل بد نبود ولی انتظار بیشتری داشتم.ه
        

          نسبت به کتاب‌های جنایی دیگه هیجانش کم بود، اینجوری نبود که بخوام مدام بخونمش اما روون بود و خوب پیش میرفت
نیمه اخر کتاب میشه یه حدسایی زد ولی معمای اصلی رو نمیشه راحت فهمید و اینش رو دوست داشتم.
        

          روند داستان خیلی کند بود و سرش ریدینگ اسلامپ شدم
اما در کل موضوع داستان خوب بود و تلاش دختره رو دوست داشتم
اما راستش پشیمون شدم از خریدش و فکر میکنم میتونم با پولی که برای خریدش دادم یه کتاب جالب تر بخرم