معرفی کتاب چون بوی تلخ خوش کندر: زندگی نامه ی فرهاد مهراد اثر وحید کهندل

چون بوی تلخ خوش کندر: زندگی نامه ی فرهاد مهراد

چون بوی تلخ خوش کندر: زندگی نامه ی فرهاد مهراد

وحید کهندل و 2 نفر دیگر
4.3
16 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

29

خواهم خواند

44

ناشر
ماهی
شابک
9789642093120
تعداد صفحات
320
تاریخ انتشار
1399/6/3

توضیحات

        کتاب «چون بوی تلخ خوش کندر» اثر وحید کهندل زندگی نامه فرهاد مهراد خواننده و موزیسین ایرانی است و آن طور که در کتاب گفته شده است نویسنده در این اثر در پی گفتن از موسیقی و سبک کارهای این خواننده نیست؛  بلکه فرهاد مهراد را در قامت یک انسان روایت می کند و از سرگذشت و زندگی اش می گوید. پیش از این آثاری درباره زندگی این نوازنده منتشر شده بود اما شکی در صحت آن ها بود و همین دلیلی شد تا کهندل دست به نگارش این کتاب بزند.نویسنده در این کتاب از کودکی فرهاد مهراد شروع می کند و زندگی اش را روایت می کند. از علاقه اش به موسیقی می گوید و هوش سرشاری که در فراگیری این هنر داشت. همچنین از دوران مدرسه او می گوید برخی از کارنامه تحصیلی این خواننده را به نمایش می گذارد.رفته رفته شرایط زندگی فرهاد در دوران جوانی اش را باز گو کرده و شرکت در گروهای موسیقی مختلف و اجرا در مکان ها گوناگون را بیان می کند. پس از آن نیز به روایت حضور مهراد در گروه های مختلف موسیقی می پردازد. نویسنده در بخشی از کتاب هم به خوانندگی فرهاد پیش از انقلاب می پردازد، زمانی که آهنگ فیلم  رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی را خواند و درِ دیگری در زندگی اش گشوده شد. در ادامه نیز کارهای بعدی این خواننده را در برهه های مختلف زندگی اش نشان می دهد.در این کتاب شاهد اسکن برخی یادداشت های فرهاد مهراد، برخی حاشیه نویسی ها در گوشه و کنار کتاب های مختلف از جمله قران که بر قسمتی از ترجمه آن ایراد گرفته است و عکس هایی از دوران مختلف زندگی او هستیم. در میانه کتاب نیز عکسی از پوستر فیلم رضا موتوری و پوستر چند اجرای این خواننده می بینیم؛ در پایان کتاب «چون بوی تلخ خوش کندر» نیز شاهد عکس هایی هستیم که مهراد با دوربین خود  برداشته است. او علاوه بر موسیقی به عکاسی هم علاقه داشت نویسنده در بخشی از کتاب هم داستان هایی از زندگی فرهاد مهراد را روایت می کند.
      

لیست‌های مرتبط به چون بوی تلخ خوش کندر: زندگی نامه ی فرهاد مهراد

یادداشت‌ها

          هوالغفور الشکور*

فرهاد برای من فراتر از یک خواننده بزرگ است، فرهاد برای من و خیلی‌های دیگر یک هنرمند تمام‌عیار است، یک هنرمند با تمام مشخصه‌های ماندگاری، بهتر است که بگویم یک هنرمند صاحب سلوک و همین امر است که او را از دیگران جدا می‌کند و اصولاً نمی‌توان او را با فرد دیگری مقایسه کرد، بله او از لحاظ هنری هم تافته جدابافته‌‌ای است ولی آنچه که او را فرهاد می‌کند سلوک شخصی اوست.

چون بوی تلخ خوش کندر کتابی‌ست درباره‌یِ همین سلوک شخصی درباره چگونه زندگی کردن این هنرمند بزرگ، درباره تصمیمهایی که او در طول زندگی می‌گیرد و او را به این فرهادی که ما می‌شناسیم و دوست داریم تبدیل می‌کند. وحید کهندل با همکاری همسرِ فرهاد مهراد، پوراندخت گلفام زندگی او را از خردسالی تا مرگ از زبان همکاران و خانواده‌اش روایت می‌کند و تصویر نسبتاً روشنی را از او ارائه می‌دهد. از سالهای رشد و به اوج رسیدنِ پیش از انقلاب و سالهایِ عزلتِ پس از آن.

من پیش از خواندنِ این کتاب اطلاعات کمی نسبت به جزئیاتِ زندگی فرهاد داشتم ولی با توجه به کلیات زندگی او و اصلا جنس هنرش بسیاری از ویژگی‌های او برایم ملموس بود، مثلاً تعجب نکردم که او آدم فوق‌العاده کتابخوانی بوده است، در بسیاری از حوزه‌ها مطالعات عمیق داشته و صاحب‌نظر بوده است (تصویر حاشیه‌هایی که او بر کتابهای مختلف از جمله قرآن به ترجمه خرمشاهی نوشته است در آخر کتاب آورده شده است) یا اینکه او هم پیش و پس از انقلاب آدم متشرع و مذهبی بوده است، یا خصوصیتهایِ خوب دیگری مثل وطن‌دوستی، سخاوت، مهربانی و چیزهای دیگر 
اصلاً فرهادی که من در ذهن داشتم باید چنین انسانی می‌بود کسی که آن شعرها را می‌خواند نمی‌توانست انسان کتاب‌خوان و فرهیخته‌ای نباشد.
به هر رو کتاب تا حد بسیار خوبی صداقت به خرج می‌دهد و تمام زوایای زندگی او را به مخاطب نشان می‌دهد.

من پس از خواندنِ این کتاب دو فرهاد را در ذهن خود ترسیم کرده‌ام، اول فرهاد یک خواننده با سواد و درجه یک که در پیش از انقلاب در مدت کوتاهی اوج می‌گیرد و به یکی از مهمترین چهره‌های موسیقی روز تبدیل می‌شود و آثار بسیار مهمی را اجرا می‌کند.
دو فرهادِ پس از انقلاب که همان هنرمند بزرگی‌ست که در ابتدای یادداشت به آن اشاره کردم یعنی یک خواننده‌ای با سابقه درخشان که علی‌رغم بی‌مهری‌هایِ فراوان از عقاید و آرمانهایش پا پس نمی‌کشد و آنها را به شهرت و ثروتی این‌دنیایی نمی‌فروشد در کشورش می‌ماند نامردمی می‌بیند بی‌مهری می‌بیند ولی "وطنش را همچون بنفشه‌ها با خود نمی‌برد به هر آن کجا که دلش خواست" نمی‌برد و فرهاد می‌ماند. و به نظرم آثاری هم که در پس از انقلاب از خود به یادگار می‌گذارد به مراتب عمیق‌تر از کارهای پیش از انقلاب اوست هرچند که آنها هم شاهکار است. کلا فرهاد به غیر از دو سه آهنگ ناخوب اولیه اش همه کارهایش درجه یک است‌.

در آخر به مناسبت تقارن شب اول محرم‌الحرام و سالگرد مرگ فرهاد بخشی از کتاب را که مرتبط به این موضوع است و از زبان همسرش روایت شده، با هم می‌خوانیم:
《فرهاد چای را با رسم و رسوم خاصی درست می‌کرد. قوری را با آب داغ می‌شست، اما چای را نه. بعد از دم کردن چای، به ساعتش نگاه می‌کرد و پیش از موعد مقرر، که احتمالا پنج دقیقه بعد بود، اجازه نمی‌داد به قوری نزدیک شوم بعد چای را هم می‌زد و دو دقیقه بعد چای آماده بود چای ترش فرهاد با لیموعمانی معروف بود. ظاهراً در سالهای دور در هیئت های عزاداری یا وقتی در خانه‌شان مجلس روضه خوانی برپا می‌شد فرهاد مسئول چای بوده و خودش هم سینی را می‌چرخانده است این را یکی از معاونان کرباسچی موقع برگزاری کنسرت هتل شهر گفت فرهاد هم به این ادعا اعتراضی نکرد بنابراین احتمالاً روایت درستی است》

*: عنوانی که فرهاد با آن یادداشتهاییش را شروع می‌کرد
        

3

پيچك

پيچك

1403/11/28

فرهاد مِهر
          فرهاد مِهراد (۲۹ دی ۱۳۲۲ در تهران – ۹ شهریور ۱۳۸۱) معروف به فرهاد، خواننده، آهنگ‌ساز و نوازندهٔ پاپ راک اهل ایران بود. وی از خوانندگان صاحب نام راک ایرانی بود که نخستین آلبوم راک اند رول انگلیسی ایران را منتشر کرد. آنچه که او را از دیگر خوانندگان هم نسلش متمایز می‌کند، خواندن ترانه‌های اجتماعی است که در آثار موسیقی او متبلور شده ‌است. این عنصر در مضامین تمامی ترانه‌های او کاملاً به چشم می‌خورد. همچنین او را به عنوان یکی از اولین خوانندگان سیاسی ایران نیز می‌شناسند. وی در اوایل دهه ۱۳۵۰ ترانه‌هایی با مضامین سیاسی، انتقادی می‌خواند و در زمستان ۱۳۵۷ ترانه انقلابی «وحدت» را خواند، اما پس از انقلاب تا سال ۱۳۷۲ از ادامه کار منع شد.
از معروف‌ترین آهنگ‌های او می‌توان به «مرد تنها»، «بوی عیدی»، «جمعه»، «آیینه‌ها»، «خسته»، «اسیر شب»، «هفته خاکستری»، «شبانه ۱ و ۲»، «گنجشکک اشی مشی»، «کودکانه»، «سقف»، «آوار»، «وحدت»، «نجواها»، «کوچ بنفشه‌ها»، «برف»، «مرغ سحر»، «گل یخ»، «شب تیره» و… اشاره کرد. وی آهنگ‌هایی نیز به زبان‌های غیر فارسی دارد.
با تأمل در ترانه‌های این هنرمند، نکته‌ای که بیش از هر چیز نظر شنونده را به خود جلب می‌کند، جایگاه شعر و ترانه از دیدگاه اوست. ایشان به درک و فهم شعر بسیار معتقد بود. حس شعر و مفهوم آن را به خوبی در می‌یافت و به ترانه‌ای که انتخاب می‌کرد اعتقاد داشت. درک حس واژگان و ضرباهنگ آن‌ها و نحوه ادای آکسان‌ها و ویبراسیون‌ها جهت تبلور حس کلمات و مفهوم ترانه در آثار به جای مانده از او قابل تأمل است. تمام ترانه‌هایی که او حاضر به اجرای آن‌ها شد از زبان حال خود و به نوعی از زبان حال مردم و جامعه بود. به عارف قزوینی ارادت داشت و او را اوّلین شاعری می‌دانست که شعرهای اجتماعی گفته ‌است. همچنین به اشعار دیگر بزرگان عرصه شعر و ادب نیز توجه داشت. قصیده طولانی «تو را ای کهن بوم و بَر دوست دارم» سروده مهدی اخوان ثالث را با دادن تغییراتی از خود و «کوچ بنفشه‌ها» سروده محمد رضا شفیعی کدکنی را نیز با تغییراتی از خود به عنوان ترانه‌هایی برای اجرا انتخاب کرد.
        

25

          خواندن زندگی نامه ها مرا زنده می کنند.
فرهاد را از شنیدن بوی عیدی در شادمانی روزهای آخر اسفند از همان کودکی دوست داشته ام،
اما فرهاد برای من از آهنگِ آوار شروع شد، در یک پاییزِ پر بارانِ نوجوانی وقتی که از مدرسه بر می گشتم و بابا این آهنگ را در ضبط ماشین گذاشته بود، شکوهِ موسیقی آغازین در حین تماشای ریختن برگ ها و بارانی که به شیشه می زد، شبیه یک کنسرت تمام عیار در خیابان بود و بعد، آن صدایِ گرم در آن روزِ سرد شروع کرد به خواندنِ شعری که به مذاقم عجیب خوش آمد، آن طور که هنوز بعد از سال ها آن خوشایندی باقیست و البته باقیِ هنوزها.
از آن روز نزدیک به یک ماه هر روز وقتی سوار ماشین می شدم، آن آهنگ را در ضبط پیدا می کردم و می گذاشتم که بخواند.

فرهادِ آن روزها تنها صدا بود، ولی این روزها و به خصوص بعد از خواندن این کتاب دانستم که تنها آن صدای عمیق و بی تکرار فرهاد را نمی سازد، بلکه آن علاقه، آن اشتیاق و آن شخصیتی که پشتِ این صدا خانه داشت، فرهاد را ساخته است.

شهریور۱۴۰۰
        

2