آخرین دختر، سرگذشت من از اسارت و مبارزه با خلافت اسلامی (داعش)
آخرین دختر، سرگذشت من از اسارت و مبارزه با خلافت اسلامی (داعش)
نادیا مراد و 3 نفر دیگر
4.2
26 نفر |
11 یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
43
خواهم خواند
25
توضیحات
نادیا مراد در کوچو، روستایی کوچک متشکل از کشاورزان و چوپانان در شمال عراق، متولد و بزرگ شد. او و خواهران و برادرانش، اعضای جامعه ایزدی، زندگی آرامی داشتند. نادیا آرزو داشت معلم تاریخ شود یا سالن زیبایی خودش را باز کند.در 15 اوت سال 2014، زمانی که نادیا فقط بیست و یک سال داشت، این زندگی به پایان رسید. شبه نظامیانِ خلافت اسلامی مردم روستای او را قتل عام کردند؛ مردانی را که اسلام را نمی پذیرفتند و زنان مسن را که نمی توانستند از آنها به عنوان برده جنسی استفاده کنند، تیرباران کردند. شش تن از برادران نادیا و کمی بعد، مادرش را کشتند و جسدهای آنها را در گورهای دسته جمعی انداختند. نادیا به موصل برده شد و همراه با هزاران دختر ایزدی دیگر در بازار برده فروشی داعش خریدوفروش شد.چندین شبه نظامی نادیا را به اسارت گرفتند و بارها مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفت. او درنهایت موفق شد از طریق خیابان های موصل فرار کند و در خانه یک خانواده مسلمان اهل تسنن پناه بگیرد. بزرگ ترین پسر آن خانواده زندگی خود را به خطر می اندازد تا او را قاچاقی به مکانی امن برساند.سرگذشت نادیا-به عنوان شاهدی بر وحشی گری خلافت اسلامی، نجات یافته ای از تجاوز، یک پناهنده و یک ایزدی-جهان را مجبور ساخته به یک نسل کشی در حال وقوع توجه کنند. این یک فراخوان برای عمل، یک گواهی بر تمایل انسان برای بقا و نامه ای عاشقانه به کشوری ازدست رفته، به جامعه ای آسیب پذیر و به خانواده ای است که جنگ آن را از هم پاشید.
بریدۀ کتابهای مرتبط به آخرین دختر، سرگذشت من از اسارت و مبارزه با خلافت اسلامی (داعش)
لیستهای مرتبط به آخرین دختر، سرگذشت من از اسارت و مبارزه با خلافت اسلامی (داعش)
یادداشتها