معرفی کتاب عشقی همانند گلبرگ های درحال سقوط اثر اویاما کیسوکه مترجم الهام بصیرت

عشقی همانند گلبرگ های درحال سقوط

عشقی همانند گلبرگ های درحال سقوط

اویاما کیسوکه و 1 نفر دیگر
4.2
8 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

13

شابک
9786225667693
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        این کتاب، داستان عشق میان عکاسی جوان به نام هاروتو، و آرایشگری با استعداد به نام میساکی را به تصویر می‌کشد. آیا عشق آن‌ها در رویارویی با چالش‌های زندگی، استوار می‎‌ماند؟

عشقی همانند گلبرگ‌های در حال سقوط، روایت تأثیر دلخراش زمان بر خواسته‌های انسانی است و ما را تشویق می‌کند تا ضمن زندگی در زمان حال، از ارزش‌ها و احساسات واقعی خود در برابر چالش‌های پیش‌رو محافظت کنیم.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به عشقی همانند گلبرگ های درحال سقوط

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به عشقی همانند گلبرگ های درحال سقوط

یادداشت‌ها

Daydreamer

Daydreamer

1404/1/9

اگر در اوج
          اگر در اوج دوران خوب زندگیتون متوجه میشدین که قراره تا اخر سال پیش رو،بدنتون پیر و از کار افتاده بشه در حدی که به مرگ ختم بشه،چه واکنشی نشون میدادین؟
کتابی درمورد بیماری نادر و بدون درمان"سندروم پیری زودرس"که خیلی از افراد درمورد این بیماری دردناک اطلاعی ندارن.روند داستان در فاصله زمانی چهار فصل،به روایت داستان عاطفی دو نفر که یکی از اون افراد دچار بیماری سندروم پیری زودرس میشه میپردازه.کاراکتر پردازی نویسنده به شدت قویه،به طوری که تمامی کاراکتر های فرعی داستان هم برای خواننده ملموس و قابل درکه(مثلا کاراکتر تاکاشی مورد علاقه خودم بود:<).خود روند داستان کوتاه اما خوب بود،این کوتاهی باعث نشده بود که شما حس کنین نویسنده خیلی داره سریع پیش میره یا کمبودی رو در این روند حس کنین و با وجود ریتم آروم و ملایم داستان،شما همچنان دلتون میخواست به خوندن کتاب ادامه بدین؛فقط به شخصه درمورد سرنوشت کاراکتر هاروتو کمی انتخاب نویسنده رو نپسندیدم،حس میکنم نویسنده برای هاروتو در فصل پایانی جای پردازش بیشتر وجود داشت.و از طرفی آخرش یه کم درمورد میساکی یه باگ رفتاری پیش اومد که از لحاظ منطقی قابل پذیرش برای من نبود حداقل ولی با این وجود کتاب پایان قابل قبولی داشت.پردازش مکان به ظاهر خیلی صورت نگرفته ولی نویسنده با پردازش دقیق کاراکتر ها این کمبود رو طوری جبران کرده که شما خیلی از این قضیه اذیت نمیشین که چرا مکان ها اونطوری که باید براتون ملموس باشه،نیست.اگر کتابی بخواین که بیشتر درمورد این بیماری و خود احوالات فرد بیمار پرداخته شده باشه،بهتون کتاب زندگی درخشان من رو پیشنهاد میکنم.
پ.ن۱:کتاب اقتباس سینمایی به همین نام هم داره
        

19

mobina

mobina

1404/1/10

"آیا عشق،
          "آیا عشق، حتی در مواجهه با گذر زمان و تغییرات زندگی، می‌تونه پایدار بمونه؟" 💘 این کتاب، پاسخی به این سواله. 

"عشقی همانند گلبرگ‌های در حال سقوط" داستانیه که با ظرافت و احساس، به لایه‌های عمیق عشق، گذر زمان و پذیرش تغییرات می‌پردازه.🩷
داستان، حول محور رابطه‌ی بین هاروتو، یه عکاس با روحی حساس و هنرمند، و میساکی، آرایشگری مهربون و دوست‌داشتنی، می‌چرخه. این دو نفر، به تدریج به هم علاقه‌مند می‌شن و شروع به قرار گذاشتن می‌کنن. اما گذر زمان و تغییرات اجتناب‌ناپذیر زندگی، رابطه‌ی اونا رو به چالش می‌کشه.

تم اصلی داستان، حول محور یک بیماری نادر می‌چرخه. سندروم پیری زودرس، که باعث تسریع روند پیری در فرد مبتلا می‌شه؛ به طوری که فرد، در مدت زمان کوتاهی، با تغییرات جسمی و روحی شدیدی روبرو می‌شه.کتاب نشون می‌ده که چجوری این بیماری، نه تنها زندگی فرد مبتلا رو تحت تاثیر قرار می‌ده، بلکه روابطش با اطرافیان، به ویژه شریک عاطفیش رو هم به چالش می‌کشه.

کرکترهای کتاب به خوبی شخصیت‌‌پردازی شدن. کرکترهای اصلی داستان، هاروتو و میساکی، هر دو  ویژگی‌های منحصر به فردی دارن که شخصیتشون برای مخاطب باورپذیر و ملموس می‌شن. و نویسنده به خوبی تونسته احساسات و عواطفشون رو به تصویر بکشه. چیزی که از کتاب دوست داشتم، این بود که کرکترهای فرعی هم خوب شخصیت‌پردازی شده بودن و حتی گاهی می‌شد باهاشون همذات‌‌پنداری کرد. (کرکتر مورد علاقه‌ی من تاکاشی بود. مردی خیلی برادر خوبی بود.😭)
فضاسازی کتاب هم می‌شه گفت خوب و ملموس بود و مکان‌هایی که به کرکترهای اصلی مربوط می‌شدن مثل استودیو عکاسی هاروتو، آرایشگاه میساکی، و پارک‌های شهر، به خوبی در داستان جا گرفته‌ بودن و ملموس بودن. 

چیز دیگه‌ای که دوست داشتم، ارتباط عنوانِ کتاب با داستان و شیوه‌ی جلو رفتنِ روایتِ هاروتو و میساکی بود‌. گلبرگ‌های در حال سقوط، نمادی از گذر زمان، ناپایداری و زیباییِ زودگذر هستن؛ و همونطور که گلبرگ‌ها بعد از شکوفایی، به تدریج پژمرده می‌شن و سقوط می‌کنن، عشق میساکی و هاروتو هم با گذر زمان و مواجهه با تغییرات زندگی، دستخوش تغییر و تحول می‌شه. این نماد، شکنندگی و آسیب‌پذیری عشق رو در برابر گذر زمان و مشکلات رو نشون می‌ده.💘🌸
کتاب در چهار فصلِ سال، داستانِ عشقِ هاروتو و میساکی رو روایت می‌کنه. و این فصل‌ها، نه تنها گذر زمان رو نشون می‌دن، بلکه روایت‌کننده‌ی مراحل مختلف  یک رابطه‌ی عاشقانه هم هستن؛ بهار و شکوفایی عشق میساکی و هاروتو، تابستان و اوج و گرمای عشقشون، پاییز و چالش‌هاش و در نهایت زمستان. و نویسنده در هر فصل تونسته احساسات و عواطف کرکترها رو به خوبی منتقل کنه.

ریتم داستان، آروم و ملایمه ولی اصلا خسته‌کننده نیست و شما رو با اون فضای احساسی و غم‌انگیز داستان همراه می‌کنه. یه‌جاهایی قلبتونو گرم می‌کنه و باعث می‌شه لبخند بزنین و یه جاهایی هم اشکتون رو در میاره. (برای من صفحه‌های ۲۳۴ و ۲۴۳ دردناک‌ترین بخش از کتاب بودن و نویسنده با دوتا جمله کاری کرد که بارِ غم کتاب برام سنگین‌تر بشه.🥲)

در نهایت، "عشقی همانند گلبرگ‌های در حال سقوط"، نه تنها یه داستانِ عاشقانه، بلکه روایتِ از دست دادن، غم و اندوه، امید، و ارزش لحظات زندگیه. این کتاب، بهمون یادآوری می‌کنه که حتی در تاریک‌ترین لحظات،  زیبایی و امید وجود داره و عشق، می‌تونه مثل گلبرگ‌های گیلاس، در برابر گذر زمان و سختی‌ها، شکوفا بشه.✨️

پ.ن اگر دوست داشتید داستان دیگه‌ای با تم "سندروم پیری زودرس" بخونین، بهتون کتابِ "زندگی درخشان من" رو پیشنهاد می‌کنم. 
        

10

Satoru

Satoru

7 روز پیش

_ عشقی هما
          _ عشقی همانند گلبرگ‌های در حال سقوط بین هاروتو و میساکی 
داستان عاشقانه بسیار لطیف و شیرین و دردناک...
چنین عاشقانه‌هایی مثل این کتاب و انیمه‌هایی مثل I want to eat your pancreas و Your lie in April به زیبایی که متناقض شاید بنظر برسه روی بی‌رحم زندگی رو نشون میدن 
_ لحظه‌ای که  عشق و امید شکل میگیره همون لحظه هم درد و رنج عشق شکوفه میزنه
احساسی که بین میساکی و هاروتو شکل میگیره واقعا زیباست اگر زندگی بهشون فرصت میداد می‌تونستن آینده بی‌نهایت خوب و قشنگی رو با هم رقم بزنن
_ چیزی که من درمورد هاروتو دوست داشتم درک بالاش بود 
اون لحظه‌هایی که پشت در نشسته بود واقعا درک و دردشو نشون میداد ...
درمورد میساکی هم اون شخصیت دوست داشتنی و پرتلاشی داشت که مثل شکوفه‌های گیلاس زیبا و شیرین بود
_ و شخصیت مورد علاقم ؟ صددرصد تاکاشی و همینطور همسرش
به معنای واقعی واژه پناهگاه و حامی رو معنی کرده بود 
برادری که تا لحظه آخر تلاش کرد و پا پس نکشید و وجود همچین کسی در زندگی برای هر فردی می‌تونه دلگرمی باشه و کمتر پیدا میشه تو دنیای واقعی...  
اون برادری بود که از اول جوانی خودشو وقف کسی کرده بود که دوسش داشت
_ اما دردناک‌ترین بخش کتاب ؟ از نظر من اون لحظه‌ای بود قلب هاروتو با دیدن کلاه صورتی بافتنی شکسته و تکه تکه شد ...
_ و یه چیز دیگه... چ یه چیزی بود تو داستان هاروتو و میساکی که منو یاد اَش و ایجی مینداخت:)))))
دلیلشو نمیگم چون برای هر دو اسپویل محسوب میشه اما بعد خوندن کتاب اگه انیمه بنانافیش رو دیده باشید یاد چیزی که تو ذهن منه میوفتین :) 
اگر ندیدین هم این لطف رو به خودتون کنید و درد رو با این انیمه تجربه کنید 🙃
_ خیلی خوشحالم بابت خوندن این کتاب واقعا قلم زیبایی داشت نویسنده و اگه بتونم حتما کتاب‌های دیگه هم ازش میخونم 
_ از این کتاب یه فیلم هم ساخته شده که به زودی قراره ببینمش 
اگر خوب بود بعد دیدنش یادداشت رو ادیت میکنم و از فیلم هم میگم و شاید دیدن فیلم رو بعد خوندن کتاب توصیه کردم؟

        

42

"نسیم جنوب
          "نسیم جنوب گلبرگ های صورتی کمرنگ را در آسمان آبی پخش می کرد..."
با جمله ای از صفحات انتهایی کتاب یادداشتم را آغاز می کنم 
وقتی شکوفه های گیلاس را می بینید و یا حتی راجب آن ها می شنوید اولين چیزی که به ذهن شاید برسه عمر کوتاه آن هاست؛ همگی واقفیم که علی رغم زیبایی بی حد و مرز شکوفه ها عمر آن ها کوتاه است و خیلی زود به زمین می ریزند؛ شاید برای همینه که هر ساله در ژاپن جشنواره و جشنی به نام ساکورا برگزار میشه و مردم در آن روز در کنار هم ،خانواده یا معشوق، جمع می شوند چرا که هدف اصلی غنیمت شمردن فرصت هاست! فرصت هایی برای عشق ورزیدن! کوتاه اما به یادماندنی. :)
من گمان می کنم نویسنده در این کتاب خواسته همین را متذکر شود که فرصت های عاشقی ما کوتاه اند اما بسیار ارزشمند؛ در طول کتاب بارها شاهد مرور خاطرات زیبای هر دو شخصیت اصلی هستیم که قرار های خود را به یاد می آوردند و شاید حسرت این را داشتند که به آن لحظه بازگردند 
اما صد حیف که زمان بی رحم چنین اجازه ای به ما نمی دهد.🫂🥺
در کتاب ما عشق میان هاروتو و میساکی را به تماشا می نشینیم و همراه با آن ها می‌شویم تا ببینیم سرانجام این عشق در مواجه با یک غول سیاه زشت چه می شود؛ بله من چالش این عشق را سیاه و زشت خطاب می کنم! چه طور می شود که آن را زشت ندانم؛ این سیاه زشت بدترکیب سندرم پیری زودرس است؛ سندرمی که جوانی شما را می‌دزدد و شما نمی توانید در برابر این دزد کاری انجام دهید؛ هیچ درمانی نیست! هیچ حفاظی نیست! آیا این عشق می تواند با وجود این سیاهی دوام آورد؟ آیا هاروتو و میساکی، زیبایی عشق خود را حفظ می کنند؟
در کتاب دو نقطه قوی وجود داشت که من را واداشت یادداشتم را مجدد از اول بنویسم تا بی انصاف نباشم🙂🙃
نقطه قوی اول: تاکاشی:
از اونجایی که من خودم برادر بزرگتر دارم پس به شدت این شخصیت برایم جذاب بود؛ برادر بزرگتر میساکی که در غیاب پدر و مادر پشتیبان بزرگ میساکی بود و تمام تلاش هایش را می کرد تا خواهر کوچولو به اهداف و شادی های زندگی اش برسد و در این راه از هیچ چیزی دریغ نمی کرد؛ مهم نبود هزینه و زمانش چگونه صرف شود، مهم این بود در راه کمک به خواهرش بود؛ چه قدر زیبا این عشق برادرانه به قلم نوشته شده و به تصویر کشیده شده بود.به افتخار برادر بزرگ هایی مثل تاکاشی 👏🏻👏🏻👏🏻
نقطه قوی دوم داستان:سندرم پیری زودرس 
چرا میگم نقطه قوی؟ جای تعجب داره ولی علتش اینکه گاها ناآگاهی عامه مردم از یک بیماری سبب می شود زخم های جسمی و روحی دردناکی به مبتلایان وارد شود و چی بهتر از داستان برای آگاهی بخشی به مردم!
حتی در کتاب هم اشاراتی از این زخم ها شد؛ مردمی که از صدمات روحی بیماری آگاهی نداشتند و زخم های دردناکی را وارد می کردند؛ آن هم در بیماری که لاعلاج و سریع پیشرونده هست؛ طوریکه شایددر عرض چندماه یک جوان بیست ساله را همانند سالمندی ۹۰ ساله کند! تمام جوانی،زیبایی و سلامت و نشاط را با خود ببرد و تنی رنجور و بیمار را تحویل دهد!
ای کسانی که یاری دهنده نیستید؛ حداقل نمک بر روی زخم نپاشید!
این کتاب و این داستان اینجا هستند تا در راستای تحقق هدف والای کتاب یعنی بالا بردن همدلی ، همدردی و همزبانی گامی بردارند پس خواندن این کتاب را از خود دریغ نفرمایید.حیف است.:))))
ترجمه کتاب بسیار روان و شیوا و دل انگیز بود؛ با تشکر از مترجم کتاب🌸
روند کتاب آروم اما اصلا حوصله سر بر نیست؛شما همراه با داستان خواهید بود. فقط توصیه می کنم حتما دستمال کاغذی کنار خود داشته باشید، محض احتیاط.
ممنون از اینکه تا اینجا یادداشت بنده را مطالعه فرمودید و پیشنهاد می کنم کتاب را در لیست خواهم خواند یا در حال خواندن قرار دهید.
🌸🌸🌸🌸
پ.ن.: عکس خودم گرفتم؛ شاید منم مثل هاروتو باید برم دنبال عکاسی؟😉😅
        

11