معرفی کتاب ملت عشق اثر الیف شفق مترجم پوران حسن زاده
در حال خواندن
85
خواندهام
1,991
خواهم خواند
284
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
در سال 1244، مولانا با شمس تبریزی آشنا شد- درویشی خانه به دوش که روش زندگی غیر متعارفی داشت و بیانیههای بدعت گذارانهای را از خود ارائه میداد. این آشنایی مقدمهای بود بر یک رابطهی دوستانهی محکم و منحصر به فردی که در قرون بعد صوفی آن را به رسیدن دو اقیانوس به یکدیگر تشبیه کردند. مولانا پس از آشنایی با این یار و همنشین شگرف، از یک شخصیت روحانی معمولی به یک شاعر عارف پر شور تبدیل شد که هوادار عشق و بانی رقص سماع بود که در آن درویشها فارغ از تمام قواعد متعارف بدن خود را میچرخاندند. در عصر تعصبات و تضادهای ریشهدار، مولانا به معنویت جهان شمولی باور داشت که درهای خود را بر روی مردمانی با پیشینههای گوناگون میگشاید. جلالالدین بلخی حامل جهادی درون محور بود که در آن هدف اصلی مبارزه فرد علیه منیت- یا همان نفس- و سرانجام فائق آمدن برآن بود. با این وجود، همه از این عقاید استقبال نمیکردند، درست همانطور که همگان دریچهی قلب خود را بر روی عشق نمیگشودند. پیوند مستحکم معنوی میان شمس و مولانا آماج شایعه، افترا و هجمهی دیگران قرار گرفت. به آنها رشک میورزیدند. بهتان میزدند و در نهایت نزدیکترین یارانشان به آنها خیانت کردند. سه سال پس از این آشنایی، به طرزی غمانگیز آنها را از هم جدا کردند. ما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. در حقیقت، برای این ماجرا هرگز پایانی وجود نداشت، با گذشت تقریبا هشتصد سال، ارواح شمس و مولانا هنوز زندهاند و جایی در میان ما میچرخند و دور میزنند... .
بریدۀ کتابهای مرتبط به ملت عشق
نمایش همهپستهای مرتبط به ملت عشق
یادداشتها