بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر

اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر

اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر

ژان پل سارتر و 1 نفر دیگر
3.9
19 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

48

خواهم خواند

33

در کشور ما آنچه از اگزیستانسیالیزم، به طور پراکنده ، در اذهان جای گرفته بیشتر به دو صورت است: عده ای بر آنند که اگزیستانسیالیزم جز بی قیدی و ولنگاری و پشت پا زدن به آداب اجتماعی و رسوم انسانی معنایی ندارد. عده ای دیگر که به گمان خود عمیق تر می اندیشند، می پندارند که اگزیستانسیالیزم یعنی دعوت به گوشه گیری و کاهلی و طرد دوستی و تفاهم و تجویز گریز و تسلیم. هرچند هر دوی این تفسیرهای نادرست از اروپا سرچشمه گرفته، اما هم به دلیل زمینه مساعد اجتماعی و هم بدان سبب که کاهلی و خراباتیگری و یأس و بدبینی در کشور ما سابقه ای دارد، این سوء تفاهم در محیط روشنفکری ما زمینه رشد مناسبی یافته است. از میان آثار ساتر، کتاب حاضر دارای خصوصیت های زیر است: نخست آنکه خلاصه جامع و تقریباً کاملی از فلسفه سارتر به دست می دهد. دیگر آنکه چون این مطالب، نخست به صورت سخنرانی بیان شده و هدف آن، همه فهم کردن اگزیستانسیالیزم بوده، کتابی صرفاً فلسفی و پیچیده نیست، بلکه برای استفاده همگان فراهم آمده است. سه دیگر آنکه، چه در ضمن کتاب و چه در پایان آن از انتقادهایی که بر این فلسفه شده، یاد گردیده. از این گذشته، مسائلی در این کتاب مطرح شده که ممکن است ما را به تجدید نظر در زندگی روشنفکری کنونی وادار کند.

لیست‌های مرتبط به اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر

یادداشت‌های مرتبط به اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر

            سارتر در این کتاب به پاره‌ای از انتقادات وارد بر اگزیستانسیالیسم در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم پاسخ می‌دهد. این کتاب که در 1946 منتشر شد، بر اساس سخنرانی‌ای با همین نام از سارتر در پاریس که در اکتبر 1945 ایراد شد نوشته شده است. 
کتاب با تبیین مفهوم اگزیستانسیالیسم آغاز می‌شود. سارتر در ابتدا اشاره می‌کند که مقصود اگزیستانسیالیسم تأکید بر اهمیت و تقدم وجود بر ماهیت است. از نظر او اتومبیل برای راندن ساخته شده، اما این پرسش که انسان برای چه ساخته شده پاسخی ندارد (یا پاسخ قابل دسترسی‌ای ندارد) و اهمیتی هم ندارد. در ادامه او به ذکر مراتب متفاوت انتقاداتی که از سوی مکاتب فکری مختلف بر اگزیستانسیالیسم وارد شده می‌پردازد و به خوبی و صراحت از پس این کار بر می‌آید. لحن کتاب بسیار ساده و مفاهیم آن خارج از هرگونه ابهام و دشواری فلسفی است. او نقطه‌نظرهایش را در مورد جبر و اختیار، ارزش‌ها و اخلاقیات انسانی، دین و مذهب و سرشت انسانی بیان می‌دارد و اگزیستانسیالیسم را مکتبی فکری معرفی می‌کند که می‌تواند بشر را به شادی و رستگاری رهنمون سازد. او این نقد که اگزیستانسیالیسم آدمی را افسرده می‌کند نمی‌پذیرد و آن را فراتر از پوچ‌گرایی و در واقع گشاینده‌ی گره پوچی زندگی می‌داند. 
آنچه از فلسفه‌ی سارتر در این کتاب برداشت می‌شود این مفهوم است که زشتی و نفرت‌انگیزی جهان قابل انکار نیست. سارتر مشخصاً این موضوع را چنین مطرح می‌کند که اگر قصد کنیم چشم خود را به روی این بخش‌های تیره از زندگی و جهان ببندیم، آن‌ها از بین نخواهند رفت، بلکه بیش از پیش خاطر ما را مکدر خواهند ساخت. در عوض سارتر پیشنهاد می‌دهد که این بخش‌های تیره را ببینیم و بپذیریم، و در پس این پذیرش ما می‌توانیم مسیری برای خود تعیین کنیم و معنایی برای زندگی بیابیم و زیستنی ارزشمند را تجربه کنیم. فلسفه‌ی او در پی کسب خشنودی از مسیر رهایی است، و با اینکه او به خوبی به وحشتناک بودن این رهایی واقف است، اما در آغوش کشیدن آن را تنها راه نجات می‌داند.