آبشار یخ

آبشار یخ

آبشار یخ

متیو جی. کربی و 2 نفر دیگر
4.1
17 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

9

ناشر
افق
شابک
9786003531383
تعداد صفحات
380
تاریخ انتشار
1398/12/3

توضیحات

        
شاهزاده خانم سولویگ و خواهر و برادر کوچکش،با شروع جنگ به قلعه ای در میان کوه های سر به فلک کشیده پناه میبرند.
بچه ها هر روز چشم به راه رسیدن خبر پیروزی پدرشان هستند تا به خانه بازگردند.اما زمستان از راه میرسد و با یخ بستن آبدره،همه در قلعه گرفتار میشوند.
خیلی زود عده ای  از جنگجویان مسموم میشوند و میمیرند و بچه ها دیگر نمی دانند چه کسی تکیه کنند.
میتو جی.کربی تاریخ و روان شناسی خواند اما خیلی زود به این نتیجه رسید که دلش میخواهد برای کودکان و نوجوانان بنویسد.از این رو در مدرسه ای به عنوان روان شناس مشغول کار شد.زمان او آبشار یخ،جوایز متعددی را برایش به ارمغان آورد که جایزه ی ادگار آلن پو،مدال طلای انتخاب والدین و رمان منتخب کتابخانه ی آمریکا از آن جمله اند.

      

لیست‌های مرتبط به آبشار یخ

نمایش همه

یادداشت‌ها

          چند هفته‌ای از روزی که تمومش کردم می‌گذره و حالا ماجراها کمی در ذهنم در پرده‌ای از ابهامن. :)) (حافظه‌ام همینقدره 🐟)
اما برای اینکه بعدا ها یادم بمونه این کتابو خوندم و بدونم که درمورد چی بود یه خلاصه‌ای برای خودم می‌نویسم:
سه شاهزاده (یه پسر که ولیعهده، یه دختر زیبا و دختر نازیبا) به خاطر جنگی که درگرفته (حالا چرا جنگ شده؟ چون شاهزاده خانم زیبا به یکی که ازش خواستگاری کرده، نه گفته و یارو هم خیلی بهش برخورده و حمله کرده به کشور اینا) به یک جزیره در بالاهای اسکاندیناوی رفتن که در امنیت باشن، تا باباشون بیاد و برشون داره بعدتر. حالا این شاهزاده خانوم نازیبا (احتمالا در مقایسه با خواهر پرنسسیش) بسیار درگیره با خودش. که من کجای دنیام. چیکار کنم. چطوری باشم و نقشم چیه و در چه صورتی بابام بهم افتخار می‌کنه؟ (باباش واقعا بهش بی‌توجهی می‌کرد)
و خب طی مراحل بسیار جذابی تبدیل به یک قصه‌گوی (معروف به اسکال. شبیه نقش نقال خودمون) توانمند میشه که همه رو تحت تاثیر قرار میده و یه جورایی جاشو تو دنیا پیدا می‌کنه. :)
و حالا اتفاقات جالبی هم در پایان می‌افته و ...

یه کتابی بود در ستایش قصه و سردرگمی آدمی. دوستش داشتم و خوندنش بهم لذت وافری داد. شخصیت‌های به یاد موندنی‌ای داشت و عناصر داستان به خوبی روی هم سوار بودن.
تنها نکته منفی‌ای که داشت (⚠ هشدار لو دادن داستان) این بود که یکی از شخصیت‌های کتاب که  یه برده بوده قبلا و مثلا آدم خوبی شده بوده و وفادار به پادشاهه، بعدا درمیاد که خائن بوده، و اینکه اینقد طبق استریوتایپ‌های قدیمی بود، که اونی که بده بد می‌مونه رو دوست نداشتم.
        

19