از کتاب‌هایی بود که امسال عیدی برای برادرزاده‌ام خریدم. توی کتابفروشی که خوندمش به نظرم معمولی اومد، اما وقتی برای نرگس خوندم انقدر خندید که باورم نمی‌شد.
کلا داستان یک زرافه است که اصلا از گردن بلندش خوشش نمیاد، اما ملاقاتش با یک لاک‌پشت باعث میشه نظرش عوض بشه!
برای چهار تا شش سال انتخاب مناسبیه.‌
        

          "مامانم همیشه میگفت من باید به گردنم افتخار کنم. میگفت حیوانات دیگر خیلی دوست دارند گردنی مثل من داشته باشند؛ 
آره حتما!
مامان ببخشیدها، 
ولی هیچکس این گردن را نمیخواهد.
گردنم از آن گردن هاست که فقط یک مامان میتواند قربان صدقه‌اش برود.
به خاطر این گردن مجبورم خودم را آنقدر قایم کنم تا خورشید غروب کند."

از اون دست داستان‌های خوب آموزنده برای دوست داشتن خودمون، همونطور که هستیم.
زرافه بخاطر گردن درازش از خودش بدش میاد. اون دائما خودش رو با بقیه مقایسه میکنه و حسرت میخوره. همه چیز به همین منواله تا وقتی که با یک لاکپشت آشنا میشه.
        

          گفتار اندر معرفی کتاب
مشکل زرافه‌ای، عنوانِ فارسیِ کتابی‌ست به قلمِ آقای «جوری جان» و تصویرگریِ آقای «لین اسمیت» که در ایران توسطِ خانمِ «آناهیتا حضرتی» ترجمه و نهایتا توسطِ انتشاراتِ «پرتقال» برای گروهِ سنی کودک و نوجوان چاپ و منتشر گردیده است.
داستانِ کتاب در مورد زرافه‌ای است که از طولِ گردنِ خود راضی نیست و به سایرِ حیوانات حسادت می‌ورزد تا اینکه روزی با لاکپشتی روبرو می‌شود و ... .

نقل‌قول نامه
"مامانم همیشه می‌گفت من باید به گردنم افتخار کنم. می‌گفت حیواناتِ دیگر خیلی دوست دارند گردنی مثلِ من داشته باشند.
آره، حتما! مامان ببخشید‌ها ولی هیچ‌کس این گردن را نمی‌خواهد. گردنم از آن گردن هاست که فقط یک مامان می‌تواند قربان صدقه‌اش برود."

کارنامه
متنِ داستان به شدت دوست داشتنی بود، از آن داستان‌هایی بود که برای خوب شدنِ حالم به سراغِ آنان می‌روم و در انتها با لبخند با کتاب خداحافظی می‌کنم.
داستان برای گروهِ سنیِ مختص به خود نیز داستان به شدت جذاب و پند آموزی داشت به همین دلیل در این بخش نمره‌ی کامل را برایش منظور می‌کنم و تنها بابت تصویرگریِ مبتدیانه‌ی کتاب یک ستاره از آن کسر و نهایتا ۴ستاره برایش منظور می‌کنم.

بیستم اردیبهشت‌ماه یک‌هزار و چهارصد
        

          زرافه، ویژگی اصلی و ذاتی‌اش، یعنی گردن درازش رو دوست نداره و به شکل های مختلف سعی می کنه گردنش رو از بقیه مخفی کنه. اما گردن بقیه از نظرش کاملا خوب و متناسبه.
 تا اینکه اون با یه لاک پشت اشنا میشه، لاک پشتی که یه هفته است در آرزوی موزهای روی درخت بالاسرشه!

فکر می کنم اکثر ماها یه مشکل زرافه ای داشته باشیم
        

          داستانی طنز درباره زرافه‌ای که از گردن درازش شاکی است. مثل دیگر کارهای جان جوری جذاب است و تصاویر نیز، فارغ از متن، محتوا منتقل می‌کنند‌
        

          ۱۴۰۰.۶.۱۷

کسی می‌داند آن زرافه‌ای که گردنش را دوست نداشت، آخر با گردنش چکار کرد؟

ماجرا خیلی بامزه است. زرافه با گردنش به مشکل برخورده است و دائم حسرت گردن بقیه حیوان‌ها را می‌خورد. راهکارهای مختلفی را برای خلاص شدن از این گردن دراز امتحان می‌کند اما هیچ کدام نتیجه نمی‌دهد. تا اینکه ..

کتاب پر است از خلاقیت‌های تصویری. جان می‌دهد بچه‌ای را بنشینی کنارت و با تعامل این کتاب را بخوانید و کیف کنید.
من pdf کتاب را در طاقچه خواندم و چند جا با حروف‌چینی‌هایش به مشکل خوردم. ترجمه هم میشد خیلی بامزه‌تر باشد. اصلا دلچسب نبود. بر خلاف بقیه ترجمه‌هایی که از آناهیتا حضرتی خواندم، این یکی اصلا ظرافت نداشت. انگار همه چیز از گوگل ترنزلیت کپی پیست شده بود.
در کل دوستش داشتم.
        

          کتابی که میشه درباره تفاوت های فردی و پذیرش اون  با بچه ها صحبت کرد.
        

          دارم عاشق جوری جان می‌شم دیگه.
        

          Love you just the way you are ‹3
        

          یه کتاب خیلی خوب برای طرح موضوع پذیرش خود و رضایت از بدن

Body image 
Self-esteem
        

          من با گردنم مشکل دارم. گردنم خیلی گردن است. گردنم از آن گردن هاست که فقط یک مامان میتواند قربان صدقه‌اش برود.
        

          جوری جان دیگه شور بامزگی رو درآورده.