دن آرام

دن آرام

دن آرام

4.1
19 نفر |
11 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

36

خواهم خواند

42

کتاب حاضر، جلد اول از رمانی چهارجلدی است که بزرگ ترین اثر این نویسنده محسوب می شود و نوشتن آن از سال 1928 تا 1940 (تقریباً 12 سال) به درازا کشید و جایزه نوبل ادبیات را برایش به ارمغان آورد. این رمان داستانی است درباره قزاقان ساکن دن و شرح زندگی یک خانواده قزاق به نام «ملِخوُف» در زمان صلح، سال های سرنوشت ساز جنگ اول جهانی، انقلاب 1917 اکتبر روسیه و یک جنگ داخلی تلخ. البته قهرمانان و نقش آفرینان داستان زیادند. اما آنچه خواننده را بیشتر به دنبال خود می کشاند بازیگر اصلی آن مردی جوان به نام «گریگوری (گریشا) پانتلویچ ملخوف» است. گریگوری شخصیتی شجاع، جنگاور و خستگی ناپذیر است که در تمام رویدادهای بزرگ تاریخی زمانش حاضرشده است. او هرگز نمی داند به چه روی می جنگد. آیا برعلیه آلمان ها می جنگد یا برعلیه بلشویک ها، جستجوی عدالت، گاهی با سرخ ها ارتباط برقرار می کند و گاهی به سراغ سفیدها می رود. او عاشق روسیه است اما از تزار نفرت دارد. او دولتی سوسیالیستی می خواهد به شرطی که مالکیت قزاق ها بر زمین را دست نخورده باقی گذارد. تجربیات سیاسی و نظامی گریگوری که به خاطر حوادث و مشکلات جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه به دست آورده در پس داستان عشق شورانگیز و غم انگیز وی رنگ می بازند.

یادداشت‌های مرتبط به دن آرام

            بسم االه الرحمن الرحیم

«دن آرام» اثری است که در آن نویسنده « میخائیل شولوخوف» کوشیده ادراکی مبتنی بر واقعیت و خرد گرایی برآمده از محدودیت‌های عملی را با مخاطب خود به اشتراک بگذارد. او مشاهداتی تیز بینانه از جهان پیرامون خود دارد و می‌کوشد تا آنچه باز آفرینی می‌کند همچون زندگی واقعی جلوه کند. تا جایی که «گورکی» نویسنده بزرگ روس در همان سال‌های 1932 که دو جلد از « دن آرام » منتشر شده‌بود می‌گوید:« مردم صاحب رای اروپا به کتاب‌های شلوخوف به عین مانند خود واقعیت استناد می‌کنند» شولوخوف تلاش می کند مانند خودش که از جنگی به جنگی دیگر و از آشوبی به آشوبی دیگر سر در آورده ، خواننده نیز با خود زندگی رو به رو شود. نه نسخه بدلی و تحریف شده آن . زندگی که در آن شولوخوف تا سیزده سالگی(1918م ) توانسته روی آرامش را ببیند و به یک باره در نوجوانی به دنبال انقلاب روسیه و جنگ داخلی در دن به جنگ کشیده شده و درابتدای جوانی( 1022م) در صفوف سربازان سرخ با دشمن همزبان و هم خانه جنگیده. پس چنین تجربه زیسته نویسنده را به تولید اثری وا می‌دارد که در آن به قهرمان رحم نمی شود. هرچند که شولوخوف مانند فردوسی بر سرنوشت محتوم قهرمانان خود مویه می‌کند اما در کشاندن آنها به مسلخ ابایی ندارد چرا که او زندگی را به همین میزان بکر، وحشی و طبیعی تجربه کرده است. او ابایی ندارد که «گریگوری» با نوک شمشیر در خاکی یخ بسته برای معشوق خود «آکسینیا» گور بکند و « ناتالیا» بعد از فریادهای خفه در عمق جنگل کودکان خود را تنها بزاید و با دو نوزاد به خانه برگردد. آدم های «دن» به سعادت مطلوب پس ذهن ما برای رنج کشیدگان نمی رسند همان طور که جهان همین قدر ناعادلانه جلوه می کند. ما در این داستان کمتر شخصیتی را می‌بینیم که هرچند بزه کار خواننده از سرنوشت تلخ او راضی باشد چرا که شولوخوف از دیدن فقر، ظلم، فساد رو بر نمی گرداند و به خیال پناه نمی‌برد بلکه برداشت عینی خود را در اختیار مخاطب می‌گذارد. او در داستان به غایت تصویری «دن آرام» به مکان اهمیت بسیار می‌دهد و با طمانینه خاص خود در بیان جزئیات حاضر در صحنه مانند گلبرگ‌های پژمرده درختان پر شکوفه گیلاس، طنین بانگ خروس‌های ده ، شاخه‌های درهم پیچیده نارون غرق شده در رودخانه و حتی آفتاب تا نیمه بر آمده یا قطره‌های شبنم که بر ساق‌های سفید و برهنه داریا می‌پاشد، بوی افسنطین و علف‌هایی که زیر پای زن‌ها فشرده می‌شود، بسیار هوشمندانه عمل می‌کند. او ما را  به دل روستای قزاق نشین دن  می‌کشاند اما نه فقط برای توصیف مکان. جزئیات مکان در داستان « دن آرام» رابطه تنگاتنگی با کنش و شخصیت در صحنه دارد. حتی گاهی مکان شان سمبلبک می‌یابد. مکان در داستان «شولوخوف» مانند آثار ادبی متقدم خود مبهم نیست. بلکه جزئیات واضحی در اختیار ما قرار می‌دهد که نوعی دلالت معنامند با شخصیت ها و کنش های آنان در صحنه دارد. او خانه روستایی خانواده ملوخوف را در ابتدای داستان چنین توصیف می کند:
« دروازه طویله‌اش رو به شمال  به سوی رودخانه دن  باز می شد ...فرشی از صدف‌های مروارید گون ، خط شکسته و خاکستری رنگ قلوه سنگ‌هائی که امواج بر آن بوسه می‌زد و آنگاه سطح پولادین و پر و شکن دن که از باد در تلاطم بود.»
بوسه و تلاطم همه چیزی است که در صحنه پیش رو با آن مواجهیم. وقتی پروکوفکی ملخوف در بازگشت به ده از جنگ، زنی کوچک اندام  با چشمانی وحشی و آرزومند با خود می آورد تا جایی که اهالی ده زن را میان برکه خون می اندازند. ماجرا بوسه و تلاطم است.
همواره بین آنچه قرار است رخ دهد و اجزا مکان رابطه ای دلالت مند برقرار است. اگر قرار است بر لب رودخانه عاشق و معشوقی هم را ببوسند پیش از آن بر فراز آسمان پرنده نر و ماده ای در پروازند. و اگر قرار است تمنایی بی پاسخ بماند ریگ های ساحل خواهش امواج را پس می زنند. این یکی از هنرهای « شولوخوف» در توصیف های تصویری« دن آرام » است.

معصومه امیرزاده

#انجمن_ادبی_خورشید
#سرای_سیندخت
          
            رهبری در مورد سرنوشت یکی از رمان‌های شولوخف در اداره‌ی فرهنگ شوروی می‌گوید: «راجع به رمان «دن‌آرام» در جایی خواندم زمانی که شولوخف نوشتن آن را به پایان برد، به او اجازه‌ی انتشار و پخشش را ندادند ولی بعداً ماکسیم گورکی که رئیس شورای ممیزی فرضا وزارت ارشاد شوروی آن روز بود و آن وزارتخانه هم از اول انقلاب، خودی خودی محسوب می‌شد، گفت: «من به عهده می‌گیرم که شولوخف خودی است» والا مسئولین فرهنگی نظام سوسیالیستی شوروی مدعی بودند چون شولوخف اهل قزاقستان است، لذا در رمان خود؛ احساسات قزاقی و بومی منطقه‌ی «دن» را منعکس و القا کرده است. به هر حال این نویسنده، یک ضد انقلاب بوده که تبدیل به فردی انقلابی می‌شود و چنان رمانی را می‌نویسد. ما چنین کسانی را نداریم. اگر چه قبل از انقلاب هم رمان نویس نداشتیم اما هنرمندان برجسته‌ی معروف آن زمان خیلی به ندرت به انقلاب گراییدند. واقعا به ندرت به این طرف آمدند. از آن نویسندگان معروف حسابی، از آن شاعران معروف حسابی، از آن طنز نویسان معروف حسابی، از آن موسیقیدانان معروف حسابی، از آن فیلمسازان معروف -اگرچه در این میدان، اثر چندان برجسته‌ای مثل شعر و ادبیات نداشتیم- از آن ادبای معروف حسابی و از آن مطبوعاتی‌های معروف حسابی، هیچ یک به این طرف نیامدند؛ هیچ یک!
          
            داستان دن آرام رخدادهای عظیمی از روسیه را در خود جای داده است و شرایط حاد و سخت زندگی افراد عادی جامعه را که اغلب سرنوشت کشور به دست آنها رقم می خورد را بازگو کرده است. روسیه در گذر از مرحله ای به مرحله ی دیگر اجتماعی است. 
دن آرام یک تراژدی است همان طور که جنگ تراژدی است جنگی که میلیونها انسان را قربانی  می کند. به خصوص در این کتاب که جنگ پایه ایدئولوژی هم ندارد و گاه شخصیت قهرمان حتی وقتی که پیروز می شود از خود می پرسد برای چه می جنگیم؟ 
نویسنده تصاویر پهناوری از کوشش و درد و رنج مردم ارائه می دهد. گرسنگی، بیماری، مرگ ، جان فشانی و امید را در این کتاب می بینیم. در دن آرام مردم عادی در تندباد حوادث قرار می گیرند و مجبورند بجنگند. زن و بچه، جنگ را از نزدیک لمس می کنند آن هم جنگ با کسانی که تا دیروز، همسایه و هم محلی شان بوده اند. شولوخوف در ابتدا سیمای قهرمانانش را در زندگی شخصی به تصویر می کشد و بعد آنها را وارد جنگ می کندو نشان می دهد که جنگ چه تاثیری در زندگی شخصیتها و محیط اطراف آنها دارد.
نویسنده ایده آل پروری نمی کند داستان در مورد گریگوری ،مردی است که در جنگ علیه آلمانها سرخ ها و حتی قزاق ها حضور داشته و ما شاهد سرنوشت او و خانواده اش هستیم. 
 شخصیت اول داستان کشاورز سخت کوشی است که با جسارت و هوشی که دارد خیلی زود تبدیل به یک فرمانده می شود فرماندهی که همه ستایشش می کنند. 
آلکسه ی شامیل گفت:«گریگوری پانته له ویچ تو اسباب سربلندی مایی. فقط تصدق سر توست که ما هنوز در این عالم نفس می کشیم. ص 1243
اما در دوراهی ها و بحران ها هچنان سرگشتگی دارد، ناامید می شود. پی درپی عرق میخورد  و در آخر شکست های متعددی را تجربه می کند. 
گریگوری برای فرار از افکار سیاه و خفه کردن نق نق وجدان و فکر کردن به آن چه دور و برش می گذشت و یک مقصر اصلی خود او بود؛ افتاد به عرق خوری. ص 1240 
در دن آرام سه خط داستانی داریم
•	گریگوری و عشق او
•	خانواده ملوخوف
•	مردم دن و تحولات آن
ارزش هایی که گریگوری به آن پای بند است 
•	آزادی سرزمین و تعلق به وطن
•	عدم غارت گری
•	پای بندی به خانواده ملوخوف و تلخی از دست دادن عزیزان