یادداشت امیرحسین محمودی
1403/2/14
رهبری در مورد سرنوشت یکی از رمانهای شولوخف در ادارهی فرهنگ شوروی میگوید: «راجع به رمان «دنآرام» در جایی خواندم زمانی که شولوخف نوشتن آن را به پایان برد، به او اجازهی انتشار و پخشش را ندادند ولی بعداً ماکسیم گورکی که رئیس شورای ممیزی فرضا وزارت ارشاد شوروی آن روز بود و آن وزارتخانه هم از اول انقلاب، خودی خودی محسوب میشد، گفت: «من به عهده میگیرم که شولوخف خودی است» والا مسئولین فرهنگی نظام سوسیالیستی شوروی مدعی بودند چون شولوخف اهل قزاقستان است، لذا در رمان خود؛ احساسات قزاقی و بومی منطقهی «دن» را منعکس و القا کرده است. به هر حال این نویسنده، یک ضد انقلاب بوده که تبدیل به فردی انقلابی میشود و چنان رمانی را مینویسد. ما چنین کسانی را نداریم. اگر چه قبل از انقلاب هم رمان نویس نداشتیم اما هنرمندان برجستهی معروف آن زمان خیلی به ندرت به انقلاب گراییدند. واقعا به ندرت به این طرف آمدند. از آن نویسندگان معروف حسابی، از آن شاعران معروف حسابی، از آن طنز نویسان معروف حسابی، از آن موسیقیدانان معروف حسابی، از آن فیلمسازان معروف -اگرچه در این میدان، اثر چندان برجستهای مثل شعر و ادبیات نداشتیم- از آن ادبای معروف حسابی و از آن مطبوعاتیهای معروف حسابی، هیچ یک به این طرف نیامدند؛ هیچ یک!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.