نتوانستم بفهمم نویسنده چه را می‌خواسته ابراز کند، و مرا می خواسته به کجا بکشاند، داستان کششی اندک دارد، سخت است با آن همراه شد، اطلاعاتی در مورد گیاهان دارویی و جهان فردی نابینا به مخاطب می دهد، جملات و بیان نویسنده قوی است، اما داستان ابتدا و انتهای روشنی ندارد... 

اصولاً خواندن داستان را از این جنبه دوست دارم که انسان را وارد جهان دیگری می کند،جهانی که حاصل جهان بینی، تخیل و ذهنیات  نویسنده است،  سرنوشتی که رخ داده است و بدون نیاز به زیستن آن می شود آن را آموخت.

 جهانی که در این داستان به تصویر کشیده شده است جهان مورد انتظارم نبود... 
کاش میشد با نویسنده صحبت کرد و از نگاه ایشان به داستان نگریدو حرف های ایشان را شنید، مطمئنا نکات زیبایی برای بیان دارند و ...

      

        خودکفایی صنعت برق توسط چند جوان پرتلاش و خودباور  و وطن دوست، از خواندن کتاب نکات زیادی یاد گرفتم و بسیار جذاب و شیرین بود.
برشی از کتاب:
دورتادور نیروگاه را ماشین‌های آتش نشانی با بهترین تجهیزات قرق کرده بودند... همه‌مان می‌دانستیم که اگر قرار بود اتفاقی بیفتد، نه از دست آتش‌نشانی کاری برمی‌آمد و نه هیچکس دیگر؛ واحد منفجر می‌شد و تمام…


      

        پس از خواندن این کتاب احساس غرور و شعف و رضایت داشتم، 
داستان یک کارخانه ورشکسته با مدیریت ضعیف و تبدیل شدنش به برندی در سطح جهانی ،
اطلاعات خوبی در مورد پمپ و الکتروموتور و نحوه مدیریت یک مجموعه و ...در اختیارتون قرار میده
      

        خواندن این کتاب باعث میشه  بهتر و ساده تر و مفیدتر و سبک بال تر و پر آرامش تر زندگی کنیم، 
و چقدر مهم است که انسان در زندگی استاد بزرگی داشته باشد خدا نصیبمان کند ان شاالله ،
      

        صرفا برای درک بهتر نسبت به جنگ جهانی دوم پیشنهاد میشه
غالب داستان رو خوندم ولی نتونستم کتاب رو به پایان برسونم شاید چون فیل سفید رو نباید به هر دلیل نگه داشت!

      

        تجربه زیبای یک زندگی پر فراز و نشیب ،
لحن نویسنده شیرین است و نگاهش به زندگی شیرین تر ، 

شاید یک تعریف از زندگی همواره  آموختن و تجربه کردن هر روزه چیزهای جدید باشد که اتفاق تکراری زندگی نویسنده است.
      

        فقط اگر می خواهید شرایط و اوضاع آلمان و فجایع جنگ جهانی اول را بهتر متوجه شوید این کتاب را بخوانید.
داستان سربازی آلمانی در جبهه نبرد و اتفاقاتی که برایش رخ می دهد را روایت می کند، 
 
برای شناخت و درک بهتر دو جنگ جهانی این کتاب و کتاب «وداع با اسلحه» همینگوی توصیه می گردد.
      

         خواندن این کتاب واجب است، فهم این قسمت از تاریخ برای هر انسانی  الزامی است ، تاریخ را با این کتاب بهتر میتوان قضاوت کرد ...

اگر مردم ما کتابخوان بودند و امثال این کتاب را می خواندند سطح جامعه چندین پله بالاتر می رفت بسیاری از معضلات حل میشد، 

وقتی سری کتاب های سرگذشت استعمار رو خوندم حسرت خوردم که قبلاً این مسائل رو نمی دونستم، به دوستانم هم کتاب رو دادم که بخوانند، غالبا بعد از خواندن کتاب تعجب می کردند
      

        به نظرم بهترین کتاب برای فهم شرایط جامعه در زمان امام حسین (ع) و دلایل تنها ماندن ایشان است، 
پیشنهاد می شود حتما بخوانید، انسان را به فکر وا میدارد، واقعا چقدر از تعلقات و دلبستگی ها رها شده ایم و آمادگی همراهی امام را در شرایط سخت داریم؟ 

آیا میتوانیم در سخت‌ترین شرایط در کنار امام بمانیم؟ لوازم همراهی امام چیست؟ چگونه میتوان در برابر امام تسلیم محض بود و همواره ایشان را تصدیق نمود؟
 برای پاسخ سوالات سخنرانی های آیت الله سید محمد مهدی میرباقری را مطالعه بفرمایید، در این زمینه ها صحبت های مفصلی دارند لینک زیر نیز مفید است:

https://hawzah.net/fa/Lecture/View/78710/سخنرانی-حجت-الاسلام-میرباقری-معیت-با-امام-و-آثار-و-برکات-آن
      

         همه دروغ می گویند مگر به موتورهای جستجو !
امروزه مثلاً برای پیش بینی نتایج انتخابات از تحلیل کلان داده ها استفاده میشه که البته کاربرد بسیار بیشتری داره.
 نصف کتاب رو خوندم، به نظر می‌رسید نویسنده در همین مقدار هدفش رو کامل بیان کرده،
      

        پایان داستان حسی کسی رو داشتم که دوست داره دو ساعت کنار ساحل بشینه ، خیره  به افق فکر کنه،  

سوئ  استفاده از هر چیزی شاید قابل چشم‌پوشی باشد اما فریبکاری با عشق  خیر، ناجوانمردی است و رذالت،  عشق سورل نقش اول داستان ناب نیست، اصلا شخصیت سورل نمی تواند عشق واقعی را شکوفا کند اما به نظرم استاندال نویسنده داستان با ترسیم ویژگی‌های عشق واقعی به سورل داستان را جذاب کرده است ولی از طرفی عشق  کم ارزش جلوه نموده است، 

 
      

        اگر آب دستتان هست زمین بگذارید و بینوایان را بخوانید!

مقام معظم رهبری:
«به نظر من بینوایان ویکتور هوگو برترین رمانی است که در طول تاریخ نوشته شده است. من می‌گویم بینوایان یک معجزه است در عالم رمان‌نویسی، در عالم کتاب‌نویسی. واقعاً یک معجزه است ...
وقتی نگاه می‌کنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، می‌بینم این چیزی است که اصلاً امکان ندارد هیچ کس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بوده‌ام، این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم»

هوگو در ۶۰ سالگی، زمانی که نگارش بینوایان را به پایان رساند نوشت « دیگر از مرگ نمی هراسم زیرا به وظیفه ام عمل کرده ام »
این اثر تصویری بسیار دقیق از زندگی فرانسوی ها در اوایل سده نوزدهم به دست می دهد.

روند داستان بی نظیر است، هر چند گاهی وارد حاشیه شده و کند می شود، اما اگر ادامه دهید یقینا پشیمان نخواهید شد.

همه جانبه بودن هوگو و اطلاعات بی نظیرش در شناخت مشاهیر شما را غافلگیر خواهد کرد، از شاعر و نویسنده و ریاضیدان و نقاش و مجسمه ساز گرفته تا ژنرال ها و الهه های یونان و فلان گیاه شناس و آن یکی سیاستمدار و فیلسوف،

در محبوبیت هوگو همین بس که حدود دو میلیون نفر در مراسم خاکسپاری اش شرکت می کنند و با وی وداع می‌گویند.




      

        اگر قاتلی هستید که دوست دارید عذاب وجدان کمتری داشته باشید این کتاب  را بخوانید!

خوب است که در مورد داستایوفسکی  بدانیم که بی تقصیر تا پای چوبه دار میرود، در آخرین لحظه  عفو تزار شامل حالش می شود ، ۴ سال به سیبری با اعمال شاقه تبعید می گردد و بعد از برگشت کتاب  می نویسد! 
ادبیات نویسنده منحصر به فرد است ، کتاب کلنجار رفتن دانشجویی برای توجیه قتلی است که انجام داده و درگیر عذاب روحی و مکافات این جنایت شده است.
از کتاب میتوان فهمید افراد متفکر بزرگی در مقوله انسان شناسی، هستی شناسی و ... اشتباهات عظیمی داشته اند که نویسنده نیز مبرا از این موضوع نیست و به دنبال کشف این واقعیات است.( اینجاست که انسان قدر معارف اهل بیت و قرآن را می داند.)

راستی این را هم بدانید اسامی روسی سه قسمتی است، قسمت اول اسم فرد، قسمت دوم نام پدر + یک پسوند (غالبا ایچ برای آقایان و اونا برای خانم ها) وقسمت سوم هم نام خانوادگیه
مثلاً قهرمان این کتاب  رادیون رومانویچ راسکلنیکف هست که ، رادیون نام خود قهرمان داستان  پدر او رومان  و عنوان خانوادگی آن‌ها راسکلنیکف است.
      

        پایان داستان شما را میخکوب خواهد کرد!

عشقی که حول اسمرالدا دخترک زیبا و معصوم داستان پرسه می زند نمونه بسیار آموزنده ای برای همیشه عاشقانه زیستن است. باید تاسف خورد اما گاه عشق کم کم رنگ می بازد و پایدار نیست، اسمرالدا به شما کمک خواهد کرد.

فصل مربوط به توصیف کلیسای نتردام بسیار خسته کننده است، میتوانید آن را نخوانید، هوگو برای فهماندن ارزش معماری گوتیک و حفظ نتردام از گزند معماری جدید کلیسا را با جزییات زیاد توصیف کرده که در سیر داستان نیز تاثیری ندارد.

از خواندن این کتاب بسیار خوشحالم و پیشنهاد می کنم حتما بخوانید ،
انتشارات هرمس ترجمه پارسایار بسیار عالی است، 


      

        فقط برای این که لیست کتاب هایی که خوانده اید سیاه تر شود سمت این داستان نروید،
 برای شناخت دقیق تر  انقلاب روسیه، شرایط زندگی مردم و تفکراتشان در آن بازه و اوضاع  آن کشور در زمان جنگ جهانی اول و فجایع آن و خواندن یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه توصیه می شود.
سیر پیشرفت داستان مقداری کند و شاید خسته کننده باشد، توصیفات دشت ها ، رود دن و ... در حد عالی است.
میخائیل شولوخف نویسنده داستان به خاطر این کتاب جایزه نوبل ادبیات گرفته است