بادبادک باز
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
31
خواندهام
1,251
خواهم خواند
317
امیر فرزند یکی از ثروتمندترین بازرگانان کابل است که بعد از اشغال آنها به دست روس ها به آمریکا می رود و به شغل نویسندگی روی می آورد. بعد از بیست و شش سال و زندگی در فرانسیسکو با تلفن رحیم خان، بهترین دوست و مشاور و راهنمای او از پاکستان به دوران کودکی و گذشتة سراپا گناه خود برمی گردد. به یاد دوازده سالگی خود در کابل، روزی سرد و زمستانی در سال 1975 که شخصیت و منش امروزی اش را حاصل آن اتفاق می داند، می افتد. امیر در یک مسابقه بادبادک بازی پیروز می شود و حسن دوست و خدمتکار وفادار آنها تاوان سنگینی برای نگه داشتن بادبادکی که حق برنده شدن بود، می پردازد. اما امیر با دروغ بی شرمانه ای پاپوشی برای او درست می کند که باعث می شود حسن و پدرش خانه را ترک کنند. امیر اکنون به یاد حسن زمستان 1975 در زندگی در کابل می افتد و اتفاقات و وقایع آن را دوباره مرور می کند. تا شاید راهی برای جبران گذشتة گناه آلود خود پیدا کند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به بادبادک باز
نمایش همهپستهای مرتبط به بادبادک باز
یادداشتهای مرتبط به بادبادک باز