یادداشت ملیکا دادرس

بادبادک باز
        چندی پیش کلیدی خریدم . کلید را در سوراخ دری جدید چرخاندم . روی در حکاکی شده بود بادبادک باز . در رو باز کردم . چمدانم رو برداشتم . سفر جدیدی رو آغاز کردم و در کوچه پس کوچه های افغانستان دویدم . گودی پران ها را در هوا تماشا کردم و کنار امیر قدم به قدم راه رفتم . در سرما زمستان در کوچه باریک ضربان قلبم بالا رفت و نفس ام بند امد سپس ....

با این کتاب میشه به تک تک کوچه پس کوچه های افغانستان سفر کرد . میشه طعم درد مردم افغانستان را سال به سال به قدری حتی کم چشید. داستان کتاب روان و قابل درک هستش . توصیف های قشنگی داره و حس شخصیت ها رو خیلی قشنگ بیان میکنه . از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم 


      
7

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.