بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فتح خون: روایت محرم

فتح خون: روایت محرم

فتح خون: روایت محرم

سید مرتضی آوینی و 1 نفر دیگر
4.7
194 نفر |
49 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

19

خوانده‌ام

388

خواهم خواند

112

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

:عالم همه در طواف عشق است و دایره وار این طواف ، حسین است. این جا در کربلا ، در سرچشمه ی جاذبه ای که عالم را بر محور عشق نظام داده است. شیطان اکنون در گیرودار آخرین نبرد خویش با سپاه عشق است و امروز در کربلاست که شمشیر شیطان از خون شکست می خورد، از خون عاشق ، خون شهید.««فتح خون»» یا ««روایت محرم»» که در محرم سال 1366 نوشته شده است ، روایت قیام حسینی است که با هجرت آن حضرت از مدینه به مکه آغاز می شود و فصول ده گانه ی آن مطابق با وقایع دهه ی اول محرم سال 61 هجری قمری تنظیم شده است. این کتاب یک وقایع نگاری صرف نیست ؛ نگارنده هم زمان با رجوع به متون تاریخی-پژوهشی معتبر، از زبان یک راوی معاصر با بیانی شاعرانه به تاویل وقایع عاشورا می پردازد و از شرح وقایع ظاهری راهی به باطن آنها می گشاید.

یادداشت‌های مرتبط به فتح خون: روایت محرم

            خب در آخرین روزهای ماه صفر دارم درباره کتابی که در اولین روزهای ماه محرم خواندنش را شروع کرده بودم مینویسم! خدایا شکرت! خدایا خودت، به عزت و جلالت قسم، بیست و چهار ساعت را به بیست و پنج ساعت افزایش بده! آمین!

1. این کتاب ناقص است. چه در روال تاریخی اش که ماجرای شهادت امام حسین ع را روایت نیمکند (یا نویسنده این طور پسندیده که به این بخش نپردازد)، چه در سیر تفسیری اش که از هر واقعه کوچک کربلا تفسیری عرفانی (و بسیار زیبا) دارد ولی طبیعتا با ناتمام ماندن ماجرا آن تفاسیر عارفانه هم رها میشوند.

2. این کتاب دچار تناقض است. لااقل من یکیش را کشف کردم. هرچه به شهادت امام حسین علیه السلام نزدیک تر میشویم نویسنده از این میگوید که جهان پست بی مایه بر مدار خواسته های کثیف و خواهش های نفسانی آدمهای شیطان صفت میگردد و از قدیم هم همین بوده و سر مبارک حضرت یحیی علیه السلام را به یک روسپی پیشکش میکنند... اما یکهو وقتی ماجرای ناکام ماندن عمر سعد در حکومت بر ری را روایت میکند میگوید حاشا که دنیا بر مدار خواست دنیاپرستان بگردد! بالاخره دنیا بر مدار خواست خوبها میگردد یا بدها! میدانم که فهم مسئله اصلا به این سادگی نیست ولی چرا اساسا مسئله باید این طور مطرح بشود؟

3. رفیقی گفت این کتاب شاهکار آوینی است! اصلا هم این طور نیست. قطعه "آینه جادو" وقتی از نظریه مارشال مک لوهان میگوید بهتر است. قطعا "توسعه و مبانی تمدن غرب" وقتی از ایستادگی "داستایوفسکی" در برابر حیثیت غرب میگوید بهتر است. این کتاب ظاهرا فقط برای بچه های اهل هیئت و روضه شاهکار باشد. برای این تیپ هم "پس از پنجاه سال" دکتر شهیدی را پیشنهاد میکنم.

و دیگر التماس دعا.
          
            اگر دستگاهی مرکب از از عرفان و فلسفه داشتیم و روایت کربلا را به عنوان خوراک به آن میدادیم ، خروجی دستگاه همین کتاب زیبای آوینی میشد!
همه فصلهای کتاب زیباست ولی به نظرم بهترینِ آن فصل مناظره عقل و عشق میباشد.

عقل میگوید بمان و عشق میگوید برو؛ و این هر دو ،عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود،اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نبُرَد،عشق را در راهی که میرود تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست.

اكنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را ! 
بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند ... راحلان طریق عشق می دانند كه ماندن نیز در رفتن است . جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی ، و این اوست كه ما را كشكشانه به خویش می خواند .

 عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن! اما ظاهرگرایان از کعبه نیز تنها سنگ‌هایش را می‌پرستند. تمامیت دین به امامت است، اما امام تنها مانده و فرزندان امیه از کرسی خلافت انسان کامل تختی برای پادشاهی خود ساخته‌اند...