The Dip: A Little Book That Teaches You When to Quit

The Dip: A Little Book That Teaches You When to Quit

The Dip: A Little Book That Teaches You When to Quit

3.6
14 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

29

خواهم خواند

9

ناشر
شابک
9781591841661
تعداد صفحات
80
تاریخ انتشار
_

توضیحات

          A New York Times , USA Today , and Wall Street Journal bestseller

In this iconic bestseller, popular business blogger and bestselling author Seth Godin proves that winners are really just the best quitters. Godin shows that winners quit fast, quit often, and quit without guilt—until they commit to beating the right Dip.

Every new project (or job, or hobby, or company) starts out fun…then gets really hard, and not much fun at all. You might be in a Dip—a temporary setback that will get better if you keep pushing. But maybe it’s really a Cul-de-Sac—a total dead end. What really sets superstars apart is the ability to tell the two apart.

Winners seek out the Dip. They realize that the bigger the barrier, the bigger the reward for getting past it. If you can beat the Dip to be the best, you’ll earn profits, glory, and long-term security.
Whether you’re an intern or a CEO, this fun little book will help you figure out if you’re in a Dip that’s worthy of your time, effort, and talents. The old saying is wrong—winners do quit, and quitters do
      

یادداشت‌ها

          به نظرم نه خود کتاب چندان خوب بود نه ترجمه‌ش.حین خوندن کتاب دو یادداشت در گزارش پیشرفت نوشتم و اونجا مثال‌هایی آوردم که چرا. مطالب کتاب پیوستگی خوبی نداشتن، تکرار حرف‌ها زیاد بود و راهکار کم. کتاب از بخش‌های کوتاهی تشکیل شده بود که آدم فکر می‌کرد نویسنده قبلا تو موقعیت‌های مختلف اینا رو نوشته (مخصوصا که ست گودین یه وبلاگ داره که هر روز آپدیت می‌شه) و حالا همه رو جمع کرده تو یه کتاب. می‌شد این‌ها رو تو یه جستار یا پست وبلاگ گفت و مطلب خوبی هم بشه. اما در قالب یه کتاب به نظرم خوب درنیومده بود.
در مورد ترجمه هم چند جا معادل‌های بهتری می‌شد انتخاب بشه. بعضی جملات هم چطور بگم، انگار که تحت الفظی ترجمه شده بودن.
هدف کتاب این بود که بگه کجا باید یه کاری رو رها کنیم و کجا نه، باید به تلاش ادامه بدیم تا از «شیب» و سختی اون کار عبور کنیم. من غیر از «شیب» کتاب دیگه‌ای از ست گودین نخوندم (فقط خلاصه مهره حیاتی رو از بی‌پلاس گوش دادم) و شاید نتونم قضاوت کاملی کنم. اما یه جاهایی موقع خوندن این کتاب دلم می‌خواست گودین رو گیر بیارم و بهش بگم قرار نیست هم تو کارآفرینی و بازاریابی و غیره خوب باشی، هم تو نویسندگی. کاش خودتم نویسندگی رو رها کنی :/ یا به قول مترجم: جا بزنی! (و چقدر این معادل هم وقتی بارها و بارها تکرار می‌شد یه جوری بود).

+ البته اگه بخوام منصف باشم یکی دو جا از مثال‌های کتاب انگیزه گرفتم. مثلا اونجایی که می‌گفت وقتی هیچی واسه از دست دادن نداشته باشید ترس رو کنار می‌ذارید و کاری می‌کنید. و واقعا فرداش در یه مورد مشابهِ کاری اقدام کردم و نتیجه هم گرفتم :)
        

15

          کتاب شیب به طور کلی در دسته‌ی کتب موفقیت با تمرکز بیشتر بر کسب و کار قرار میگیره. به طور خلاصه حرف کتاب اینه که برای موفقیت در کسب و کار باید بهترین باشید، چرا؟ چون با توجه به محدودیت منابع و زمان مردم معمولا ریسک اشتباه کردن رو نمی‌پذیرند و سراغ بهترین میرن. (این حرف در صورتی درسته که فرض کنیم همه توانایی استفاده از خدمات بهترین رو دارند، مثلاً اگر شما بهترین گوشی رو با قیمت ۵۰ میلیون تولید کنید، نود درصد مردم اصلا توان تهیه رو ندارند و به دنبال بهترین مناسب بودجه خودشون هستند) در ادامه توضیح میده که این بهترین بودن بستگی به مدل و هدف کسب کار می‌تونه بهترین در جهان باشه یا بهترین در یک شهر مثلاً. پس اگه می‌بینید در کاری بهترین نیستید و نخواهید شد و در واقع جای پیشرفتی ندارید، منابع و انرژی خودتون رو هدر ندید و کار رو رها کنید. نویسنده میگه با این جمله که افراد موفق هرگز تسلیم نمی‌شوند به شدت مخالفه چون افراد موفق اگر بن‌بست ببینند به سرعت تسلیم میشن و دنبال راه درستی میگردند. اما مهمترین عبارت کتاب اسم کتابه، شیب. اینجا مطرح میشه که گاهی شما در بن‌بست نیستید و به یک شیب در کسب و کار رسیدید و اینجا جاییه که اگه تلاش کنید و ازش عبور کنید موفقیت شما تقریباً تضمین میشه چون بسیاری از رقبا در این مرحله شکست رو میپذیرن. در ادامه هم چند مسئله برای نحوه‌ی رها کردن و استراتژی و از این مسائل میگه. اما سوال میلیون دلاری چیه؟ الان در بن‌بستم یا شیب؟ این سوالیه که کتاب براش جواب قابل قبولی نداره.ه
        

0

          در ستایش جازدن
سخنرانان انگیزشی همیشه با قدرت و لحنی پُر هیجان ما را به ادامه دادن و «جا نزدن» تشویق کردند، معلم‌ها و دوستان و اقوام هم. «جا زدن» فعل زشتی بود ناشی از کم ارادگی و سستی. ست گادین اما نگاه متفاوتی دارد. او در کتاب کوچک شیب از هنر به موقع «جا زدن» همان‌قدر می‌گوید که از «ادامه دادن و جانزدن»! 
گادین معتقد ما نمی‌توانیم در همه چیز بهترین باشیم و اگر بخواهیم همزمان در همه چیز بهترین باشیم احتمالا فقط یک آدم معمولی باقی می‌مانیم پس شاید بهتر باشد به جای تلاش در بهترین شدن در همه چیز، در یک چیز بهترین باشیم. این جاست که باید بفهمیم وقت جا زدن در بسیاری کارهاست که قرار نیست در آن‌ها بهترین شویم. از طرفی اگر کاری که قرار است در آن بهترین شویم را پیدا کردیم نباید جابزنیم و تا پشت سر گذاشتن شیب ادامه دهیم.
این کتاب کم حجم اما کاربردی را در روزهایی خواندم که نیاز داشتم کسی به من بگوید که «جا زدن» خفت‌بار نیست، در واقع جلوگیری از شکست و هدر دادن منابع است. و ست گادین با این کتاب کوچک، این هدیه را به من داد.
اگر مثل من، همزمان هندوانه‌های بسیاری را بلند کرده‌اید و به خاطر سنگینی بارشان قادر نیستید قدم از قدم بردارید و فکر می‌کنید زمین گذاشتن حتی یکی از آن‌ها هم یعنی شکست و حقارت، توصیه می‌کنم کتاب کوچک شیب را بخوانید. بیشتر از یک الی دو ساعت از شما وقت نمی‌گیرد، اما بدون شک، نگاه شما را برای بقیه عمر، عوض خواهد کرد.
        

3

          کتاب شیب را بیشتر بخاطر اسم ست گادین انتخاب کردم که پیش تر در حوزه بازاریابی مطالبی از او خوانده بودم. البته به نظرم ست گادین در کتاب شیب به خوبی ست گادین کتاب هایی مثل گاو بنفش نبود. اصل ایده کتاب را پسندیدم اما هم بسیار تکرار شده بود و به نظرم کل کتاب می توانست در 20 صفحه حرفش را بزند و هم ترجمه بسیار بدی داشت.
کتاب به زبان ساده می خواهد بگوید که در هر کاری می کنید سعی کنید متخصص و بهترین باشید و دلایلی هم برای اینکه باید بهترین بود ارائه می کند. 
برای اینکه بخواهید بهترین باشید باید از شیب به سلامت عبور کنید. یعنی اگر می بینید می توانید در آن کار عالی باشید سختی ها و مشکلات شیب را تحمل کنید و ادامه دهید. اما اگر نمی توانید در آن کار بهترین باشید نمانید، رها کنید و کار دیگری را شروع کنید که در آن بهترین خواهید شد. با این حال نباید اسیر از این شاخه به آن شاخه پریدن شوید و باید راهتان را از ابتدا درست انتخاب کنید و در آن مسیر پایداری کنید و وقت و منابعتان را برای کاری که نمی توانید از شیب آن عبور کنید و بهترین باشید هدر ندهید.
شیب چیست؟
هر کاری یک شیب دارد یعنی فاصله بین آموزش و مهارت. اگر از آن شیب عبور کنید متخصص خواهید بود. عبور کردن از شیب سخت است اما ارزشش را دارد. کسانی که دائما صف عوض می کنند شکست می خورند چون باید هر بار از اول شروع کنند.
شیب تأملی درباره‌ی هنر ادامه دادن و نیز تشخیص مناسب نقطه‌ی رها کردن است. اگر در ادامه‌ی یک مسیر در زندگی شخصی یا شغلی خود مردد هستید و مانده‌اید که کدام گزینه مناسب‌تر است، شاید مطالعه‌ی این کتاب بتواند همراهِ خوبی برای فکر کردن به این چالش باشد(وبسایت متمم).
        

10