معرفی کتاب هاروارد مک دونالد: 43 نمای نزدیک از سفر آمریکا اثر سیدمجید حسینی

هاروارد مک دونالد: 43 نمای نزدیک از سفر آمریکا

هاروارد مک دونالد: 43 نمای نزدیک از سفر آمریکا

سیدمجید حسینی و 1 نفر دیگر
3.1
28 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

46

خواهم خواند

19

ناشر
افق
شابک
9789643698317
تعداد صفحات
262
تاریخ انتشار
1398/10/30

توضیحات

        
از حاج محمد علی سیاح که کمتر از 200 سال پیش به عنوان اولین ایرانی پا در خاک آمریکا گذاشته تا سید مجید حسینی که لابد نفر چند میلیونیم ایرانیانی است که وارد آمریکا شده اند اولش همه این فکر را کرده اند که باید بی طرفانه نگاه کنند تا بفهمند مریکا چیست!
اما کمی که پیش رفته اند آنچه در ایران بوده اند و هستند تاثیرش را در نگاهشان نشان داده.....
سید مجید حسینی دکترای علوم سیاسی را از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گرفته و در آن جا « فرهنگ و سیاست در ایران و جهان » تدریس می کند . او نخستین سفرنامه ی فرهنگی خود را که تکه هایی از سفر حج است، با عنوان کلوخ های بلور منتشر کرد.
در سال های اخیر هم مدیریت گروه مجلات همشهری را به عهده دارد . این کتاب شرح سفر علمی وی به آمریکا در سال 1390 است که فضای اجتماعی و زندگی روزمره مردم آن را توصیف و تحلیل می کند.

      

یادداشت‌ها

عطیه م

عطیه م

1400/10/29

          نویسنده به قول خودش اول سعی کرده بی طرفانه بنویسد ولی بعد کم کم با طرف می شود! و البته به شخصه باطرفی اش را بیش تر دوست داشتم، چون با طرفی منصفانه و منطقی ای بود. کتاب از نیویورک شروع می شود و بعد از آن هم 7 ایالت دیگر. چیزهای خاصی در طول این سفر برای نویسنده مهم تر بوده و بیشتر در مورد آن ها نوشته است: مناظر طبیعی، دانشگاه ها، موزه ها، و رفتارهای اجتماعی مردم. در طول فریم های کتاب (هربخش کتاب یک فریم نام دارد) رویه ی تقریبا یکسانی وجود دارد، اول نمای ظاهری و بعد هم تحلیل نویسنده در مورد آن. و در پایان هر فریم، چند فریم عکس از موضوع مطرح شده در آن فریم! از 258 صفحه ی کتاب، 107 صفحه به عکس ها اختصاص دارد و از نظر کسانی مثل من که ذهن به شدت تصویری ای دارند، ترکیب کلمات و تصاویر یک نکته ی مثبت برای سفرنامه محسوب می شود.

فریم های کتاب به طور متوازنی شامل نکات مثبت و منفی این سرزمین اند. در کل به نظرم کتاب خواندنی و مفیدی بود مخصوصا اگر به نکات مثبت نقل شده در کتاب به دید عوامل موثری نگاه کنیم که در هر جایی پیاده شوند باعث بهبود می شوند، و نه با دیدگاه آدم های مسحور و شیفته ی ینگه دنیا!

این هم جملاتی از فریم بیست و سوم کتاب که وجه تسمیه ی کتاب را هم روشن می کند:

«مک دونالد» ظاهر کشوری است که «وجه عامش» را صادر می کند و «وجه خاص اش» را وارد می کند، دانشگاه های آمریکایی، تنها در آمریکا هستند و بس و همبرگر و کوکاکولای آمریکایی دنیا را برداشته. «همبرگر و کوکا» را صادر می کنند و جوان باهوش و مستعد شرقی را «وارد» و این یعنی بهترین تجارت و این است که مردمان این سرزمین مردمان سهل و ممتنعی هستند، هم عامه و ساده اندیش، هم باهوش، پیچیده و فرصت ساز.
        

6

"به نام خد
          "به نام خدا"
می گویند تعریف یک ناشناخته با تشبیهش به شناخته شده هاست.
 بهترین تشبیه برای "هاروارد | مک دونالد" "نیم دانگ پیونگ یانگ" است .
چرا که  آمریکا و کره شمالی هردو برای ما ایرانی ها جذابیت خاصی دارند ، زیرا دو روایتِ سیاسیِ خاص از هردویشان دست به دست می شود که همه شنیده اند. 
و هردویِ حسینی و امیرخانی سفرنامه خشک خالی ننوشته اند و به تناسب  موقعیتِ سفر ، تحلیل هایشان از آن سرزمین را آزادانه بیان کرده اند و کاملاً «طرفدار» با مسائل برخورد کرده اند.
و همین «طرفدار» بودنشان است که سفرنامه را از گزارش صرف ،  به تأملات  شخصی تبدیل کرده و به  ارزش کتاب اضافه کرده .
همچنین طنز و ریزبینی منتقدانه ای که مشخصه سفرنامه های امیرخانی ست در این اثر حسینی هم دیده می شود . هر چند که  اینجا حسینی بیشتر ریز بین و منتقد است تا طنزپرداز .

بخش هایش کوتاه کوتاهند و برای مخاطبان بی حوصله انتخاب خوبی است .
بهترین بخش کتاب هم «مک دونالدیزیشن» بود.

پ.ن: تصاویر  «هاروارد | مک دونالد »  به مراتب بیشتر از «نیم دانگ پیونگ یانگ » است و این البته به تفاوت کره شمالی و آمریکا بر می گردد.
        

16

          سال‌ها  پیش، زمانی که #سید_مجید_حسینی هنوز به شهرت امروزش نرسیده بود، من کتاب #هاروارد_مکدونالد را خریدم و خواندم. چون #عاشق سفرنامه‌ام نگاهی به نویسنده‌اش نکردم. نمی‌دانستم روزی بازدید کلیپ‌هایش در #اینستاگرام با کلیپ‌های #حسن_ریوندی و #ممد_لمینت و #رقص_دختر اینستاگرامی رقابت خواهد کرد. کاری با حرف‌هایش، صداقتش، غرورش، لحنش و هدفش ندارم. من می‌خواهم در مورد کتابش بگویم.

#کتاب هاروارد مک‌دونالد را نشر افق در ۲۶۰ صفحه منتشر کرده است. سید #مجید_حسینی در این کتاب می‌رود به آمریکای جهان‌خوار و تا حدودی منصفانه نگاهش می‌کند. دانشگاهش را، طبیعتش را، دانش‌آموزانش را، سازمان مللش را، موزه‌هایش را، جاده‌ها و راننده‌هایش را، بازارش را و حتا #لب ساحلش را. هرچند که او نیز مثل همان صدا و سیمایی که منتقدش است در حساس‌ترین لحظه ممکن، دست به آباژور می‌شود.
خلاصه که اگر اهل سفرنامه خواندن هستید این کتاب را بخوانید. فارغ از حرف‌ و حدیث‌های این روزها. 
هاروارد مک‌دونالد کلی عکس دارد و این نکته‌ی مثبتی است. به نظر من سفرنامه‌ای که عکس نداشته باشد، مثل سفرنامه‌ای است که تصویر ندارد. توضیح خوبی دادم، نه؟ قشنگ قانع شدید.

#کتاب_سفرنامه برای ما فقرای #عاشق سفر، یک موهبت الهی است. می‌توانیم با پول یک #پیتزا دو نفره با یک نوشابه #رایگان، برویم به شاخ آفریقا.

کتاب #سفرنامه برای منی که مادری همیشه دل‌نگران دارم، یک شانس بزرگ است. کافی است یک روز بروم #شمال و برگردم. مادرم از اضطراب و نگرانی هفت بار از حال می‌رود. با سفرنامه اما می‌نشینم درون خانه و یک‌ساعته می‌روم شمال آمریکای جنوبی. مادرم هم فقط دو بار از حال می‌رود. این دوبار را از سر دلسوزی برای شخصیت‌های #سریال تلویزیون از حال می‌رود. یک بار برای ستایش هزارتا #صلوات نذر کرد تا بچه‌اش را پیدا کند.

کتاب سفرنامه برای منی که پدرم ارتشی است یک کتاب #مقدس است. کافی است تا ساعت ۹ شب به خانه برنگردم. پدرم مستقیم می‌رود پزشکی قانونی. این اواخر هم آشنا شده است. تا دم در پیاده می‌شود نگهبان به پدرم می‌گوید: خیلی مخلصیم علی آقا. نه نیاوردنش اینجا. شاید کشتنش انداختنش توی بیابون‌های شهریار.

کتاب سفرنامه برای منی که بعد از عمری با هزار بدبختی رفتم #کربلا و برایش به هزار و یک نفر جواب پس دادم که چرا پولم را خرج فقرا نکردم و با رانت دینار ارزان گرفتم، یک سنگر است.
در کل کتاب یک سنگر است. سنگری در برابر آماج حملات #دوست و آشنا. کنج خلوت کتاب جان انسان را نجات می‌دهد. البته اگر مادرم هم هزارتا صلوات نذر کند که دیگر عالی می‌شود.
        

0