معرفی کتاب من، پیش از تو اثر جوجو مویز مترجم ملیحه وفایی

من، پیش از تو

من، پیش از تو

جوجو مویز و 1 نفر دیگر
3.6
382 نفر |
96 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

20

خوانده‌ام

1,071

خواهم خواند

118

ناشر
الینا
شابک
9786006849928
تعداد صفحات
516
تاریخ انتشار
1398/4/13

توضیحات

        
«من پیش از تو» رمانی عاشقانه در سبکی متفاوت است. جوجو مویز معتقد است که توجه به کیفیت زندگی مهم ترین نکته برای نگارش این کتاب و پیام اصلی آن امید به زندگی است. این کتاب به روشی تلخ و در عین حال طنزآلود به خواننده یادآوری می کند که خوشی و ناخوشی پایدار نیست.
لوییزا کلارک 26 ساله؛ از طبقه کارگر است که پرستار مردی 35 ساله؛ باهوش، ثروتمند و عصبی به نام ویل ترینور می شود که بر اثر تصادف از ناحیه ی دست و پا فلج شده است.
ماجرای این رمان برگرفته از دنیای واقعی و عناصر روزمره ای که در این کتاب می خوانید در واقع نشات گرفته از تجربیات شخصی نویسنده بوده است.
جوجو مویز (متولد اوت سال 1969 در لندن، انگلستان) روزنامه نگاری انگلیسی است که از سال 2002 به نوشتن رمان های عاشقانه مشغول است. او یکی از تنها چند نویسنده ای است که دربار برنده جایزه سال رمان عاشقانه توسط انجمن نویسندگان رمان های عاشقانه گردیده و آثارش به یازده زبان مختلف دنیا ترجمه شده اند.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به من، پیش از تو

نمایش همه

یادداشت‌ها

Haniyeh

Haniyeh

1404/1/13

          خلاصه کوتاه:
ویل ترینر، سرمایه‌داری که کارش خرید و فروش سهام بوده و زندگی پرشور و هیجانی داشته، در یک تصادف ناگوار، دچار معلولیت شده و داستان از جایی شروع میشه که دو سال از اون زمان گذشته، خانواده ترینر به دنبال یک پرستار برای ویل میگردن، و لوییزا کلارک، دختری که به تازگی شغلش رو در کافه از دست داده، با درموندگی به دنبال یه شغل جدیده. 

شروعش جالبه. تا نیمه داستان هم خوب جلو میره اما بعد یکم برام خوندنش سخت شده بود. بنظرم کتاب باید کوتاهتر میبود. 
درباره خود داستان:
ویل ترینر و اتفاقی که براش افتاد میتونه آدمو به فکر فرو ببره. باعث میشه با خودت فکر کنی اگر من جای اون بودم، چطور زندگیمو میگذروندم؟ اصلا چطور به زندگی نگاه میکردم؟ اطرافیانم رو چطور میدیدم؟ 
و اگر جای لوییزا کلارک بودم چیکار میکردم؟ 
بنظرم نقطه قوت این کتاب توصیفات دقیقش از حال افراد در هر موقعیت بود. از طرفی من صوتی گوش دادم چون احساس کردم شاید نتونم خودم تا آخرش بخونم، مخصوصا که به خاطر دیدن فیلم از داستانش باخبرم. در ورژن صوتی این توصیفات به خوبی درک میشن.
نکته‌ای درباره شخصیتی که از ویل ترینر ساخته شده نظرمو جلب کرد. به این فکر کردم که اگر این فرد یک انسان با زندگی ساده‌تر، قیافه معمولی تر و سطح مالی متوسط بود باز هم میتونست داستان رو جالب کنه؟ بعد دیدم خیلی از اتفاقات این داستان رو باید حذف کرد چون مربوط به زندگی تجملاتی ویل ترینر هست. و خب در نقطه مقابل لوییزا کلارک قرار میگیره که از یک خانواده متوسط میاد. 
شاید قرار بود تفاوت نظرشون درباره زندگی رو به ما نشون بده اما بنظرم شاید هم میتونست جاشون رو عوض کنه. در شرایطی که ویل ترینر از یک خانواده متوسط و لوییزا کلارک از یک خانواده پولدار بود و یا اصلا هردو خانواده‌هایی با درآمد متوسط داشتن. این کلیشه‌ای بود که اذیتم کرد.
پایان خوبی داشت. بنظرم منطقی بود.
        

0

زهرآ

زهرآ

1403/1/16

        "من پیش از تو" را باید همراه با یک جعبه دستمال کاغذی فروخت
اما اگر این داستان  میتونست معجزه ی امید رو نشون بده، قطعا کتاب بهتری میشد.
لوئیزا خانواده داشت، انگیزه داشت، و البته سالم بود 
فقط و فقط مشکلات مالی ،  اونو تحت فشار گزاشته بود
اینکه  لوئیزا  با پارتنرش  به مشکل بخوره ، عاشق ویل بشه ، بخاطر ویل دنیارو بچرخه ، جسور بشه و دیدگاهش متفاوت بشه اتفاق عادی و دور از ذهنی نیست
حتی اینکه بعد از  از دست دادن ویل حال روحیش بد باشه و انگیزش رو از دست بده و بعد دوباره اتفاقاتی بیوفته که به حالت اول برگرده، هم دور از ذهن نیست
اما اگر   سازندگی و امید ، میتونست زندگی ویل رو تغییر بده ‌، این کتاب به بهترین ورژن از خودش میرسید
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9

رضا حقی

رضا حقی

1403/1/25

        من این کتاب را گوش کردم 
اگر این کتاب را می خواندید دو کتاب من پس از تو و باز هم من را هم بخوانید
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

Ahoura

Ahoura

1402/12/17

        با اینکه از اعماق قلبم پایان دیگه‌ای رو براش می‌خواستم، به ویل برای تصمیمش و به لو برای تلاشش افتخار میکنم؛))
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

          وقتی داشتم نظرات کتاب میخوندم دیدم نود درصد نظرات منفیه و راجب ابدوغ خیاری بودن کتاب حرف میزنن.
ولی از نظر من ، بی نهایت کتاب قشنگی بود و من واقعا کتابشو دوست داشتم.کتاب درمورد ی دختری به اسم لوییزا کلارک بود که  در یه خانواده ی فقیر زندگی میکرد و به پیشنهاد دوست پسرش پاتریک پرستاری پسری به اسم ویل که طی یه تصادفی از گردن به پایین فلج شده بود رو به عهده گرفت.
اوایل داستان طبق تصور هممون برای لوییزا واقعا سخت بود که بدرفتاریای پسری که تحت فشار جسمانی و روانی بود رو تحمل کنه اما بعدش کم کم یادگرفت که درمقابل ویل باید چیکار کنه.
اگه بخوام کتابو خیلی کوتاه توضیح بدم یک عاشقانه ی تلخ ولی زیبا بود! بنظرم جوجو مویز واقعا کتابو عالی و واقعی تموم کرد و اگر اینجور تموم نمیکرد ارزش کل کتاب از بین میرفت.
 برای تخیلی شدن کتاب بنظرم وقتی نویسنده ای یک کتابی مینویسه که ژانر تخیلی رو شامل نمیشه کتاب باید جوری باشه که با عقل جور دربیاد و تو زندگی واقعی امکان اتفاق افتادنش باشه ، جذابیت کتاب اونجایی بود که انگار میدونستی قراره چی بشه اما بازم ترغیب میشدی بخونیش و از کنار گذاشتن کتاب حتی برای لحظات کوتاه خودداری میکردی و با اینکه حجم کتاب تقریبا زیاد بود اما انقد روان و دلنشین بود که اصلا متوجه زیاد بودن حجمش نمیشدی.
        

38