اولین برف و داستان های دیگر

اولین برف و داستان های دیگر

اولین برف و داستان های دیگر

گی دو موپاسان و 1 نفر دیگر
3.4
7 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

6

شابک
9789643059897
تعداد صفحات
156
تاریخ انتشار
1397/10/1

توضیحات

        
کتاب حاضر مجموعه ای از دوازده داستان کوتاه گی دو موپاسان است که مترجم از میان بیش از دویست داستان او انتخاب و ترجمه کرده، قطعه هایی که به گمان او بیشترشان از شاهکارهای نویسنده هستند. در زمینه ی داستان کوتاه، درباره ی آثار برجسته، چه کلاسیک و چه معاصر و امروزی، اغلب صفت «شاهکار کوچک» به کار برده می شود، صفتی که اگر فقط یک عیب داشته باشد (در حالی که بیشتر دارد) این است که حق مطلب را درباره ی چنین آثاری ادا نمی کند، و سرایت مفهوم های دیگری که با لفظ «کوچک» همراه است شأن و قدر این آثار را خواسته نخواسته پایین می آورد. به گمان ما، شاهکار شاهکار است و دادن صفت کوچک یا بزرگ به آن در عمق منطق درستی ندارد، دو چیز متفاوت و اغلب متنافر، یعنی کمیت و کیفیت را نابجا با هم می آمیزد.

      

لیست‌های مرتبط به اولین برف و داستان های دیگر

بهترین داستان های کوتاهبهترین داستان های کوتاه گابریل گارسیا مارکزجیمز آگوستین جویس (بهترین داستان های کوتاه)

بهترین داستان های کوتاه

34 کتاب

داستان کوتاه یکی از ژانر‌های ادبی پرطرفدار است که در آن نویسنده می‌بایست تمام توان خود را به کارگیرد تا با خلق جهانی در حدود ده هزار کلمه احساس واحدی را در مخاطب برانگیزد. داستان‌های کوتاه خوب عمدتا ویژگی‌‌های مشترکی دارند که بارز ترینشان ژرفای محتواست. تفکر استخوان جسم هنر است و مایه استواری فرم. داستان خوب برشی از زندگی است که در آن مسئله و تفکر دیده می‌شود و معمولا علاوه بر جنبه تفنن و التذاذ (یا به عبارت بهتر خوشایندی) از وضعیت‌های انسانی(Human condition's ) و مخمصه‌های فردی و جمعی سخن می‌گویند. برای تشخیص یک اثر خوب داستانی راه‌های زیادی وجود دارد، که البته برخی از این راه ها بسیار تخصصی هستند؛ در عوض، برخی دیگر از راه‌ها برای عموم کاربرد بیش‌تری دارد. به عنوان مثال توجه به جایگاه و تجربه نویسنده، مترجم و انتشارات از راه‌های "فرعی" تشخیص یک داستان خوب به شمار می‌روند اما راه‌های بهتری هم وجود دارد؛ راه‌هایی که قدری تفکر بیشتر می‌طلبند و مواجهه مخاطب را از حالت منفعلانه به‌در می‌آورند بی آن‌که مخاطب نیاز به تخصص و تبحر در مبانی نقد ادبی داشته باشد. به گمان من، سوای از معیار های دیگر، اثر داستانی خوب، اعم از رمان، داستان کوتاه و یا داستانک اثری است که مخاطب پس از خواندنش بتواند دست کم به سه پرسش پاسخ واضح و مُقنع بدهد:"چرا؟"، "چطور؟" و "که چه؟" چرایی ناظر به آکسیون و یا پیرنگ داستان است. در واقع مراد از چرایی این است که رشته حوادث داستان چرا به آن نقطه‌ی نهایی، می‌رسند؟ چگونگی ناظر به این است که رشته حوادث داستان چگونه به معنا و نتیجه ختم می‌شوند؛ و درنهایت پاسخ به پرسش" که چه؟" می‌بایست مخاطب را قانع کند که آیا خواندن داستان ارزشش را داشته و نویسنده از این همه بگیر و ببند حرفی داشته که گفتنش بهتر از مسکوت گذاشتنش بوده باشد یا نه؟ ادبیات از اقسام هنر است؛ "هنر" حتی آن زمان که فی‌نفسه دارای ارزش شمرده شود و به عنوان وسیله‌‌ای برای انتقاد و اعتراض به شمار نیاید، باز از اندیشه و تفکر خالی نیست! نباید با هنر تقلیل گرایانه برخورد کرد و این‌گونه پنداشت که هنر تنها می‌بایست در خدمت نشر معارف دینی و ملی یا اعتلای ارزش‌های انسانی و اجتماعی باشد. گاهی بازنمایی یک بُرش از زندگی یا وصف زیبایی گل سرخ، تنها از منظر زیبایی شناسانه و کاملا زمینی و فردی، بهترین و تحسین برانگیزترین دستاورد‌های هنری را می‌سازد. آنچه بدان ادبیات زرد (و حتی گاهی قهوه‌ای!!) گفته می‌شود از درونمایه‌ای که قادر باشد به سه پرسش مذکور خصوصا پرسش نهایی پاسخ بدهد، تهی است! و غالبا با حادثه یا فاجعه‌ای ناگهانی آغاز می‌شود، با گره‌های پی‌در پی ادامه می‌یابد و با پایانی غافلگیر کننده به پایان می‌رسد بی آنکه از این فراز و فرود پاسخی برای پرسش"که چه؟" داشته باشد. البته معیار های بیشتری می‌توان برشمرد؛ به عنوان مثال اینکه داستان به بهانه مایه‌ور بودن به ورطه شعار زدگی نیفتد یا در خدمت مقاصد سیاسی و مضامین ایدئولوژیک قرار نگیرد چرا که کیفیت هنر معمولا رابطه مستقیمی با استقلال اندیشه خالق آن دارد. سخن کوتاه، در مجموعه‌ای که از نظر می‌گذرانید به زعم من می‌توان ردی از اندیشه یافت بی‌آنکه خالق هایشان به منجلاب شعار زدگی افتاده باشند یا خوشایندی و زیبایی داستان قربانی شده باشد . البته به گمان من هر مسیر و مبنای تخصصی ادبی دیگری را هم‌ که برگزینیم باز به نتیجه تقریبا مشابهی می‌رسیم. پا نوشت: چنانچه داستان کوتاه خوبی از قلم‌افتاده شما به لیست اضافه کنید.

47

یادداشت‌ها

hatsumi

1403/6/31

          همی گفتمت و گویمت بارها که من عاشق  دوموپاسانم، از وقتی پی یر و ژان رو خوندم و بعدش رفتم دل ما رو خوندم و بعد تپلی و حالا اولین برف و داستان های دیگر رو خوندم و همچنان دل ما کتاب محبوب من از دوموپاسان هست و خوشحالم که هنوز ازش کتاب های نخونده دارم ...

کتاب از دوازده تا داستان کوتاه تشکیل شده ، داستان کوتاه ها از سادگی و ایجاز خاص خودشون برخوردار هستند، سبک داستان ها واقع گرایانه و درست نقطه مقابل مارکز هست ، با مارکز مقایسه اش میکنم چون مارکز یکی از کسانی هست که داستان کوتاهش رو خیلی دوست دارم ، ومیتونم دوماسان رو در کنار گوگول ، مارکز  و کافکا قرار بدم که برای من بهترین های داستان کوتاه هستند.

مضمون مرگ توی اکثر داستان ها وجود داره و دوموپاسان به زندگی عادی روستایی مردم پرداخته ، تنها ایراد داستان ها به نظرم این بود که من تونستم پایان چندتا از داستان ها رو خیلی راحت متوجه بشم اما همین رو باید در بستر زمان بهش نگاه کرد، شاید اینها واقعا در زمانه خود موپاسان پلات توییست های عالی ای شناخته میشدند ، داستان کوتاه های مورد علاقه من بابای سیمون ، در مزرعه، اولین برف، رز و بهار بودند.راستی مقدمه کتاب یکی از عالی ترین مقدمه هایی بود که تا به حال خوندم. 
        

17

          اگر بخوام این کتاب یا داستان‌های کتاب رو در یک کلمه توصیف کنم میتونم بگم؛
کتاب خیلی آراسته بود.

داستان‌ها، شخصیت‌ها، اتفاقات، مشکلات و راه‌حل‌ها همه خیلی تمیز و آراسته بودند. همه‌چیز نظم عجیب و غریب خودش رو داشت، انگار نویسنده تمام تلاشش رو کرده بود که وقتی داره داستانش رو خلق میکنه حواسش باشه همه‌چیز با نظم پیش بره.
داستان‌ها خیلی شروع ساده‌ای دارند، شخصیت‌ها آدم‌های ساده‌ای هستند ولی مشکلاتی که باهاش دست و پنجه نرم میکنند جالبند و چیزی که برای خودم خیلی جالب بود این بود که هرشخصیت چطوری از پس حل این مسائل برمیاد با چجوری بهشون واکنش نشون میده.
برای مثال توی یکی از داستان‌ها که مادربزرگ فوت کرده، همه دنبال چیزهایی هستند که همیشه دنبالشون بودند، مثلا عروس خانواده دنبال اشیای قیمتی مادربزرگ هست، پسر مادربزرگ ناراحت و غمگینه چون مادرش رو که همین ۴روز پیش دکتر دیده بود و گفته بود که مادر حالش خوبه، بچه‌ها متعجب هستند ولی دست از بازیگوشی برنمیدارند و حتی مادربزرگ مرده رو تنها نمیذارند. همه‌چیز سرجای خودش هست، همه‌چیز خیلی خیلی آماده‌ست، همه‌چیز داره روند خودش رو پیش میره ولی نه، این روش تموم کردن داستان نیست، اتفاقی میوفته که شاید بشه گفت عجیب ولی در عین حال درست‌ترین اتفاق ممکن پیش‌میاد،  مادربزرگ زنده میشه  !!!
        

0