بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

نظرها (11)

م.الف

1401/10/30

بهترین داستان های کوتاهبهترین داستان های کوتاه گابریل گارسیا مارکزجیمز آگوستین جویس (بهترین داستان های کوتاه)

بهترین داستان های کوتاه

34 کتاب

داستان کوتاه یکی از ژانر‌های ادبی پرطرفدار است که در آن نویسنده می‌بایست تمام توان خود را به کارگیرد تا با خلق جهانی در حدود ده هزار کلمه احساس واحدی را در مخاطب برانگیزد. داستان‌های کوتاه خوب عمدتا ویژگی‌‌های مشترکی دارند که بارز ترینشان ژرفای محتواست. تفکر استخوان جسم هنر است و مایه استواری فرم. داستان خوب برشی از زندگی است که در آن مسئله و تفکر دیده می‌شود و معمولا علاوه بر جنبه تفنن و التذاذ (یا به عبارت بهتر خوشایندی) از وضعیت‌های انسانی(Human condition's ) و مخمصه‌های فردی و جمعی سخن می‌گویند. برای تشخیص یک اثر خوب داستانی راه‌های زیادی وجود دارد، که البته برخی از این راه ها بسیار تخصصی هستند؛ در عوض، برخی دیگر از راه‌ها برای عموم کاربرد بیش‌تری دارد. به عنوان مثال توجه به جایگاه و تجربه نویسنده، مترجم و انتشارات از راه‌های "فرعی" تشخیص یک داستان خوب به شمار می‌روند اما راه‌های بهتری هم وجود دارد؛ راه‌هایی که قدری تفکر بیشتر می‌طلبند و مواجهه مخاطب را از حالت منفعلانه به‌در می‌آورند بی آن‌که مخاطب نیاز به تخصص و تبحر در مبانی نقد ادبی داشته باشد. به گمان من، سوای از معیار های دیگر، اثر داستانی خوب، اعم از رمان، داستان کوتاه و یا داستانک اثری است که مخاطب پس از خواندنش بتواند دست کم به سه پرسش پاسخ واضح و مُقنع بدهد:"چرا؟"، "چطور؟" و "که چه؟" چرایی ناظر به آکسیون و یا پیرنگ داستان است. در واقع مراد از چرایی این است که رشته حوادث داستان چرا به آن نقطه‌ی نهایی، می‌رسند؟ چگونگی ناظر به این است که رشته حوادث داستان چگونه به معنا و نتیجه ختم می‌شوند؛ و درنهایت پاسخ به پرسش" که چه؟" می‌بایست مخاطب را قانع کند که آیا خواندن داستان ارزشش را داشته و نویسنده از این همه بگیر و ببند حرفی داشته که گفتنش بهتر از مسکوت گذاشتنش بوده باشد یا نه؟ ادبیات از اقسام هنر است؛ "هنر" حتی آن زمان که فی‌نفسه دارای ارزش شمرده شود و به عنوان وسیله‌‌ای برای انتقاد و اعتراض به شمار نیاید، باز از اندیشه و تفکر خالی نیست! نباید با هنر تقلیل گرایانه برخورد کرد و این‌گونه پنداشت که هنر تنها می‌بایست در خدمت نشر معارف دینی و ملی یا اعتلای ارزش‌های انسانی و اجتماعی باشد. گاهی بازنمایی یک بُرش از زندگی یا وصف زیبایی گل سرخ، تنها از منظر زیبایی شناسانه و کاملا زمینی و فردی، بهترین و تحسین برانگیزترین دستاورد‌های هنری را می‌سازد. آنچه بدان ادبیات زرد (و حتی گاهی قهوه‌ای!!) گفته می‌شود از درونمایه‌ای که قادر باشد به سه پرسش مذکور خصوصا پرسش نهایی پاسخ بدهد، تهی است! و غالبا با حادثه یا فاجعه‌ای ناگهانی آغاز می‌شود، با گره‌های پی‌در پی ادامه می‌یابد و با پایانی غافلگیر کننده به پایان می‌رسد بی آنکه از این فراز و فرود پاسخی برای پرسش"که چه؟" داشته باشد. البته معیار های بیشتری می‌توان برشمرد؛ به عنوان مثال اینکه داستان به بهانه مایه‌ور بودن به ورطه شعار زدگی نیفتد یا در خدمت مقاصد سیاسی و مضامین ایدئولوژیک قرار نگیرد چرا که کیفیت هنر معمولا رابطه مستقیمی با استقلال اندیشه خالق آن دارد. سخن کوتاه، در مجموعه‌ای که از نظر می‌گذرانید به زعم من می‌توان ردی از اندیشه یافت بی‌آنکه خالق هایشان به منجلاب شعار زدگی افتاده باشند یا خوشایندی و زیبایی داستان قربانی شده باشد . البته به گمان من هر مسیر و مبنای تخصصی ادبی دیگری را هم‌ که برگزینیم باز به نتیجه تقریبا مشابهی می‌رسیم. پا نوشت: چنانچه داستان کوتاه خوبی از قلم‌افتاده شما به لیست اضافه کنید.

11

(0/1000)

نظرات

انتخاب های خوب لیست به کنار ، متنی که نوشته بودیدعجیب مختصر و مفید بود ! ، واقعا ممنون
1
مجموعه داستان بهترین داستان های جهان گلشیری نشر علمی فرهنگی و نشر اسم هر دو یکی هستند. یکی را حذف کنید. ترجیحا نشر علمی فرهنگی را چون نشر اسم جدیدتر چاپ شده و احتمالا ویرایش بهتری دارد. البته اخیرا نشر نگاه تجدید چاپ کرده این مجموعه را و نسخه نشر اسم هم دیگر پیدا نمی شود. 
.... 
م.الف

1401/10/30

درود بر شما. لطف دارید.  امید که قابل استفاده بوده باشد.
سلام. دست شما درد نکنه. دربارهٔ «چه‌گونگی» ممکنه بیش‌تر توضیح بدید؟ منظور زبان و ویژگی‌های زبانی اثر هست یا چه موارد دیگری؟ داستان‌های پست‌مدرن (فراداستان‌ها) را هم با این سه معیار باید ارزیابید؟
2
م.الف

1401/11/02

سلام؛ مقصود من از چگونگی،نحوه ارتباط میان دال ها و مدلول ها و شفافیت ساختار داستان است . فرم داستان می بایست روی نظم و حساب  پیش رود تا به معنا یا معانی احتمالی منتهی گردد... 
م.الف

1401/11/02

البته آنچه گفتم حاصل کوشش در خلق یک ملاک اندیشگرانه بود که عمومیت داشته باشد؛ در دنیای ادبیات و علوم انسانی قطعیت و حتمیتی وجود ندارد. درباره داستان های پست مدرن البته بنده هنوز چیز زیادی نمی‌دانم و فکر نمی‌کنم با اینفرمان بشود طرفی بست. 
متشکرم از توضیحات‌تون.
جای مجموعه داستان‌های:
لاتاری، چخوف و چند داستان دیگر و مرگ در جنگل خالی است 
هر چند که آثار دیگری هستند که نخوانده‌ام اما شنیده‌ام که آثار قابل توجهی هستند
در مورد سوال سوم: که چه 
راستش نمی‌شود معیار کاملی برای این مسئله دانست
مثلا منِ خواننده‌ی ایرانی وقتی با آثار چخوف مواجه می‌شوم جواب که چه برایم نامشخص است و با این معیار آثار چخوف ارزشی ندارند. در صورتی که چخوف هر چند نویسنده‌ای پوچ‌گرا بود(و همین پوچ گرایی باعث می‌شود در جواب که چه باز بمانیم) اما ارزش آثارش بسیار بالا هستند
سه کتاب محمود هم مجموعه داستان قوی ای نیست. اولین کار محمود است.
داستان کوتاه های بهتر زیاد دارد.
خودم قصه آشنا رو پیشنهاد می دهم اضافه کنید. در مرتبه بعد زائری زیر باران.
عجب لیست و عجب متنی، وافی و کافی.