معرفی کتاب بی خانمان اثر هکتور هانری مالو مترجم فریدون معمار

بی خانمان

بی خانمان

4.6
46 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

159

خواهم خواند

30

ناشر
دبیر
شابک
9789642621033
تعداد صفحات
146
تاریخ انتشار
1396/5/31

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
این کتاب یکی از ارزنده ترین آثاری است که برای جوانان و نوجوانان نوشته شده است. هکتور مالو رمان های متعددی با رعایت نکات و ملاحظات تربیتی برای جوانان از خود به یادگار گذاشته که از آن میان کتاب " بیخانمان " دارای شهرت و محبوبیت جهانی است . از روی این اثر تا کنون فیلم های سینمائی و کارتون و برنامه های تلویزیونی متعددی تهیه شده و نویسندگان و مترجمین بسیاری آن را به شیوه های گوناگون و برای استفاده گروه های های سنی متفاوت کودکان و نوجوانان ترجمه و تلخیص و بازنویسی کرده اند که این ترجمه نیز از آن جمله است .
این اثر پیوسته به صورتی رضایت بخش برآورده می شود. بدکاران مجازات می شوند و نیکوکاران و منصفان پاداش می بینند، اما بیش از همه صداقت و سادگی نویسنده در نقل جلب توجه می کند.
معروف ترین رمان مالو بیخانمان به دریافت جایزه آکادمی فرانسه نایل آمد و تنها کتابی است از مالو که هنوز تازگی و تأثیر غم انگیز خود را در نسل جوان حفظ کرده و پیوسته از آن تجدید چاپ شده است. داستان سرگذشت کودکی گمشده و سرراهی است که مردی دوره گرد او را از پیرزنی می خرد و با میمونها و سگهای خود همراه می سازد و از این گروه کوچک به طور سیار نمایشهایی ترتیب می دهد. پسر پس از مرگ ارباب آزاد می شود و بدون هدف به گرد شهرها می گردد و با ماجراهای بسیار روبرو می شود، تا سرانجام در لندن پدر و مادرش را می یابد و فرجامی نیک به دست می آورد.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بی خانمان

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          هکتور مالو در این رمان گویی مدام از لبان شخصیت های اصلی آیات کریمه «فان مع العسر یسرا» و «ان مع العسر یسرا» را تلاوت میکند. (۵ و ۶ سوره مبارکه الشرح)

خواندن «بی خانمان» هکتور مالو و رمان هایی نظیر آن که رنج های آدمیان را برای ما به تصویر میکشند به منظور ورزیدن عواطف و احساسات برای انسان مدرن درگیر روزمرگی کاملا ضروری است.

شاید بشود گفت که پرداخت مختصر به برخی شخصیت ها در برخی برهه های داستان و عدم شرح بیشتر و افزودن جزئیات در بخشه ای دیگر میتواند اشخاص دمدمی و ایرادگیر دارای حس نقد را به اعتراض وادارد. اما فارق از این «بی خانمان» هکتور مالو یک داستان درگیر کننده، پر از تعلیق، لحظات غم و شادی و لذت بخش به شمار میرود.
.
.
.
...Spoil... 
اگر نمیتوانید فاش شدن حتی مقداری از داستان را تحمل کنید و مایلید داستان برایتان باکره بماند ادامه را نخوانید.
.
.
.
شما در بی خانمان با زندگی کودکی انگلیسی مواجه میشوید که سراسر رنج و ماجراهای دلهره آور و پر تعلیق اما در عین حال جذاب و پرکشش است که نهایت آن به سرانجامی مطلوب ختم میشود. داستان بارها خوش قلبی، تلاش و ناامید نشدن شخصیت اصلی را به انحاء گوناگون به خواننده می نمایاند. طوری که در انتها به شکلی کاملا بدیهی عامل اصلی سعادتمندی و نیکبختی او ناشی از همین عوامل دانسته میشود. 
برخی قسمت های رمان نظیر دیدار با خانم میلیگان برای اولین بار امکان پیشبینی برخی رازها و مکنونات داستان را فراهم میکند. اما به نظرم این امر به هیچ عنوان از جذابیت و کشش آن فرو نمیکاهد. درست است که در انتها شخصیت اصلی و دوستش به زندگی خوش و پایان مطلوب خود میرسند اما نظر به تمام رنج ها و سختی هایی که کشیده اند خواننده این را تماما حق آن ها میداند.
        

3

حانیه

حانیه

1403/11/11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          بی‌خانمان
وقتی این کتاب‌و می‌خوندم دوباره به روزگار گذشته سفر کرده بودم
داشتم با خودم فکر می‌کردم کتابا تنها جاده‌هایی هستن که منو به این سفرا می‌برن، سفرهایی که من توش بوی هیزم رو حس می‌کنم و سرماش پوست تنم رو می‌سوزونه!

داستان زندگی رِمی از کودکی تا بزرگسالی خیلی زیبا توصیف شده بود
نویسنده هیچ اضافه‌گویی نکرده بود، هیچ توصیفی و واقعه‌ای زیاد و بیش از حد به‌نظر نمی‌رسید؛ به همین دلیل داستان خسته‌کننده نبود و جایی حوصلت سر نمی‌رفت
وقایع داستان انقدر قشنگ بودن که کاملا حس تعلیق بهشون داشتم
متاسفانه شخصیت‌ها به خوبی توصیف نشده بودن، تو داستان‌های کلاسیک به خلقیات شخصیت‌های داستان خیلی پرداخته میشه اما توی این کتاب برعکس بود؛
داستان غنی و پراز واقعه، ولی شخصیت‌ها پوچ!
مثلا ما هیچ ایده‌ای درمورد ناپدری رِمی نداریم چون نویسنده توصیفی ازش نداده بود.

اما درمورد خودِ داستان؛
وقتی می‌دیدم رِمی که یه بچه‌ی خام و خردسالِ داره رشد می‌کنه واقعا ذوق می‌کردم 
تو تمام لحظه‌هایی که درس و موسیقی یاد می‌گرفت شوق یادگیری تو منم زنده می‌شد!
جاهایی که دوست پیدا می‌کرد عمیقا خوشحال می‌شدم، وقتی غذای خوب می‌خورد، وقتی جای نرم و گرم می‌خوابید؛ تو تمام این وقایع منم با رِمی بودم.
شخصیت ماتیا خیلی برای من جذاب بود، رنج‌هایی که ماتیا کشیده بود قلب منو به درد میورد،
شخصیتش خیلی قشنگ و عمیق بود و به‌نظرم داستان رو چند برابر قشنگ کرده بود.
یکی دیگه از شخصیت‌های کلیدی داستان یعنی ویتالی، که یه پيرمرد خوب و مهربون توصیف شده از نظر من اصلا هم مهربون نبود!
به‌نظرم ویتالی یه پیرمرد حسود و خودبزرگ‌پندار بود
چرا؟
چون گاهی تمام شخصیت ما با یک "رها کردن " شکل می‌گیره، و دنیا وادی رها کردنِ
ازنظر من ویتالی جلوی سعادت رِمی رو گرفت و با خودخواهی تمام اون‌رو به سختی انداخت و اسمش رو گذاشت خیرخواهی.

درکل کتاب، بسیار زیبا بود
جمله به جمله‌ی کتاب برام لذت‌بخش بود، حتما بخونیدش و شمام لذت ببرید♡
        

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        واقعا احساسات را خوب منتقل می کرد و حس هم‌ذات‌پنداری را ایجاد می کرد.
برای مثال
لحظه ی فوت سگ ها
فوت پیرمرد دوره گرد
شادی در فضای آزاد
شادی بعد از خرید گاو
فوت میمون و . . .
واقعا دلچسب بود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6

Yasamin.Sh

Yasamin.Sh

1403/8/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

6

qzl

qzl

1404/4/27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        رمان کلاسیک "بی خانمان"، کتاب بسیار جذاب از نویسنده معروف هکتور مالو است. او در این کتاب قوه تخیل و فن بیان و مخصوصاً عواطف را ماهرانه به کار برد. این رمان سرگذشت رمی کودکی سر راهی است که خانوم مهربانی از او نگهداری میکند و توسط ناپدری، به یک دوره گرد فروخته میشود، فراز نشیب زندگی این پسر، بر زیبایی این کتاب افزوده.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        کتاب های کلاسیک از خیلی جهات خاص و منحصر به فرد هستند ، به طور مثال کتابهای کلاسیک در زمانی نوشته شده اند که دیگر نیازی به این نبوده یک نویسنده  یا کارگردان امروزی که می‌خواهد فیلمی درمورد آن دوران بنویسد به تحقیق بپردازد ، او در قلب وقایع بوده و می‌تواند همه چیز را مو به مو بنویسد . 
هرچند برای افرادی که در حال حاضر در زمان ما زندگی می‌کنند تصور و فهمیدن وضع گذشته آسان تر از وضع آینده است ، به همین دلیل است که آینده تخیلی ست و هرکس قوانین خاص و مورد علاقه ی خود را به آن شکل می‌دهد.
داستان درمورد پسر ی به نام رمیه که توسط پدر خوانده ش به یک مرد که در شهر ها و کشور های مختلف نمایش میده فروخته میشه و این آغاز ماجرا های عجیبی واسه ی رمیه.
این کتاب به معنای واقعی قشنگ بود.‌ نمیدونم کوتاه شده بود یا کامل ولی نویسنده دوسال رو فقط با کلمه نمایش میداد ، یعنی اصلا دوسال رو توصیف نمی‌کرد که چیشده  طوری که فکر میکردی شخصیت همون پسر ۸ ساله ست . این کارش داستان رو پیش می‌برد ولی خب خواننده میگفت توی اون دوسال چی شد پیش اون خانواده بود ؟ 
داخل داستان وقتی با خانوم میلیگان روبرو شد  همون لحظه که گفت پسر بزرگم مرده ( یه همچین چیزی) من حدس زدم که اون مادر رمیه.  ولی آقای مالو سعی کرد مارو از خانم میلیگان دور کنه تا پایان داستان (مثلا) غافلگیرمون کنه. 
البته آخر های داستان حدس زدم که ممکنه اگه اون خانواده دزده واقعا خانوادش باشن فرار کنه و پیش مادر بابرین یا کس دیگه ای زندگی کنه.
درپایان وقتی تمام کسانی که رمی با اون ها برخورد داشت به مقامی رسیدن .و خب این  درس عبرتی برای کسانی هم بود که با اون همراه نبودن .‌
شخصیت اصلی داستان خیلی زجر کشید ولی بالخره به آرامش رسید .(به قول معروف بعد از هر سختی آسانی است🙃)
این کتاب ازش انیمیشنی هم ساخته شده ولی یکبار با عنوان دختر و یکبار با عنوان پسر... 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9

Saba

Saba

7 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        بی خانمان 
از همون اولش برام جالب شروع شد و رفته رفته جالب تر شد
به عنوان کسی که تا حالا از کتاب های کودک و نوجوان ژانر کلاسیک نخوندم برای اولین تجربه از این ژانر خیلی جالب بود
نویسنده به خوبی جزئیات رو یک جاهایی گفته بود و به خوبی میتونستی حس کنی چه اتفاقاتی داره توی اون صحنه میوفته ولی یک جاهایی اصلا چیزی از جزئیات نگفته بود جاهایی که لازم بود دربارشون توضیح بده مثله بخشی که رمی با خانواده آکوین زندگی می‌کرد ما زیاد نفهمیدیم توی اون زمان چه اتفاقاتی میوفته
در هر صورت این موضوع از جذابیت کتاب زیاد کم نمیکرد 
به عنوان خواننده یک جاهایی واقعا دلم برای رمی می‌سوخت با خودم میگفتم چطوری یک نفر میتونه انقدر توی زندگیش بد بیاره؟ولی پایانش نشون داد وقتی که همه چیز بد میگذره مطمئنا قراره یه خوشی هم پایانش داشته باشه
در کل با این کتاب زندگی کردم 
وقتی که رمی از نامادری جدا شد اون جدایی رو منم حس کردم 
وقتایی که با ویتالی و گروهش بهشون خوش میگذشت درک کردم که گاهی فقط باید انسان های درست و یا حتی موجودات درست کنارت باشن تا سختی های زندگی به چشم نیان
با مرگ ویتالی واقعا گریه کردم 
با پیدا کردن دوستی به نام ماتیا و اینکه چقدر باهم صمیمی بودن و هوای همو داشتن ناخودآگاه یاد دوستان خودم می افتادم 
البته توی این مسیر خیلی بخاطره سختی ها و بدبیاری های رمی حرص خوردم 
ولی پایانش واقعا باعث شد اشک شوق بریزم (((:
در کل خیلی دوستش داشتم بخصوص شخصیت کاپی و ماتیا رو
قطعا پیشنهادش میکنم برای یک بار خوندن واقعا لذت بخشه 
خلاصه بگم از علاقم نسبت به این کتاب نمیتونم حرف بزنم از اینکه چقدر دوستش داشتم و از تموم شدنش ناراحت شدم ولی توی این ژانر از کتاب های نوجوان برای من بهترینش بود
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2