تابستون وسواسی؟!یا شایدم وسواس تابستونی...
6 کتاب
یه کوچولو با تاخیر...:)
.
نمیدونم چقدر راجب وسواس فکری_عملی(OCD) شنیدید...اما به احتمال زیاد قطعا دوست ندارید ازش میزبانی کنید.
ایشون بنابردلایلی تصمیم گرفتن چندروزی رو مهمون بنده باشن..اونم کی!!تابستون.
حالا بندهخدا مثل اینکه خیلی بهش خوش گذشت و هنوز که هنوزه مهمون ما هستن.
تابستونی که قرار بود کمِ کم با ۱۴ ۱۵ تا کتاب بگذره،به لطف مهمون عزیزم کلا فقط تونستم ۶ تا کتاب بخونم.(با ارفاق)
این ۶ کتاب فارغ از اینکه محتواشون چی بود و چندتا ستاره قصد دارم بهشون بدم،تا ابد تو ذهن و قلبم جا دارن..چرا؟چون تک تکشون آثاری از اشک،درموندگی،ناراحتی،امید،فشار و... رو تو خودشون دارن.
باهاشون گریه کردم،خندیدم،حسرت خوردم،دعا کردم،فشار و درموندگی رو تجربه کردم و امید...
دوست داشتم اینجا بذارمشون تا این تابستون پرچالش و عجیب..و صدالبته مهمون ناخوندهم رو ثبت کنم.نمیدونم چرا ولی دوست ندارم هیچوقت این تابستون رو فراموش کنم.
وسط تموم تجربههای های آزاردهندهای که داشتم..خاطراتی به شیرینی عسل برام بهجا موند که..بابتشون فقط میتونم ممنون اون بالاسری باشم که هوامو داشت.
و درنهایت میخواستم بگم که حقیقتا مهمون همیشه حبیب خدا نیست..و مطمئنا قرار نیست همیشه از حضورشون دلشاد بشیم.
مواظب این مهمونای ناخونده باشین...یککوچولو بیشتر مراقب خودتون باشین و به ذهن و روحتون در کنار جسم،اهمیت بدید.