یادداشت تانیا زارعپور

        همین الان تمومش کردم و با اینکه خیلی چیزهاش تو ذوقم زد اما..دوستش داشتم:)
شخصیت پردازی قطعا برجسته ترین نقطه قوت کتاب هست..نویسنده در به تصویر کشیدن احساسات و در هم آمیختگی ذات و پنداره های شخصیت های کتاب بشدت خوب عمل کرده،سیاهی وجود افراد و درمقابل سپیدی و گاه جنگی که میان آن‌‌دو شکل میگرفت،بشدت درست و قابل لمس به تصویر کشیده شده.
کوتاهی فصل های کتاب و پایان پرکشش هر فصل هم بشدت راغب می‌کنه خواننده رو به ادامه دادن و شخصا خیلی این ویژگی کتاب رو دوست داشتم.
یکی از چیزهایی که چندین مرتبه به تعداد دفعات زیاد وَسوَسم کرد که بخوام امتیاز خیلی کم‌تری بدم و حتی یکی‌دو‌دفعه وسوسه شدم دیگه ادامه ندم،کلیشه‌ی زیادی بود که در دل داستان جا گرفته..انگاری نویسنده در خیلی مواقع حوصله‌ی وقت گذاشتن روی سیر داستانی رو نداشته و سریع دست به سر‌هم‌بندی حادثه‌ی درحال وقوع یا... داستان زده.
عاشقانه‌های بین زوج‌های قصه هم دقیقا به همون‌میزان که عشق بین رن و تور به دلم نشست و دوستداشتنی بودن برام...عشق بین رز و شِن،آبکی ترین و دوست‌نداشتنی ترین عاشقانه‌ای بود که تا الان در یک کتاب دیده و خونده بودم.(البته این نظر شخصی منه و قطعا این زوج بین خواننده های کتاب طرفدار های خودشون رو دارن!)
قلم نویسنده شیرین و سبک و خواناست..البته از ترجمه بسیار خوب خانم خدادی هم نگذریم که خوندن کتاب رو لذت‌بخش تر کرد.
هیجان این جلد از جلد اول خیلی بیشتر بود و بیشتر دوستش داشتم..البته که از حس لطیف و فَراکیوتی که جلد اول داشت نمیشه گذشت..
اگر بخوام صادقانه و خلاصه بگم فانتزی قوی‌ای نیست..در خیلی جاها قابل پیش‌بینی و کلیشه‌ای میشه و ممکنه تو ذوق بزنه اما خوندنش خالی از لطف نیست و جذابه!
شخصا منتظر و مشتاق جلد بعدی هستم...
      
15

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.