معرفی کتاب قهرمان دوران اثر میخائیل یوریویچ لرمانتوف مترجم کریم کشاورز

قهرمان دوران

قهرمان دوران

4.2
8 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

16

شابک
9789640015162
تعداد صفحات
266
تاریخ انتشار
1393/3/18

توضیحات

        
پچورین شخصیت قهرمان دوران فردی است غیر عادی و قهرمانی غیر طبیعی کارهایی که از او به سر میزند همه نحوی عجیب و توجیه ناپذیرند.او همچون قارچی برابرمان ظاهر میشود مردی است بی هویت و بی آرمان که فقط زندگی میکند و به هیچ چیزی به صورت حقیقی آن عشق نمی ورزد...او میگوید آیا بدی هم میتواند این قدر زیبا و دوست داشتنی باشد؟چرا او بر بدی صحه میگذارد و آن را ارج می نهد بی آن دلیل که میبیند همین ویژگی بدی است که زنان را با او جلب میکند و برده وار به مشتاقی و تسلیمشان وا می دارد.

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به قهرمان دوران

پست‌های مرتبط به قهرمان دوران

یادداشت‌ها

SeyedehZahra

SeyedehZahra

19 ساعت پیش

          اول که تصمیم گرفته بودم این کتاب رو بخونم فکر میکردم قراره درباره ی قهرمانی ها بخوانم و در مورد انسانی که حقیقتا قهرمان جامعه ی خودشه. اما چه تمسخری بالاتر از این نام برای شخصیت اصلی کتاب. لرمانتوف با انتخاب این اسم شخصیت اصلی رو به سخره گرفته. کتاب رو به شدت دوست داشتم. نوع نوشتار منو یاد پوشکین می انداخت. توصیفات دوست داشتنی و خواندنی از طبیعت که یه جاهایی منو برد به جاده ی اسالم به خلخال در زمستان. شخصیت پچورین منو یاد ژولین سورل در سرخ و سیاه انداخت با تمام تفاوت های این شخصیتا به شدت به هم شبیه بودن. از طرفی یاد ورونسکی افتادن اوایل کتاب آناکارنینا البته شباهتش خیلی کمتر بود. پچورین یک ضد قهرمان بود که برای من دوست نداشتنی ترین بود. حیف که کتابهایی که کمتر شناخته شده هستند خیلی دیر به دیر چاپ میشن و تو بازار در دسترس نیستن مگر توی دست دوم فروشی ها گاهی. من کتاب رو به صورت پی دی اف با ترجمه مهری آهی پیدا کردم توی یک سایتی که رایگان گذاشته بود ولی خیلی سخت خوان بود کمی ادیتش کردم که کیفیتش بهتر شد و قابل خواندن تر. امیدوارم مثل کتاب گذر از رنجها که پارسال بعد مدتها چاپ شد این کتاب هم تجدید چاپ بشه و بیشتر خونده بشه. 
        

0

مهسا

مهسا

5 روز پیش

          یادداشتی بر قهرمان عصر ما:

قهرمان عصر ما، از اولین رمان‌های روان‌شناختی در ادبیات روس به‌شمار می‌رود. داستانی که می‌خوانیم، قطعه‌هایی از زندگی اجتماعیِ پچورین، یک جوانِ… نمی‌دانم دقیقا چه صفاتی را باید برای اون بنویسم. نه خوب است، نه بد است، نه اجتماعی‌ست و نه ضداجتماعی. نه شاد است و نه غمگین است. فکر می‌کنم تصویر پریشان‌حالی بسیاری از جوانان، تصویری شبیه به پچورین است. 
جامعه‌ای که از آن راضی نیستی اما توانایی‌اش را هم نداری که کاملا از آن فاصله بگیری، تصمیمی هم برای تغییر آن نداری چون از مردم بیزاری. خلق‌وخویی درنده و پرشور داری، اما ساکتی و مشاهده می‌کنی. در جامعه‌ای زیست می‌کنی که نمی‌توانی به‌راحتی خودت باشی، و مجبورت می‌کند از خودی که هستی کلافه شوی. پذیرفته نشدن، جا نشدن، و در نهایت از هوش زیادت برای انجام فریب‌هایی که تنها خودت از آ‌ن‌ها لذت می‌بری استفاده می‌کنی. علاقه‌ی این جوان به طبیعت، ناامیدی‌اش از جامعه و مردمی که میان‌شان گیر افتاده، حضورش به‌عنوان عامل تشویشِ اجتماع، نگاه سبک‌سرانه‌اش به زنان، صداقت و شناخت عمیقی که نسبت به خود و روانش دارد، احساسات متناقضش که از شوریدگی به‌سوی بی‌تفاوتی حرکت می‌کند، نگاهش به ازدواج، سرنوشت و تقدیر، مرگ و آزادی… این‌ها موضوعاتی‌ست که در کتاب با آن‌ها مواجه می‌شویم. 
چیزی که در متن قابل توجه است، نوشته‌ای رمانتیک و پرشور است که طبیعت را ستایش می‌کند و از لرمانتف به‌عنوان یک شاعر و نویسنده‌ی رمانتیک رونمایی می‌کند، و تلفیق این نوشته با نگاهی واقع‌گرا و عریان به روان انسان و انگیزه‌هایش. فکر می‌کنم این چیزی باشد که با آن لرمانتف را به‌خاطر بسپارم.
        

26