Nazila Faghani7

تاریخ عضویت:

بهمن 1403

Nazila Faghani7

@nazilafaghani7

21 دنبال شده

41 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        تورگنیف نویسنده‌ای نکته‌سنج و عمیق است.... او لحظاتی کوتاه و بس سرشار را برای خوانندگان به تصویر می‌کشد... آن، آنی که از ژرفای ادراک همگان در دم می‌گذرد اما پر از معناست! آن، آنی که آگاهی را در دم در مخاطب به عرصه ظهور می‌رساند و می‌گریزد... آن، آنی که ارزشش با گذشت زمان درک می‌شود و در روح ماندگار می‌ماند. 

اما برای من در کنار تمامی این ویژگی‌ها، تلخی زهرآگین داستان‌هاست که در جانم رخنه کرده، مرا به تعمق وا داشته و دچار دگرگونی ژرفی نموده‌است.

نگاه تورگنیف به زندگی، انسان، عشق، نفرت، خباثت، خیانت و طبیعت درخور توجه است و آموختنی...

[آندری کولاسف و نگاه او به عشق]  نمی‌دانم چه بگویم! این چنین که آیا خواننده حق قضاوت کردن درباره او، واروارا و نیکلای را دارد؟!

گمان می‌کنم مخاطب کاملا در امر قضاوت کردن شخصیت‌ها توسط تورگنیف خلع سلاح می‌شود! در حقیقت، زوایه دید‌های متفاوت اجازه می‌دهد که خواننده بیشتر فکر کند و سریع نتیجه‌گیری نکند! هر چند تورگنیف با  تعلیقی که در قضاوت کردن ایجاد می‌کند و آن را به تعویق می‌اندازد نمی‌تواند خواننده را از منظر اخلاقی در امر قضاوت بی‌تفاوت و خنثی نگاه دارد. 
اما آیا ما حق این را داریم تعهد و مسئولیت‌پذیری نسبت به احساسات و افکار دیگران را زیر پا بگذاریم و تماما خوشبخت باشیم!؟ چنین  امکانی در ساختار روح و روان و وجدان انسان وجود دارد؟! گمان نمی‌کنم!!

[واسیلی در داستان سه تابلو] نمایانگر انسانی حریص، بی‌وجدان و بی‌بندوبار است! همان شخصی که انسان‌ها و ارزش آنان را به سخره گرفته و درنمی‌یابد که بی‌مسئولیتی و آزادی دروغینش که بیش‌تر شبیه به نقابی سطحی‌ست چه عواقبی می‌تواند برای دیگرانی که اخلاق برایشان اهمیت دارد، داشته باشد! 

[کریلونا در داستان مسافرخانه] همان شخصی‌ست که راس قدرت گمان نمی‌‌کند به واسطه اوست که با تصمیم اشتباه ناشی از آزمندی به دیگران آسیب وارد می‌کند و شخص قربانی نیز نمی‌تواند دریابد که ضربه اصلی را از چنین شخصی خورده نه راس قدرت! کریلونا همان انسان در حاشیه و در ظاهر ساده‌ای‌ست که بندگی نمایشی را به آزادی اصیل و حقیقی ترجیح می‌دهد! 
اما پرسش اینجاست چگونه می‌توان در صورت غیاب چنین انسان‌هایی، جهان و روابط انسانی را تصور کرد؟؟

[داستان سه دیدار] در نوع خود جالب توجه است! فضای رمانتیسیسمی و اثیری اثر خواننده را به درون خود می‌کشاند و او را محسور خود می‌کند! محسور زنی که نمی‌دانیم واقعی‌ست.... اما حضورش و اثرش حس می‌شود. 

هرچند گفتنی‌ها بسیار است ولی کلام را با این گفته به پایان می‌رسانم که ترجمه خوب و روان بابک شهاب نیز در انتقال و درک فضای  کلی حاکم بر داستان‌ها، رخداد‌ها و شخصیت‌ها بسیار اثر گذار و ملموس بوده است. 

      

36

        عجب کتابی! و عجب زندگی‌نامه‌ای...!

داستان از زبان آنا گریگوریونا روایت می‌شود.
او در ابتدای امر، داستان زندگی خود را جهت آشنایی مخاطب با شخص خویش تبیین می‌کند و داستان را تا بدان جا پیش می‌برد که آشنایی او با فیودور میخایلویچ داستایفسکی، به واسطه معلم آنا گریگوریونا رقم می‌خورد.

حال، آنا و فیودور در پی نوشتن و پیش بردن رمان قمارباز در اندک زمانی برای پرداخت بدهی داستایفسکی و حل مشکلات مالی، در پی چاره‌جویی هستند.... به راستی که چه زن شگفت‌انگیزی‌ست آنا! 
همراهی آنا و وجود استوار او در زندگی داستایفسکی این امکان را برای ایشان فراهم آورد تا بتواند با سبک‌بالی و عشقی جنون‌وار تجربه زیسته خود را و دیگری را بنویسد... .

حقیقتا که برای درک بهتر شخصیت آلکسی ایوانویچِ قمارباز، راسکولنیکف، رازومیخین و مارمالادوفِ جنایت و مکافات، استاوروگین، استاوروگینا و ورخاوینسکیِ شیاطین و همچنین دیمیتری، آلیوشا، ایوان و اسمردیاکف و فیودور کارامازوف درکنار پدر زوسیما و کاترینا در برادران کارامازوف، شایسته است که این کتاب خوانده شود... چرا که بخش مهمی از پی‌ریزی‌ داستان‌ها، افکار ایشان و افرادی که از آنان جهت خلق آثار وام گرفته شده در سراسر این کتاب دیده می‌شود.

آنچه که برای من جالب‌توجه بود، این نکته هست که داستایفسکی، خود نیز مانند شخصیت‌ داستان‌هایش همواره در آستانه قرار داشت، به این معنی که در آستانه فروپاشی و اضمحلال و زندگی دوباره، مرز بین نیستی و هستی!

گفت‌وگوی درونی افراد درون آثارش بسیار به گفت‌وگوهای درونی خود او شباهت دارد.... درست آن هنگام که با خواندن داستان‌های او روح از کالبد زمینی خود جدا می‌شود و در عالمی دیگر سر می‌کند، آشنایی با شخصیت خود او نیز چنین است... او، آدمی را از خود به در می‌کند و غرق در افکار والا و اصیل می‌کند! کیفیات والای عاطفی، معنوی، روحی و روانی شخص خود بسیار غنی‌ست...! داستایفسکی دیگری را مفتون و مجذوب خود، نوشته‌ها و افکارش و در نهایت شخصیت‌های خلق شده آثارش و دنیای آن‌ها می‌کند.

در نهایت، می‌توان گفت راستی و صداقت، پشتکار و استمرار در کار و مسئولیت‌پذیری همواره جایگاهی اصیل دارد؛ بنابراین، اگرچه دشوار اما همواره به جایگاه حقیقی خود می‌رسد.
      

24

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.