لیست‌های کتاب

داستان دو شهرآبشار یختصویر دوریان گری

خدانگهدار، هزار و چهارصد و سه!

66 کتاب

خب... وقتشه ببینم چقدر خوندم امسال... پیتر پن و داستان دو شهر رو از انتشارات دیگری خوندم... (پیترپن قدیانی و داستان دو شهر‌ افق) و خب بهترین‌ها هم که ...🥲 نامِ باد و کوئوت عزیز😁، شاه‌دزد، سیپیو و رفقاش که دلم براشون تنگ می‌شه:)💔 آبشار یخ و سولویگ و همراهانش که تا ابد دوستشون خواهم داشت🥲، بازی تاج و تخت و دسیسه‌چینی‌ها، و استارک‌های دوست داشتنی، راب، جان ‌که در حقش ظلم شد، آریا و ادارد...😭💔 حتی دنریس... که البته باید بگم سریالش رو هم دیدم و تنها سریالی بود که کامل شد... و علیرغم اینکه خیلی‌ها با کتابش حال نکردن، جز بهترین‌ها بود برای من!🥲 ربکا و مندرلی که بخشی از قلبم میون اتاق‌های بسیار اون عمارت بزرگ مونده... سایه‌ی باد و گورستان کتاب های فراموش شده و خولین کاراکسی که سرگذشتش هنوز باعث می‌شه قلبم بگیره:) دنیل، بئاتریس، کتابفروشی سمپره و خیابان‌های بارسلون... نارنیا و دنیای جادویی‌ش و کمد ... و چهار خواهر و برادر و کایرپاراول! ... مهمان دراکولا و فضای گوتیک و زیبایی که داشت... بارتیمیوس؛ و شهر لندن و کیتی و ناتانیل که دلم همیشه براشون تنگ می‌شه و حس می‌کنم دوباره پیششون برمی‌گردم و داستان عجیبشون رو باز هم می‌خونم... قصه‌های همیشگی، دوقلوهای بیلی و قصه‌های پریانی که همیشه دوستشون خواهم داشت... و این دومین باری بود که می‌خوندمش و قطعا باز هم می‌خونمش... کانر و گلدی‌لاکس عزیزم🥲🥲 آخرین روز خانم بیکسبی و اون همه هیجان و استرس... و هابیت خوانی‌ش برای شاگردهاش... زیبا صدایم کن و زیبایی که دلش می‌خواست با پدرش خوشحال زندگی کنن... داستان دو شهر؛ و شخصیت‌های خاکستری‌ش... انتقام، سیدنی کارتن... نیکلاس نیکلبی و اون همه بدبختی‌ای که تحمل کرده و دلم براش کباب شد..🥲 و عقل و احساس، و جین آستینی که در پردازش شخصیت‌هاش کم نمی‌ذاره، الینور و ماریانی که هنوز پایان داستانشون برام عجیبه... مانولیتوی عزیزم و مامان عجیب غریب و دست به کتکش...😂 بچه‌های خانم پرگرین؛ و ماجراجویی‌هاشون، جیک، اما، میلارد، اینوک، و ... سیلماریلیون، و سرزمین میانه‌ای که تاریخچه‌ای شگفت‌آور داشت... ارباب‌حلقه‌ها، یاران حلقه و نوروز ۱۴۰۳ و زمستونش که باهاشون سفر کردم... سم و آراگورن عزیز... پیتر پن و رویاهای کودکی‌ ای که فراموش شدن... دوریان گری، مردی که زیبا بود؛ ولی نه از درون... و همه و همه‌ی این‌ها، سال ۱۴۰۳ من رو تشکیل دادن. از همه‌ی این شخصیت‌ها ممنونم که باعث شدن توی روزهای مزخرف هزار و چهارصد و سه دووم بیارم!... و آره خلاصه؛ کتاب‌های امسال عجیب و خاص بودن. و دلم برای این کتاب‌ها تنگ خواهد شد. و انشاءالله که سال ۱۴۰۴ به شدت بهتر خواهم خوند...🙂 راستی گفتم حدود پنجاه تا کتاب هم خریدم ؟😁😁

15

قصه‌های همیشگی؛ آخرین نبردقصه‌های همیشگی؛ سفر به سرزمین سرگردانیقصه‌های همیشگی؛ اکسیر جادویی

کتاب اول، ورود به سرزمین قصه ها

6 کتاب

همه کتابخونا با خوندن یک کتاب وارد یک سرزمین خاص و منحصر به فرد شدن که باعث شد چشماشون برق بزنه و بخوان یک بار دیگه تجربه اش کنن و همین باعث خوندن کتابای دیگه شد. همون کتاب باعث شد ما کتابخون بشیم. اون کتاب همیشه برامون خاص و مقدس باقی میمونه. برای من اون کتاب خاص طلسم آرزو بود. بزارید براتون یک قصه تعریف کنم: یک روزی بود و روزگاری بود. یک دختربچه ای بود که درسش خوب بود ولی کتاب نمیخوند. اون همیشه به همه سوالا جواب می داد و معلم شون خیلی دوستش داشت و این باعث حسادت بقیه شد. بعضی بچه ها تو روش میگفتن تو مغروری. اون تنها بود. درست همون وقتی که میخواست تو خودش گم بشه یک کتاب مثل یک نور تو تاریکی نجاتش داد. اون سفر کرد و با شخصیتای اون کتاب زندگی کرد. از ته دل عاشق کتاب خوندن و اون حس خوبش شد. بعدش شخصیتای کتاب دوستش شدن و اون با اینکه هنوزم بهش میگفتن مغرور و خودشیرین ولی حالا خودشو بیشتر دوست داشت و حس می کرد عوض شده. و بعدش شد یک کرم کتاب:) این داستان من بود. من با خوندن طلسم آرزو، الکس رو شناختم که یک نسخه ی موطلایی از من بود. چنان به وجد اومدم و چنان با شوخی های کانر خندیدم که حد نداره. الکس و کانر منو با خودشون بردن به اون سرزمینی که تو رویاهای اونا بود و بعد شد رویای من. بهتون پیشنهاد می کنم حتما این مجموعه کتاب رو بخونید. راستی... کتاب اول شما چی بود؟

4

هری پاتر و سنگ جادوهری پاتر و حفره اسرارآمیز هری پاتر و زندانی آزکابان (هری پاتر 3)

داستان هایی مرتبط با سحر و جادو

34 کتاب

بسم الله الرحمن الرحیم خیلی اوقات زمانی که به ذهن ما نام ژانر فانتزی می‌آید، تصویری از جادوگران و اژدهایان و...در ذهنمان نقش می‌بندد. اما از نظر من داستانهایی با عنصر جادو بخشی از ژانر فانتزی هستند . برای مثال ، نغمه ی آتش و یخ ، یکی از معروف ترین کتاب های ژانر فانتزی _ حماسی است که ربط خاصی به جادو ندارد ، اما به هر حال فانتزی است .در کل همه ی فانتزی ها ربطی به جادو و جادوگری ندارند. در ضمن بحث جادو و جادوگری هم پرحاشیه است و قطعا کتاب هایی از این دست، رگه هایی از سحر و جادوی واقعی در خود دارند . در این لیست برخی از کتاب هایی که سحر و جادو را به شکلی فانتزی و جالب و داستانی روایت کرده اند را قرار داده ام. لیست از بهترین به بدترین شروع می‌شود ‌.(هرچه پایین تر سطح پایین تری هم دارد.) البته بعضی از این کتاب ها مجموعه هستند . امکان دارد با مرور دوباره ی برخی شان ، تغییراتی در لیست ایجاد بکنم . برای مثال از مجموعه ی نبرد با شیاطین فقط یک جلد را خوانده ام و برای قضاوتش زود است .شاید برخی از کتاب ها بتوانند جایگاه بالاتری را کسب بکنند. خوشحال می‌شوم پیشنهادات خودتان را برایم بنویسید . این لیست به مرور به روز رسانی خواهد شد.

16

قصه‌های همیشگی؛ آخرین نبردقصه‌های همیشگی؛ سفر به سرزمین سرگردانیقصه‌های همیشگی؛ اکسیر جادویی

دوقلوهای بیلی ، فرشته ی نجات دوران کودکی ام.

6 کتاب

دوقلوهای بیلی با مجموعه کتاب خارق العاده شون ، منو نجات دادن. منو وارد دنیای کتابخونی کردن و باعث شدن به وجود جادو باور کنم. باعث شدن دلم بخواد خودم هم در سرزمین قصه ها بودم. باعث شدن برای یافتن خوشبختی ابدی ، تلاش کنم و برای زندگیم بجنگم. دوقلوهای بیلی به من از خود گذشتگی و فداکاری رو یاد دادن. به من عشق رو یاد دادن !!! من از گلدی لاکس و جک ، فراگی و شنل قرمزی ، عشق رو یاد گرفتم. من از الکس و کانر ، تلاش و جنگیدن برای زندگی و دوستانم رو یاد گرفتم. من از شورای پریان ، مهربونی رو یاد گرفتم ، هرچند اونها هم گاهی بد بودند. من از ملکه ی بدذات ، اولی ، عشق حقیقی رو یاد گرفتم. من از ساحره ی افسونگر ، مغرور نبودن رو یاد گرفتم. من از ارتش فرانسه ، همیشه در جستجوی قدرت نبودن رو یاد گرفتم. من از مرد نقابدار ، کینه نداشتن رو یاد گرفتم. من از لیتل بو‌پیپ ، ساده نبودن رو یاد گرفتم. من از روک رابینز ، فداکاری رو یاد گرفتم. درسته ، قصه های همیشگی به من درس هایی داد که برای آموختن شان یک عمر تلاش نیاز بود. اما من در سن ۱۱ سالگی همه اش را آموختم.

11