یادداشت‌های سجاد حسین زاده (14)

ارتداد

8

حاج قاسمی که من می‌شناسم
          بسم رب القاسم السلیمانی

در مورد حاجی قاسم کتاب‌های زیادی نوشته شده، در مورد بقیه شهدا هم همینطور کتاب‌ها نوشته میشن. 
اما 
چیزی که یک کتاب خاطرات شهید رو خاص می‌کنه نسبت به بقیه کتاب‌ها در مورد اون شهید، پرداختن به ویژگی اصلی اون آدم برای رسیدن به مقام قرب الی الله است که گاهی شهادت وسیله‌ای میشه برای رسیدن به این هدف.
برای رسیدن به این ویژگی شاخص شهید باید نویسنده کتاب و از اون مهم‌تر راوی خاطره و از اون مهم‌ترتر تفکر عمیق خواننده دست به دست هم بدن .
این کتاب به نظرم اون دو  شرط اول رو تا حد زیادی انجام میده ، چون آیت الله شیرازی اولا دستی به نویسندگی دارد دوما مدت زیادی با شهید عزیز ما بوده و سوما در این مدت که باهم بودند دقت زیادی در حاج قاسم داشته چون اون رو نزدیک به خدا میده.
اما شرط سوم ، برای من و حد تفکر من این بود:
قاسم سلیمانی خداوندگار اخلاص در عمله! تقریبا از یه دوره ای به بعد تمام کارهاش برای قصد قربته. هیچ چیز جز خداوند براش مهم نیست و اگر هم مهمه چون خدا گفته مهم باشه.
این ویژگی سردار رو برد تا ملکوت. 
همه کارهاش با این ویژگی ارزش پیدا کرد.
این شاخصه دست و پایش رو باز کرد و رقص کنان زیر باران گلوله به حرکت درآورد.
عدم از خواندن هر بخش کتاب شما میفهمید که صلاح با انسان عادی‌ای طرف نیستید.
وضع زندگی حاجی، توجه دقیقش به همه امور، مهربانی توام با اقتدار، خستگی ناپذیری غیرعادی و همه و همه از یک جا منشع میگیره و اون اخلاص این بزرگ مرد تاریخ اسلام و ایرانه.

یاعلی
        

19

روش تحلیل سیاسی: مجموعه بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای درباره ی مهارت ها و فنون تحلیل سیاسی

13

تاریخ مستطاب آمریکا
          بسم رب الامریکا و آمریکاییان

امسال تازه در مطالعات خودم غرب شناسی رو وارد کردم و سعی در شناخت تمدن عظیم و پر نفوذ غرب کردم.
با خودم فکر میکردم قطعا این کشور ، بدون پیشینه خاصی، چگونه تونسته به مهد آمدی جهان در حال حاضر تبدیل بشه و بعد از آن چرا امام اون رو شیطان بزرگ نامیده.

قبل از خواندن این کتاب ، کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب رو خوندنم (از شهید آوینی) که دید ایدیولوژیک خوبی نسبت به آمریکا و تمدن غرب بهم داد.

این کتاب هم دید تاریخی از مواجهه این کشور با خودش ، با کشور های دیگر و با ایران رو به صورت یک تاریخ خوشخوان و جذاب و زجرآور بهم داد. (حتما ان‌شاءالله سعی میکنم تمام مطالبش رو به صورت نموداری خلاصه کنم و پیشنهاد میکنم شما هم بکنید.)

قطعا کتاب رو توصیه میکنم، چون:
۱. حقایق تاریخی به همراه فکت علمی داره
۲. دسته بندی مناسب و سیر تاریخی جالبی داره که انگار داری یه داستان تلخ رو می‌خونی
۳.زبان این داستان طنزه(ولی بی‌مزه بود خیلی طنزاش شایدم چون اوضاع خیلی خیلی تلخ بود نمی‌تونستم بخندم شایدم نه!)
۴. کاریکاتور هم زیاد داره و خسته نمیکنه.

کنار این کتاب برای مطالعات بیشتر هم خودم سعی میکنم لیست کتاب غرب‌شناسیم رو کامل کنم .
هم میتونین به سایت usfacts.ir مراجعه کنید.

یاعلی
        

20

ترجمه الغارات: ‏‫سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)
          بسم رب علی و آل‌ علی

همیشه خواندن در مورد مولا علی شور و شوق به انسانیت  را در من بوجود می‌آورد.
علی که از نظرم جمع اضداد در بالاترین حد خودش بود .
علی برای من بتی بود که اگر میخواستم بر اساس احساساتم و بدون دخالت این عقل لعنتی با او مواجه شوم، قطعا روز و شب او را میپرستیدم.
گاه احساس میکردم نگاه به روی ماهش، همانا سعادتی است که نصیب هیچ بنده‌ای مگر مخلصین درگاه نمیشود و خودم را نگاه میکردم که هیچ قرابتی با مخلصین ندارم .
اما بعد از خواندن الغارات 
فهمیدم این انتهای آمال انسانیتی، که همیشه آرزویش را داشتم و دارم، چقدر تنهاست، هیچ کس را ندارد، هیچ پناهی ندارد، جز خدا!
اطرافیان او (حتی مالک ، حتی میثم و ...) صدها سال از فهم علی دور اند. چه برسد به من ، که پرده‌های غفلت جلوی چشمم را گرفته . منی که اصلا علی را ندیده‌ام، سخنانش را نوش نکرده‌ام و در رکابش شمشیر نزده‌ام.
الغارات ترجمه بخش کوچکی از تنهایی علی است.
تصور کن اسد الله باشی، اما در روزگاری و با مردمی زیست کنی که مرگ را به زندگی با آنها ترجیح دهی، چاه را به حرف زدن با آنها برتری دهی.
با هیچ زبانی نمیشود احساس علی را بعد از جنگ نهروان، بعد از قتل مالک ، بعد از غارت‌های متعدد سپاه معاویه و تجاوز به زنان عفیفه و مومنه، بعد از پاره‌کردن شکم زن باردار شیعه در مقابل شوهرش، بعد از دیدن بیغیرتی مردمان کوفه در مواجهه با این حوادث و بعد از فوت تنها همدم او یعنی فاطمه، را بیان کرد. 
علی خداوند غیرت و مردانگی چگونه تاب میآورد این حوادث را؟ چگونه بعد از این اتفاقات زنده می ماند؟ چگونه برنگشت و گردن تک تک مسجدیان عنقلابی کوفه را از بدن جدا نکرد؟ 

بعد از خواندن الغارات به این نتیجه میرسی که شیعه علی بودن به لاف نیست، به مصاف است. مصاف با هوس‌های درونی و شیاطین بیرونی. اگر علی قرار است مولای مان باشد ، یعنی باید پیه تنهایی و جدا بودن در عمل را از این مردم هفتاد رنگ دنیا به تن خودمان بمالیم و در عوض در رکاب مولایی باشیم که بوییدن گرد سم اسبانش، می‌ارزد به کرور کرور طلا و جواهرات.
و در نهایت
علی ابدیت است.

یاعلی
        

29

خون دلی که لعل شد: خاطرات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی
          بسمه تعالی
یکی از پر نکته ترین و روان‌ترین کتاب‌های زندگی‌نامه‌ای است که تا کنون مطالعه کرده‌ام.
به طور کلی از ویژگی‌های نثر آیت الله خامنه‌ای است ، جذاب و پرکشش نوشتن و این کتاب با اینکه مستقیما نوشته ایشان نیست اما بازهم میتوان آن گیرایی را در نثرش مشاهده کرد.
کتاب به اتفاقات قبل از انقلاب یعنی زندگی ، زندان‌ها و تبعید‌های ایشان میپردازد و بیشتر فضای آن زمان را از دید یک مبارز انقلابی نشان میدهد که فعالیت خستگی ناپذیری در این راه داشته است.
قطعا خواندن این کتاب برای شروع مطالعه سیر کتب امام خامنه‌ای مناسب است.

در ادامه یادداشتی که در میانه کتاب نوشتم را برایتان کپی میکنم:

یکی از مواردی که خاطر خواننده را (پس از خواندن کتاب) مکدر میکند ، اوج زحمت‌های این سید است ، چه در جوانی که مدت زیاد در زندان و تحت شکنجه بود، چه بعد از پیروزی انقلاب تلاش برای استقرار و مبارزه سیاسی و فرهنگی و بعضاً نظامی با گروه های منافق و کمونیست ، چه ۸ سال جنگی که او مستقیما درگیرش بود و چه حالا که بعد از این همه سال بدون مرخصی و استراحت سنگین ترین کارها را انجام میدهد و هنوز خیلی‌ها فحش و تهمت بارش میکنند.
حرمت سید بودن به کنار ، حرمت ریش سفیدش به کنار ، حرمت زحمت هایش برای اسلام و ایران را که نگه بداریم.
امان از روز قیامت و ما و این سید مبارز💔

یاعلی
        

38

 دکل

4.4

22

          مشخص بود که زحمت زیادی برای کتاب کشیده شده و چون خودم معلم هستم به خوبی توانستم با حال و هوای کلاس ارتباط برقرار کنم.
گرچه گاهی برای اینکه سیر تحلیلی بحث را نویسنده حفظ کند لازم بود که از بخش داستانی بزند (البته میشد بهتر هم کار کرد)
به هر صورت بعد از خواندن بیانیه گام دوم انقلاب برای تبیین بیشتر موضوع میتوان این کتاب را خواند . گرچه هر کدام از بخش های بیانیه نیازمند چندین کتاب و گام است که آن شاالله به مرور حاصل میشود.
اگر در این زمینه کار خوب، انجام شود بنا بر اینکه هر چه تصور درستی بشود لاجرم تصدیق هم میگردد بیانیه گام دوم هم تصدیق میشود .
این کتاب گام خوبی را در این زمینه آغاز کرد.
جواب خیلی از شبهات را میدهد.
اما تنها ایرادی که الان به ذهن من می‌رسد این است که بعضی جاها دقیقا در چارچوب بیانیه پیش نرفته و گاهی کمتر به موضوعات بعضاً مهم پرداخته که این مورد سبب شده بیشتر کتاب به قسمت نظری بیانیه بپردازد و نقش جوانان و گام عملیاتی بعدی که خود رهبری در انتهای بیانیه آوردند درست تبیین نشود.
در انتها اگر دوستان کتابی در این زمینه میشناسند خوشحال میشم معرفی کنند .
یاعلی
        

13

شیدایی
          تا اواسط کتاب : تا اینجای کتاب نثر کتاب به شدت من رو با خودش همراه کرد و داستان هم گیرایی عجیبی برام داشت. برخلاف رمان های بی سر و ته که فقط چاشنی عاشقانه رو قاطی میکنند. این رمان مثالی از یک فساد اقتصادی و اجتماعی بوده دقیقا جایی که افراد باید بین پول و رفاه و آسایش با انجام تکلیف و کار درست و عدالت واقعی ، تصمیم گیری بکنند.

 یه جمله از آخر فصل ۶ کتاب: همه ما تکلیف مان را میدانیم ، فقط نمی‌خواهیم به آن عمل کنیم

بعد از پایان:
در یک روز کتاب رو تموم کردم.
خیلی خوب میشد داستان رو دنبال کرد و خط داستانی کتاب در کنار شخصیت پردازی ها واقعا جذاب بود.
اما چندتا ایراد از نظر من :
۱.  من همیشه دوست دارم تا بعد از خواندن کتاب کامل برام مشخص بشه که چی شد ولی آخر این کتاب نفهمیدم بالاخره چی شد و چه اتفاقی افتاد و باز تموم شد(گرچه بعضی ها این مدل رو میپسندم)
۲. با وجود داستان خوبی که کتاب داشت ، ترس عجیبی به تنم انداخت از اینکه من و همسرم هم روزی به دنبال دنیا بریم و هدف رو فراموش کنیم ، دوست داشتم آخر داستان یه راه حل یا حداقل سرنخی برای از بین بردن این ترس بهم بده.
۳. جملات تکان دهنده زیادی نداشت. من به شخصه دوست دارم جملات کوتاه ولی پر مفهوم بخونم تا بتونم پیش خودم فکر کنم (گرچه ژانر رمان خیلی اوقات به این خواسته من جواب نمیده و طبعی هم شاید باشه) 

اما یه بخش کتاب شاهکار بود برام:
«وقتی دزدی ها و زد و بند ها رنگ جبهه و جنگ و انقلاب و مذهب به خودش میگیرد، مقدس میشود. 
دیگر با این‌ها که اعتقاد به قداست دزدبی و چپاول دارند، نمی‌شود با نصیحت و خدا و جهنم حرف زد،چون به خاطر خدا چپاول میکنند و به خاطر بهشت با علی می‌جنگند. دروغ این‌ها از صداقتشان مایه میگیرد. میگویند حالا که قرار است سر حسین بریده شود، بهتر است خودمان ببریم! چرا که قشنگ‌تر می‌بریم و با توجه و روبه قبله و با اسم خدا سر حجت خدا را می‌بریم.»
        

8