بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

علی طایفه

@ZarmehrAswari

2 دنبال شده

17 دنبال کننده

                      مُؤَدِّب الأساوِره | Andarzbad_i Aswārān
Humanities enthusiast, linguaphile, Bibliophile, Social media marketing & strategist
                    
https://t.me/andarzbad_i_aswaran
https://www.instagram.com/andarzbad_i_aswaran/

یادداشت‌ها

نمایش همه
                هکتور مالو در این رمان گویی مدام از لبان شخصیت های اصلی آیات کریمه «فان مع العسر یسرا» و «ان مع العسر یسرا» را تلاوت میکند. (۵ و ۶ سوره مبارکه الشرح)

خواندن «بی خانمان» هکتور مالو و رمان هایی نظیر آن که رنج های آدمیان را برای ما به تصویر میکشند به منظور ورزیدن عواطف و احساسات برای انسان مدرن درگیر روزمرگی کاملا ضروری است.

شاید بشود گفت که پرداخت مختصر به برخی شخصیت ها در برخی برهه های داستان و عدم شرح بیشتر و افزودن جزئیات در بخشه ای دیگر میتواند اشخاص دمدمی و ایرادگیر دارای حس نقد را به اعتراض وادارد. اما فارق از این «بی خانمان» هکتور مالو یک داستان درگیر کننده، پر از تعلیق، لحظات غم و شادی و لذت بخش به شمار میرود.
.
.
.
...Spoil... 
اگر نمیتوانید فاش شدن حتی مقداری از داستان را تحمل کنید و مایلید داستان برایتان باکره بماند ادامه را نخوانید.
.
.
.
شما در بی خانمان با زندگی کودکی انگلیسی مواجه میشوید که سراسر رنج و ماجراهای دلهره آور و پر تعلیق اما در عین حال جذاب و پرکشش است که نهایت آن به سرانجامی مطلوب ختم میشود. داستان بارها خوش قلبی، تلاش و ناامید نشدن شخصیت اصلی را به انحاء گوناگون به خواننده می نمایاند. طوری که در انتها به شکلی کاملا بدیهی عامل اصلی سعادتمندی و نیکبختی او ناشی از همین عوامل دانسته میشود. 
برخی قسمت های رمان نظیر دیدار با خانم میلیگان برای اولین بار امکان پیشبینی برخی رازها و مکنونات داستان را فراهم میکند. اما به نظرم این امر به هیچ عنوان از جذابیت و کشش آن فرو نمیکاهد. درست است که در انتها شخصیت اصلی و دوستش به زندگی خوش و پایان مطلوب خود میرسند اما نظر به تمام رنج ها و سختی هایی که کشیده اند خواننده این را تماما حق آن ها میداند.
        
                «امام خمینی نه امپراتور بود نه شاه، او رهبری الهی بود که بر دلها حکومت می کرد و هیچ کس باور نمی کرد روزی در میان ما نباشد.» صفحه ۱۹۲

از کتاب هایی که اتمام آن، بخشی از وجودم را با خود برد. دل ندارم دوباره سراغش بروم. گریه نکردم اما بارها قلبم فشرده شد.
متن کتاب مملو از هیجان و غم، توصیفات دلکش و روشن از دوران کودکی و فضاسازی های پرجزئیات است. فارق از این، خانم یامامورا تحلیل های خوبی هم در جای جای کتاب ارائه می دهد. به ویژه آنجا که به پیشرفته تر بودن ژاپن کودکی اش از ایران پهلوی  اشاره می کند، اوضاع ژاپن بعد از اشغال آمریکا را با ایران پس از انقلاب می سنجد یا بمباران های جنگ تحمیلی را با بمباران های  ژاپن مقایسه می کند. خواننده در سراسر این فرازهای کتاب با نکات ظریفی مواجه می شود.

[Spoil]
«مهاجر سرزمین آفتاب» روایت دختری از آن سوی کره خاکیست که حق طلبی و خواست خدای مهربان او را به جایی رساند که به آئین روح بخش اسلام مشرف شد. پس از ازدواج با همسر ثروتمند و متدینش كه تا پایان عمر آقا صدایش کرد، در لحظات خطیر سرنگونی نظام ستمشاهی همراه با او و سایر ایرانیان فعالانه به ایفای نقش پرداخت. در جبهه های نبرد حق علیه باطل یک پسرش را به خداوند متعال هبه کرد. او پس از آن هم لحظه ای از مجاهدت دست برنداشت و روایت های دلنشینش از کار جهادی در جریان زلزله بم و شرکت در سمینارهای مختلف در ایران و ژاپن گواهی ست بر گفته همسرش خطاب به او «صبا جان، من تو را مسلمان کردم، اما تو با رفتارت الگوی یک زن مسلمان ایرانی برای همه شدی.»
[Spoil]

محرم ۱۴۰۰
        
                مطالعه سرگذشت اباعبدالله در کتاب «حسین از زبان حسین» از زبان خود ایشان و اول شخص، لااقل برای من حس و حال دیگری داشت. منجمله گفت و گوها با مروان و معاویه علیهم الهاویه و اتفاقاتی که در زمین تفتیده کربلا بر یاران و اهل بیت ایشان گذشت.
گذشته از این کمبود منبع و نقل از بخش قابل توجه عمر شریف حضرت می تواند به نوعی کتاب را دچار ضعف کند.  چراکه به همین علت ناچارا از شرح برخی بازه های  عمر امام حسین بسرعت گذر می شود. دلیل آن هم رویکرد آقای محمدیان است که تنها در نوشتن این کتاب از روایت های محکم بهره برده اند که اندک هستند و بیشتر شرح سفر امام از مدینه تا کربلا و واقعه طف را شامل می شوند.

 سخن اباعبدالله الحسین علیه السلام هنگام آغاز حمله دشمن (صفحه ۲۰۳ کتاب)
«غضب و خشم خدا بر یهود، هنگامی سخت شد که برای خدا فرزند قرار دادند، و بر مسیحیان هنگامی شدت گرفت که خدایُ را یکی از سه خدای خود خواندند، و بر مجوسیان آنگاه شدت یافت که به جای خدا خورشید پرست و ماه پرست شدند. اینک خداوند بر گروهی سخت خشمگین شده که همه برای کشتن پسر دختر پیامبرشان هم دست شده اند. به خدا! به هیچ یک از خواسته های آن ها پاسخ نمی دهم تا خداوند را با بدن غرق به خون ملاقات کنم.»

سال ۹۹
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

بریده‌های کتاب

فعالیت‌ها