بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سرگذشت فلسفه غرب: به روایت مدرسه دوباتن

سرگذشت فلسفه غرب: به روایت مدرسه دوباتن

سرگذشت فلسفه غرب: به روایت مدرسه دوباتن

بابک عباسی و 1 نفر دیگر
3.5
6 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

4

می‌خواهیم ببینیم کدام اندیشه‌ها می‌توانند در حل اساسی‌ترین مشکلات روزگار خودمان یاریگر باشند. از نظر ما، متفکر «بزرگ» کسی است که اندیشه‌هایش برای مفید واقع شدن در زندگی امروز ما بیشترین اقبال را دارد. ما تاریخ‌نگار نیستیم که به ِ دنبال بازیابی اندیشه‌ها محض خاطر خودشان باشیم؛ ما متخصص فلسفۀ کاربردی هستیم و می‌خواهیم مفاهیم فکری‌ای بیابیم که همین‌جا و همین‌حالا بتوان به کار گرفت. ما تاریخ را کاویده‌ایم تا اندیشه‌هایی را که خیال می‌کنیم بیشترین ارتباط را با زمان حاضر دارند به شما عرضه کنیم. اگر در روزها و سال‌های آینده ببینید در رویارویی با تنگناها و رنج‌های متعدد زندگی روزمره به سراغ این اندیشمندان می‌روید، ما در کارمان موفق بوده‌ایم.

یادداشت‌های مرتبط به سرگذشت فلسفه غرب: به روایت مدرسه دوباتن

            کتاب سرگذشت فلسفه غرب اثر آلن دوباتن، فیلسوف معروف فرانسوی است.
او در این کتاب سعی دارد مروری بر تاریخ مهم‌ترین اندیشمندان فلسفه داشته باشد. البته ملاک اهمیّت برای دوباتن، گستره فلسفه یا شهرت یک فیلسوف نیست. بلکه ملاک اهمیّت برای او، توجّه به روش زندگی و تجربه‌های سعادتمندانه است. به اعتقاد او فلسفه رشته‌ای است که دغدغه‌اش کمک به ما است تا زندگی‌ای عاقلانه‌تر، با درد و رنج کمتر داشته باشیم.
فلذا اگر به افلاطون می‌پردازد از نظریه مُثُل چیزی نمی‌گوید، یا اصلا به بررسی شخصیت و آثار دکارت یا جان لاک و دیگر فیلسوفان مهم نمی‌پردازد.
فیلسوفانی که دوباتن سرگذشت و مهم‌ترین آراء آنان را مطرح می‌کند، از این قرارند: افلاطون، ارسطو، اپیکور، رواقی‌ها، آگوستین، بوئتیوس، آکوئیناس، مونتنی، پاسکال، رو شفوکو، اسپینوزا، هیوم، ولتر، کانت، هگل، شوپنهاور، امرسن، نیچه، ویتگنشتاین، هایدگر، سارتر، کامو، فوکو، چوران و دریدا.
این کتاب نمی‌تواند به عنوان کتاب تاریخ فلسفه پیشنهاد شود چون هم در بررسی اندیشمندان و هم در بررسی آراء آنان، ناقص می‌باشد و رویکرد خاصی دارد لکن به صورت کلی خواندن این کتاب، خالی از دشواری و به شدّت دلپذیر است.
          
            «از نظر ما متفکر بزرگ کسی است که اندیشه‌هایش برای مفید واقع شدن در زندگی امروز ما بیشترین اقبال را دارد.»
از متن کتاب:
«فلسفه را هم مشق مرگ دانستهاند (افلاطون) هم هنر زندگی (نیچه). فلسفه، از رهگذر معنا بخشیدن به مرگی که، از قرار معلوم، هر ارزش و هر معنایی در مواجهه با آن بیهوده و بیربط به نظر میرسد، کوشیده است بهشیوۀ خودش زندگی را از بیمعنایی نجات دهد. شیوۀ فلسفه بـرایغلبـهبـرمرگهمانا«خوبزیسـتن»اسـت:بهتریـنتمریِنخوبمردْنخوبزیسـتن است. زیرا بهقول آن فیلسوف، فقط کسی که بههنگام زیسته باشد میتواند بههنگام بمیرد - و بیحسـرت از جهان برود. ارسـطو نیز که در سـنت اسـلامی او را «معلم اول» لقب دادهاند، از دو مدعای مهم دفاع میکرد: یکی اینکه همۀ انسانها از روی طبع بهدنبال معرفت هستند، و دیگر اینکه همۀ انسانها در پی زندگی خوباند (ائودایمونیا). خود وی نیز به پیروی از استا ِد
استادش، سقراط، زندگی خوب را زندگی همراه با تأمل و معرفت َ و فضیلت میدانست.