بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام می دهیم، در زندگی و کسب و کار

قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام می دهیم، در زندگی و کسب و کار

قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام می دهیم، در زندگی و کسب و کار

چارلز دوهیگ و 3 نفر دیگر
3.5
29 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

65

خواهم خواند

42

کتاب قدرت عادت که با عنوان فرعی «چرایی کارهایی که انجام می‌دهیم، در زندگی و کسب‌وکار» منتشر شده، نام کتابی است از چارلز دوهیگ (یا چارلز داهیگ) و به بررسی علمی نحوه شکل‌گیری عادت‌ها و راه و روش تغییر آن‌ها می‌پردازد. کتاب قدرت عادت در زمان انتشار موفقیت‌های زیادی کسب کرد و بیش از یک سال در لیست پرفروش ترین‌های نیویورک تایمز قرار داشت، همچنین از طرف دانشگاه هاروارد در لیست تأثیرگذارترین کتاب‌ها برای مدیران قرار گرفت. چارلز داهیگ در کتاب قدرت عادت، با ترکیب تحقیقات علمی و اجتماعی این نظریه را بیان می‌کند که عادت‌های ما بر اساس الگویی روانشناختی به نام «حلقه عادت» شروع می‌شود. این الگو شامل سه فرآیند جداگانه است: ابتدا نشانه یا انگیزه (سرنخ) که مغز را وارد مرحله اتوماتیک نسبت به رفتاری خاص می‌کند؛ سپس مرحله روتین انجام آن رفتار و بالاخره مرحله پاداش که شامل نتیجه و حسی است که شخص از انجام آن رفتار به دست می‌آورد‏.‏ بر اساس این الگوی پیشنهادی، نویسنده مثال‌های بسیاری را از عادت‌های روزانه ذکر می‌کند که بر این نظریه منطبق هستند. همچنین نویسنده همین حلقه عادت را در رفتارهای سازمانی هم پی می‌گیرد و نشان می‌دهد که آنان برای مدیریت کارکنان یا مشتریان خود، چگونه بر اساس این سه مرحله اقدام می‌کنند تا بهره‌وری و سود سازمان را به حداکثر برسانند. بهترین ترجمه کتاب قدرت عادت را می‌توان در کتاب‌های چاپ‌شده در نشر نوین، نشر هورمزد، نشر نسل نواندیش جستجو کرد، هرچند ناشران دیگری نیز ترجمه این کتاب را به چاپ رسانده‌اند.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام می دهیم، در زندگی و کسب و کار

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام می دهیم، در زندگی و کسب و کار

            بسیار کتاب جذابیه که با نثر روان و پر از مثال و داستان مطلب رو رسونده. راستش یادم نمیاد که با خوندن این کتاب تونستم که عادتی رو در خودم ایجاد کنم یا تغییر بدم. یعنی یادم نیست که تونستم با استفاده از کتاب یه کار مشهود و عملی بکنم یا نه! اما از خوندنش خوشحالم.

در فصل اول با آزمایشی بر روی یک انسان که حافظه‌ی کوتاه مدتش رو از دست داده نشان می‌ده که عادت به تنهایی بسیار مهم و قدرتمنده.

فصل دوم با بیان خاطرات فردی به نام هاپکینز که در صنعت تبلیغات تحولات جدی‌ای ایجاد کرده بود یک چرخه‌ی ایجاد عادت را شرح می‌دهد. در این چرخه یک cue در ابتدا، یک روال در ادامه (مطلوب ما) و یک پاسخ یا جایزه در انتها دیده می‌شود.
با آزمایش‌هایی دریافته شد که به محض این‌که بدن به این چرخه عادت کرد، لذت دریافت جایزه قبل از دریافت آن و بلافاصله بعد از cue در مغز احساس می‌شود (به طور دقیق‌تر بهتر است بگوییم پیش‌بینی می‌شود). در نتیجه مغز بعد از پیش‌بینی لذت دیوانه‌وار به دنبال انجام آن روال می‌رود. (craving) و اگر آن را به دست نیاورد نوعی احساس ناکامی یا خشم در مغز بیدار می‌شود. 

فصل سوم روند تغییر عادات را شرح می‌دهد. برای تغییر عادات باید cue  و reward را حفظ کرد و فقط routine را تغییر داد. در شرایط سخت ایمان تنها چیزی است که به نظر می رسد باعث می شود که تغییر عادت باقی بماند. اگر به دنبال این هستید که عادات خود را تغییر دهید این فصل را بخوانید.

بخش دوم کتاب در مورد عادات سازمانی است
مورد اول بررسی مورد کارخانه‌ی آلمینیوم بود که در آن مدیر جدید با تاکید روی امنیت عادات رفتاری کارمندان رو عوض کرد. 

مورد بعدی استارباکس است. کارمندان استارباکس روی willpower کار می کنند توی کلاس های آمادگی شون. این فصل باعث شد ترغیب بشم که کتاب خاطرات صاحب استارباکس رو بخونم.
صاحب استارباکس کسیه که تو بچگی تو یه محله ی خیلی فقیر و بدبخت زندگی می کرده
ولی می گه مامانش هر روز ازش می پرسیده که امروز چطوری تکلیفت رو انجام می دی؟ فردا چی کار می کنی؟ چی کار می کنی برای امتحان فردا آماده بشی؟ می گه این باعث می شد من یاد بگیرم هدف تعیین کنم

          
رها

1402/03/24

            کتاب جالب و آموزنده یی بود. دستور العمل های ساده و قابل فهمی داشت که به نظرم هر کسی قادر به اجرا کردنشون هست. هدف کتاب اینه که به شما آموزش بده چطور عادت های بد رو ترک و در مقابل عادت های خوب ایجاد کنید

 فرایند عادت درون مغز ما یک چرخه سه مرحله ای داره. ابتدا نشانه یا انگیزه است، عاملی که به مغز شما می گوید که در حالت خودکار قرار بگیرد و از کدام عادت استفاده کند. بعد از آن مرحله معمول انجام  رفتار یا روتین است که می تواند فیزیکی، ذهنی یا احساسی باشد. در نهایت پاداشی قرار دارد که به مغز کمک می کند تا بفهمد آیا چرخه خاصی ارزش آن را دارد که برای آینده به خاطر سپرده شود یا خیر .این گونه حلقه عادت شکل می‌گیرد‏

حالا چرا عادتها انقدر قوی هستند؟! چون اشتیاق و تمایل ایجاد می کنند. و چون بیشتر اوقات این تمایلات تدریجی ظاهر میشن ما از وجودشان بی اطلاعیم و اغلب نسبت به تاثیرشان ناآگاه هستیم. وقتی آگاه باشیم که عاد تها چگونه کار می کنند در راه تغییر آنها قرار خواهیم گرفت
اگر بخواهید عادتی را تغییر دهید، باید یک روتین جایگزین پیدا کنید، و وقتی که به عنوان عضوی از یک گروه برای تغییر تعهد بدهید، احتمال موفقیتتان به طور چشمگیری بالا میرود. برای اینکه عاد تها به طور دائمی تغییر کنند، افراد می بایست باور کنند که تغییر امکانپذیر است  
بزارین در آخر مثالی از کتاب برای جایگیزینی یک عادت ناخوشایند بزنم تا بهتر متوجه بشین 

مندی بیشتر عمرش، ناخنهایش را جویده بود و آنها را آنقدر گاز میگرفت تا اینکه از انگشتانش خون جاری میشد.درمانگر مندی را با یک تکلیف به خانه فرستاد: یک کارت یاداشت همراه خودت داشته باش و هر بار که فشاری در انگشتانت احساس کردی، یک علامت روی آن بگذار. او هفته بعد با بیست و هشت علامت برگشت. بعد درمانگر به مندی چیزی را یاد داد که «پاسخ رقابتی » نامیده میشود. هر گاه او احساس فشار در نوک انگشتانش میکرد، به خودش میگفت که می بایست فورا دستانش را در جیبهایش یا زیر پاهایش بگذارد، یا مداد یا چیز دیگری بردارد تا گذاشتن انگشتانش در دهان غیرممکن شود. بعد قرار شد مندی به دنبال چیزی بگردد که یک محرک سریع فیزیکی - مثل مالیدن بازویش یا  زدن بند انگشتانش به یک میز تحریرفراهم می کرد، هر چیزی که باعث تولید یک پاسخ فیزیکی می شد. مندی با تکلیف جدیدی به خانه فرستاده شد: «کار با کارت یادداشت را ادامه بده، ولی وقتی احساس فشار در نوک انگشتانت میکنی، یک علامت تیک و وقتی با موفقیت عادت را کنترل میکنی، یک علامت # بزن. » هفته بعد، مندی ناخنهایش را فقط سه بار جویده بود و هفت بار از پاسخ رقابتی استفاده کرده بود. او به خودش با مانیکور کردن جایزه داد. بعد از یک ماه عادت ناخن جویدن از بین رفته بود. یک عادت جای دیگری را گرفته بود
<img src="http://www.upsara.com/images/cuq5_untitled.png"/>
          
            همه‌ی ما اسیر عاداتمون هستیم. در لحظاتی که فشار روحی بر ما زیاد می‌شه اغلبمون دست به کارهایی می‌زنیم که مدتهاست به خودمون قول دادیم ترکش کنیم یا حتی ترکش کردیم، اما باز به سمتش بر می‌گردیم، یک نمونه معروفش، اعتیاد به مواد مخدر هست، احتمالا رفتن فردی که سابقه مصرف نداره، کمتر از کسی هست که سابقه‌ی مصرف داره. دلیل؟ عادت قدیمی که در مشکلات خودش رو نشون می‌ده. اما آیا راهی برای رهایی نیست؟ چارلز دوهینگ در کتاب قدرت عادت با مستندات علمی و روان‌شناختی و جامعه‌شناسانه به ما نشون می‌ده که راه هست، اما رفتن در این راه دو چیز لازم داره: اول آگاهی از چرخه‌ی عادت و چگونگی ساخت عادات جدید و تغییر عادات قدیم، دوم صبوری و پذیرش این حقیقت که تغییر عادت کاری زمان‌بر هست. 
کتاب در سه بخش کلی تدوین شده، بخش اول بیشتر به تعریف عادت و نقش عادت در زندگی فردی صحبت می‌شه، بخش دوم به عادات سازمانی و چگونگی شکل گیری اونها و اثرشون بر سازمان‌ها می‌گه و در بخش سوم به عادات در جامعه و کنش‌‌های اجتماعی می‌پردازه. 
این کتاب برای من پر از شگفتی بود، چون علاوه بر عادات، اطلاعات زیاد دیگری در حوزه‌های مختلف هم در خلال روایت‌هایی که برای چگونگی اثر گذاری عادات بیان می‌کنه کسب کردم. با این همه موضوع مشترک همه اونها عادت و چگونگی استفاده یا ضربه خوردن از اون‌ها بود، که این بررسی کاملا مبتنی بر علوم تجربی بود.
این کتاب، یک کتاب پژوهشی است، نه یک کتاب تکنیکال. این حرف به این معنی نیست که کاربردی نیست، برعکس، بسیار کاربردی و مفید هست، اما اگر انتظار دارین در این کتاب به شیوه‌ی اکثر کتاب‌های توسعه فردی راهنمای گام به گام برای پیاده سازی روش‌ها پیدا کنید، ناامید می‌شوید. در واقع حتی نباید انتظار یک نتیجه ‌گیری و جمع بندی ساده در انتهای هر بخش رو هم داشته باشید. چیزی که البته با شیوه‌ی علمی کتاب در تضاد هست و به نظرم بزرگترین نقطه ضعف کتاب. 
اگرچه در پیوست، نویسنده، راهنمایی برای استفاده از آموخته‌های کتاب ارائه می‌ده، اما به نظرم جای خالی نتیجه‌گیری انتهای هر بخش رو پر نمی‌کنه. به ویژه که در هر بخش با حجم عظیمی از مباحث مفصل و پر از اطلاعات جنبی روبرو می‌شویم. در واقع برای جمع بندی، نیاز دارید در طول مطالعه کتاب، در طول خوانش قلم و کاغذ همراهتون داشته باشید و فهمتون از مطالب رو خودتون یادداشت کنید یا مثل من که شرایط و امکانش رو نداشتم، به ضمیر ناخوداگاهتون برای درک و تجزیه تحلیل مطالب اعتماد کنید.
ترجمه می‌توانست بهتر و گویاتر هم باشد. من این کتاب را خودم نخریدم و در نتیجه بررسی خاصی روی ترجمه‌ها نداشتم. اگر قصد خرید این کتاب ارزشمند رو دارید، چون ترجمه‌های متعددی از این کتاب در بازار نشر موجود هست، ارزش داره زمانی رو صرف انتخاب بهترین گزینه کنید.
من ترجمه‌ی پروین بیات از نشر هورمزد رو مطالعه کردم.